کد خبر ۱۱۰۰۸۱ ۵۹۴ بازدید انتشار : ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۰۶

دفاع از شیعه با کیف انگلیسی!

میلاد جلیل‌زاده

یک فیلم انگلیسی درباره تاریخ صدراسلام ساخته شده که نویسنده آن یاسر الحبیب، یک ملای جوان کویتی است؛ کسی که در اوایل قرن جدید میلادی، به‌دلیل توهین به یکی از همسران پیامبر اسلام از کویت اخراج شد و تابعیت او را سلب کردند. او سپس به لندن رفت؛ جایی که سیدمجتبی حسینی‌شیرازی، یکی از اعضای خاندان شیرازی‌ و برادر کوچک‌تر صادق شیرازی از سال‌های دهه پنجاه در آن سکونت دارد. روزنامه دیلی‌میل گزارش داده یاسر الحبیب در دهکده ثروتمند فولمر در اطراف باکینگهام‌شر جنوبی با خریداری یک کلیسای متروکه به قیمت دومیلیون پوند، آن را به مرکز فعالیت‌های خود از جمله شبکه تلویزیونی فدک تبدیل کرد.

اخبار ساخت این فیلم که ابتدا نامش یوم‌العذاب بود و بعدها با عنوان بانوی بهشت منتشر شد، ابتدا از همین شبکه بیرون آمد و حتی یاسر الحبیب روی آنتن فدک برای ساخت این فیلم از مخاطبانش درخواست کمک مالی کرد. به غیر از یاسر الحبیب، عمده عوامل فیلم همه انگلیسی هستند. کارگردان کار الی کینگ است که این فیلم اولش بوده و چندان هم به لحاظ فنی قوی کار نکرده است. البته در ابتدا عنوان می‌شد قرار است جان استیونسون روی صندلی کارگردانی بنشیند؛ فیلمسازی که معتبرتر و باسابقه‌تر بود. مهدی الحسینی و حسین الشمری تهیه‌کنندگان اجرایی کار هستند که هردو اولین تهیه‌کنندگی‌شان را در سینما تجربه کرده‌اند.

به‌عبارت دقیق‌تر با فیلمی طرف هستیم که مشخص است عوامل فنی، هنری و اجرایی آن هیچ‌کدام تجربه خاصی در سینما ندارند و با این حال سراغ یک پروژه بزرگ تاریخی رفته‌اند.

در منطق تجاری سینما هیچ‌گاه انجام چنین ریسک‌هایی امکان‌پذیر نیست؛ مگر اینکه لزومی برای بازگشت سرمایه وجود نداشته باشد و درباره این فیلم انگلیسی که نام آن «بانوی بهشت» است هم همین‌طور بود. فیلمی که ۱۵میلیون دلار هزینه داشته، یعنی چیزی حدود ۵۰۰ میلیارد تومان و مالکانش ادعا می‌کنند این مبلغ طی ۶ سال از طریق تبلیغ در شبکه ماهواره‌ای فدک، توسط مخاطبان این شبکه تامین شده‌ است. چیزی که به‌طور منطقی چندان به‌راحتی باورپذیر نیست و نمی‌توان پذیرفت که بینندگان یک شبکه کم‌مخاطب ماهواره‌ای که از انگلیس پخش می‌شود و قاطبه علمای شیعه با آن زاویه دارند، بتوانند چنین مبلغ زیادی را تامین کنند.
 

سوژه فیلم چیست؟ مهم‌ترین نقطه‌ اختلافی شیعیان و اهل‌سنت!

ماجرای فیلم در سال ۲۰۱۴ آغاز می‌شود. لیث پسری عراقی است که در بحبوحه حمله داعش، کشتن مادرش فاطمه را توسط این گروهک جلوی چشمانش می‌بیند. او توسط یکی از جنگجویان حشدالشعبی به نام رائد نجات پیدا می‌کند و رائد، لیث را به فرزندی قبول می‌کند. آنها با هم به بغداد می‌روند و رائد، لیث را برای نگهداری به دست مادربزرگ خود می‌سپارد. شبی لیث با دیدن کابوس از خواب می‌پرد و مادربزرگ، برای آرام‌کردنش به بالای بالین او می‌آید. مادربزرگ از اینجا به بعد تصمیم می‌گیرد بخشی از داستان زندگی حضرت فاطمه‌زهرا را برای لیث تعریف کند. روایت فیلم به ۱۴۰۰ سال پیش منتقل می‌شود و داستان زندگی حضرت فاطمه(س) را می‌بینیم... .

ماجرای فیلم سراغ بحث‌برانگیزترین نقطه‌اختلافی بین شیعیان و اهل‌سنت رفته است. بر کسی پوشیده نیست که این کار عمدی بوده و در آن قصد تحریک اهل تسنن دیده می‌شود. این فیلم منتسب به جریان تشیع انگلیسی است که به فرقه شیرازی هم معروف هستند. آنها گروهی از شیعیان به سرکردگی بیت صادق شیرازی هستند که نسبت به اهل‌سنت عقاید تکفیری دارند. صادق شیرازی به لحاظ علمی دارای جایگاه قابل‌توجهی نیست و تنها دلیل مطرح‌شدن اولیه نامش انتساب او به میرزای‌شیرازی، مجتهد بزرگ شیعی در دوران‌های گذشته بود؛ کسی که نتوانست به لحاظ مرتبه علمی درمیان علمای شیعه نامی بلند کند، به ناچار با تاکید بیش‌ازحد روی نقاط اختلافی بین اهل سنت و شیعیان، به سمت جذب اقلیت‌های فکری خاصی رفت که به این نوع تفکرات تمایل دارند و از دایره تبعیت نسبت به مرجعیت شیعه بیرون زده‌اند. حمایت انگلستان از این جریان می‌تواند جای خالی وجوهات شرعی را برای بیت یک مجتهد خودخوانده که پیروان بسیار اندکی دارد، پر کند؛ کسی که تمام علمای طراز اول قم تاکید داشتند مرجعیتش قابل‌تایید نیست. انگیزه انگلستان اما بابت حمایت از یک روحانی شیعه به‌طور طبیعی نمی‌تواند در راستای منافع اسلام و شیعه باشد. انگلستان از دیرباز روی تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی برای پیشبرد اهدافش حساب باز کرده بود و این شیوه را نه‌فقط بین شیعه و سنی بلکه بین گروه‌های مختلف قومی، نژادی، مذهبی و فکری ایجاد کرده است. تمام علمای قم نسبت به این مساله آگاهی داشتند و درمورد فیلمی مثل بانوی بهشت، جملگی آنها با قاطعیت تماشای فیلم را به‌دلیل تاکید روی مسائل تفرقه‌افکنانه محکوم کردند. اینها اما به‌طور طبیعی باعث نشد جلوی ساخت این فیلم گرفته شود؛ چراکه منابع تامین مالی آن، محل ساخته‌شدنش و حتی عوامل آن به درون جهان اسلام برنمی‌گشت و فیلم در انگلستان با بازیگران و سایر عوامل انگلیسی و به زبان انگلیسی ساخته شد.
 

هم مسلمان‌هراسی هم تفرقه‌افکنی

یک نکته تحریک‌آمیز که در فیلم بانوی بهشت وجود دارد و توجه به آن - به‌دلیل استفاده از آن- بسیار راهگشاست، نمایش چهره بعضی از اصحاب پیامبر و استفاده از صدای پیامبر به‌عنوان صدای راوی است. حالا که فیلم به دلیل اعتراض خیابانی تعدادی از مسلمانان از چرخه اکران در انگلستان خارج شده، همه‌جا عنوان می‌شود که این اعتراض‌ها به دلیل نمایش چهره پیامبر اسلام در فیلم بوده است. هیچ‌کس به‌خصوص درمیان مخاطبان غربی نمی‌گوید که مشکل اساسی این فیلم تفرقه‌افکنی بین دو گروه شیعه و سنی است. اصرار به استفاده از صدای پیامبر به‌عنوان راوی، برای رسیدن به چنین وضعی صورت گرفت وگرنه به لحاظ دراماتیک نیاز خاصی به آن نبود و می‌شد روش‌های دیگری را به کار برد. اگر به‌واقع قصد نهایی عوامل فیلم تحریک گسل‌های اعتقادی نبود، می‌توانستند با صرف‌نظر از موارد بدیهی اختلاف‌برانگیز فقهی، بهانه را از ممنوع‌کنندگان این فیلم بین اهل سنت بگیرند؛ اما آنها می‌خواستند غیر از تحریم این فیلم توسط علمای شیعه که علنا به دلیل «پرهیز از تفرقه‌افکنی بین مسلمانان» بود، از جانب اهل‌سنت هم فیلم با عنوان و دلیلی غیر از تفرقه‌افکنی تحریم شود. آنها می‌خواستند مساله تفرقه‌افکنانه بودن این فیلم زیرسایه مسائل دیگری برود که چنین هم شد. حالا مخاطبان جهانی می‌گویند مسلمانان باز هم به دلیل اینکه در عالم هنر تصویری از پیامبرشان نمایش داده شد، به خیابان‌ها ریختند و گفته شده است به دلیل تجمع ۱۰۰ نفره تعدادی از مسلمانان، به‌طور کل این فیلم از چرخه اکران در سراسر بریتانیا حذف شد. مسئولان امر اعلام کرده‌اند به دلیل ترس از جان کارکنان‌شان این لغو را پذیرفته‌اند و می‌دانیم چنین تعبیری، چه چهره زشت و ترسناکی از مسلمانان ارائه می‌دهد. یک نفر در توئیتر نوشته بود میلیون‌ها مسیحی به چندین و چند فیلم سینمایی اعتراض کردند اما همه این فیلم‌ها اکران شدند؛ حال آنکه ۱۰۰ نفر مسلمان اعتراض کردند و فیلم از پرده پایین آمد.

این یعنی به مسلمانان می‌‌گوییم که ما از شما می‌ترسیم. همه اینها به پای نمایش چهره پیامبر در فیلم نوشته می‌شود، درحالی که چنین نیست. اولا این فیلم چهره پیامبر را نمایش نمی‌دهد و تصویری دورادور از او را در هاله‌ای از نور نمایش داده است و ثانیا پیش از این در فیلم محمد رسول‌الله مجید مجیدی، نه‌تنها چنین صحنه‌هایی به کرات نمایش داده شده بود، بلکه حتی پیامبر را در دوران کودکی‌اش بدون نقابی از نور نمایش دادند. اگرچه نسبت به این فیلم هم انتقادهایی صورت گرفت اما هیچ‌جا هیچ تجمعی نشد و فیلم حتی نتوانست به‌عنوان نماینده ایران در مراسم اسکار شرکت کند. به‌عبارت صریح و خلاصه، مساله فیلم نمایش چهره و صدای پیامبر نیست اما سازندگان فیلم، این مین‌گذاری را داخل آن انجام دادند تا بعدها بشود اعتراض‌های را بر این قضیه سوار کرد، نه مساله تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی.

متاسفانه از جانب علمای اهل‌سنت هم در واکنش به این فیلم، هیچ تاکیدی راجع‌به وحدت شیعه و سنی و پرهیز از تفرقه‌افکنی نشد و بازی انگلیسی‌ها تا حدود زیادی همان‌طور که می‌خواستند پیش رفت.
 

کدام قرائت از حضرت زهرا(س)؟ شیرازی‌ یا شریعتی!

تاکید صرف روی جنبه‌های تاریخی اسلام بدون تلاش برای عبرت‌آموزی از آن وقایع، برای همتایان امروزی همان ظالمان هزار سال پیش، بی‌خطر و برای معادلان امروزین مظلومان آن روزگار، بی‌فایده و بی‌اثر است. این اسلام غیرسیاسی و قشری، وجودش برای غربی‌ها و به‌خصوص انگلیسی‌ها نه‌تنها خطرناک نیست، بلکه مفید است. آنها برای دفع خطر از جانب اسلام سیاسی و اسلامی که مبارزه و مقاومت می‌کند، در تلاش هستند تا چنین جریاناتی را علم کنند و به تقویت‌شان بپردازند.

کتابی داشت مرحوم دکتر شریعتی با نام «فاطمه فاطمه است.» کتاب‌های دکتر شریعتی حتی امروز هم در جهان عرب و به‌ خصوص مصر تجدید چاپ می‌شوند و این درحالی است که مصر، مرکز فتاوای اهل سنت است. فاطمه‌ای که دکتر شریعتی معرفی می‌کرد، یک مجاهد و مبارز بود، اما فاطمه‌ای که فرقه شیرازی تبلیغ می‌کند، عاری از این خصوصیات است. در نسبت با فاطمه‌ای که سیاسی است، باید آموخت چگونه باید در برابر ظلم و برای برپایی عدالت و آزادگی ایستادگی کرد و فاطمه‌ای که فرقه شیرازی تبلیغش را می‌کند، تنها با تلقین مکرر و ناتمام حس کینه، به فحاشی و لذت بردن از تحریک سایرین اکتفا می‌کند.

به همین مسائل سیاسی اگر توجه کنیم، چند جا هست که به وضوح غیبت فرقه شیرازی در صحنه‌های حساس مسائل مربوط به تشیع دیده می‌شود. اول اینکه آنها زمان حمله گروه‌های تکفیری به عراق و سوریه و پدید آمدن جریان‌های خونخواری مثل داعش، در صحنه جهاد غایب بودند. حالا در فیلم «بانوی بهشت» ماجرا از ظلم و خونخواری داعش آغاز می‌شود و این روایت را کسانی انجام می‌دهند که در صحنه اصلی غیبت داشتند. نکته دوم که در تکمیل همان نکته نخستین می‌آید، اعلام موضع آنها نسبت به صهیونیسم است. چرا آنها نسبت به ظلمی که صهیونیست‌ها در فلسطین، لبنان، سوریه و سایر بلاد اسلامی می‌کنند، به‌طور مطلق سکوت کرده‌اند؟ این ازجمله دلایلی است که براساس آن می‌توان به این جریان عنوان تشیع انگلیسی را داد. این سکوت اگر بشکند، جایگاه آنها در انگلیس هم به خطر می‌افتد. آنها می‌دانند که درصورت بیان کوچک‌ترین نقدی به صهیونیست‌ها جایگاه و منابع خودشان در انگلستان را از دست می‌دهند. این البته انتخاب خود آنهاست که در انگلستان اقامت کنند و تاکیدشان روی نقاط اختلافی بین شیعه و سنی باشد یا در غرب آسیا بمانند و با حفظ موازین وحدت بین شیعه و سنی، رژیم اشغالگر قدس را زیرسوال ببرند. اصولا جریان تکفیری، چه شیعه و چه سنی، اولویت خودش را مذهب اسلامی مقابلش قرار می‌دهد، نه صهیونیست‌ها. داعش هم دقیقا به همین شیوه رفتار می‌کرد و بدون تایید علنی اسرائیل، اولویتش را قلع‌وقمع مسلمانان شیعه و حتی اهل تسننی که مثل خودشان فکر نمی‌کردند، قرار داده بود. نیروها و سران داعش کارشان تا جایی پیش رفته بود که برای درمان و مداوا به اسرائیل می‌رفتند. از آنها حتی یک گلوله به سمت شهرک‌نشین‌ها شلیک نشد؛ حال آنکه شهادتین را از مسلمانان شیعه و اهل سنت می‌شنیدند و ردیف‌شان می‌کردند تا گردن‌هایشان را با چاقو ببرند. جریان تکفیری شیعه هم اولویت خودش را مسلمانان گروه مقابل قرار می‌دهد و همه اینها می‌تواند منجر به ایجاد یک حاشیه امن برای صهیونیست‌ها شود. شاید به این ترتیب بتوان دلایل گسیل شدن انواع حمایت‌ها از جانب انگلستان به سمت چنین گروه‌هایی را بهتر درک کرد. نام فاطمه را از سیاست عاری می‌کنند و بر زبان جاری می‌سازند تا ستون‌های صهیونیسم به شکل ظالمانه‌ای باقی بمانند. قرآن دراین‌باره می‌فرماید: «کلمه الحق یراد بها الباطل.»

گفتنی است در سال ۱۳۹۵ که تلاش‌های شبکه تلویزیونی فدک برای تهیه و نشر فیلم «بانوی بهشت» که در آن روزها با عنوان «یوم العذاب» شناخته می‌شد، مشخص شد، علمای قم نسبت به این قضیه واکنش نشان دادند.

https://t.me/qomna_com

https://www.instagram.com/qomna_com/