کد خبر ۱۰۲۰۶۶ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۰

«فرصت عمر» از منظر روایات

معیار سنجش ثروتمند بودن افراد به داشتن طلا و جواهرات زیاد نیست بلکه به داشتن علم استفاده‌ی درست از زمان و البتّه داشتن زمان کافی (جوانی) است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبرقم (قم‌نا)؛ شاید در دنیا هیچ چیز به اندازه‌ی زمان ارزشمند نباشد و اگر چه گفته‌اند وقت طلاست، امّا هیچ‌گاه طلا قابل مقایسه با زمان نیست زیرا اگر تمام ذخایر طلا در کره‌ی زمین را بدهیم که فقط یک ثانیه و یا حتی کمتر از یک ثانیه از زمان را به عقب برگردانیم این امر کاملاً غیر ممکن است.

پس شاید معیار سنجش ثروتمند بودن افراد به داشتن طلا و جواهرات زیاد نیست بلکه به داشتن علم استفاده‌ی درست از زمان و البتّه داشتن زمان کافی (جوانی) است.

ابتداً ما برای اینکه از این گنجینه‌ی بی مثال (فرصت عمر) بتوانیم به نحو احسنت بهره‌مند شویم باید به این مسئله آگاه شویم که چرا خدای سبحان این فرصت را در اختیار ما بندگان  قرار داده است و یا چرا خدای سبحان فرصت زندگی در این دنیای سرشار از پستی‌ها و بلندی‌ها را به ما انسان‌ها داد و یا به عبارت دیگر هدف از خلقت چه بود؟!

- البته سخن گفتن در این باره خارج از حد فهم و ادراک بنده‌ی حقیری چون من که اسیر تعلقات نفس و دنیاست و دائم الاشتغال به فکر و ذکر هر چیزی غیر خدا هستم، است. لکن هم چون طوطی سخن‌گو که هر چیزی را که می‌شنود به زبان می‌آورد قصد دارم مطالبی را که از آیات و روایات و از اساتید معظم شنیده‌ام را به رشته‌ی تحریر درآورم و ان شاءالله مطالبی که گفته می‌شود به باور و عقیده‌ و سپس به عمل ختم شود تا به یاری خدا در زمره‌ی سعادتمندان قرار بگیریم.

قبل از پرداختن به سوال مطرح شده شاید ذکر این نکته ضروری باشد که فرصت عمر و یا زندگی در این مرحله (دنیا) از مراحل پنج گانه (1. عالم الست 2. دنیا 3. عالم قبر یا برزخ 4. قیامت 5. بهشت یا جهنم) بسیار بسیار کوتاه و زودگذر است کما اینکه خدای سبحان در مصحف شریف دنیا را به یک روز و یا کمتر از یک روز وصف می‌کند.

آیه‌‌ی 45 سوره‌ی یونس:

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ

و یاد کن روزی را که خداوند آنان را گرد می‌آورد، در حالیکه گویی جز ساعت از روز در دنیا درنگ نکرده‌اند.

پس باید به این موضوع توجه داشت که برای رسیدن به هدف خلقت زمان بسیار کوتاه و زودگذر است.

روایت امیرالمؤمنین (علیه السلام):

- الفرصۀ تمر مر السحاب فانتهزوا فرص الخیر.

فرصت مانند ابر از افق زندگی می‌گذرد مواقعی که فرصت‌های خیر پیش می‌آید غنیمت بشمارید و از آن استفاده کنید.

 

* هدف از خلقت:

انسان باید برای رسیدن به هدف خلقت تلاش بسیاری کند. این حیات دنیایی باید مقدمه‌ای باشد برای حیات اصلی که در همین دنیا باید قبل از مرگ حاصل شود.

همانطور که هر خالقی برای خلق کردن مخلوق خود هدف و غایتی در نظر دارد خداوند سبحان نیز به طور قطع از خلقت مخلوقات خود هدف خاصی را متصور بوده است. ضمن اینکه همه‌ی مخلوقات دیگر (به جز خودِ انسان) در خدمت انسان هستند برای رسیدن به این هدف.

به طور مثال یک هنرمند زمانیکه یک اثر هنری مانند تابلو نقاشی را خلق می‌کند هدف او می‌تواند القای یک انرژی خاص یا بیان مطلب خاص یا ... باشد؛ یا یک کشاورز زمانیکه بذر را بر روی زمین می‌پاشد هدف او برداشت محصول است و یا هدف مخترع هواپیما سهولت در امر حمل و نقل بوده است و یا هزاران مثال دیگر.

پس جای تعجب نیست که خدای سبحان که خود احسن الخالقین است احسن اهداف را نیز داشته باشد. به بیان دیگر بالاترین و بهترین اهداف همان هدف خلقت است که خالق یکتا برای بندگان خود تعین کرده و این هدف را در کتاب خود به بندگانش ابلاغ نموده است.

سورة الذاریات، آیه‌ی 56:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

و جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم.

خداوند در این آیه می‌فرماید هدف از خلقت و فرصت عمر عبادت و بندگی می‌باشد.

سوال: اگر انسان از سن بلوغ تا آخر عمر تمام تکالیف شرعی مانند نماز، روزه، زکات، خمس و ... را انجام دهد آیا به هدف خلقت رسیده است؟!

مگر عبادت غیر از انجام دادن همین تکالیف شرعی است؟!

در طول تاریخ افراد بسیار مهم و سرشناسی بوده‌اند که همین تکالیف شرع را جزء به جزء انجام داده‌اند پس چرا به هدف خلقت نرسیده‌اند؟!

و حتی بعضاً به منفورترین انسان‌ها تبدیل شده‌اند. شمر ابن ذی الجوشن از این قبیل افراد بوده است که در تاریخ از او به عنوان کسی که حافظ قرآن بوده و از فرط سجده‌های طولانی پیشانی او دائماً  پینه بسته بوده است نام برده می‌شود. پس چرا چنین شخصی نه تنها به هدف خلقت (فرصت عمر) نمی‌رسد بلکه قاتل بنده‌ای از بندگان خدا می‌شود که به اعلی درجه‌ی هدف خلقت رسیده بوده است؟!

بله منظور از عبادت در آیه‌ی شریفه، صرف خم‌ و راست شدن بدون تفکر و تعقل نمی‌باشد و به قول بزرگان منظور از عبادت در این آیه‌ی شریفه (معرفت) می‌‌باشد.

شاید بهترین نظر و تفسیر برای این آیه نظر همان عارف واصل کامل (حضرت آیت الله سید فرید  موسوی (رضوان الله تعالی علیه)) باشد که می‌فرمودند منظور از عبادت در این آیه‌ی شریفه رسیدن به آثار عبادت است نه صرفاً خود عبادت، از مطالب گفته شده نتیجه می‌گیریم که هدف از خلقت و این تحفه‌ی گرانبهای الهی (فرصت عمر) به انسان (که به قول بزرگی که فرمود: خداوند با خلقت انسان و دادن فرصت زندگی در این دنیا به او انسان را به خودش هدیه داده است).

این است که آدمی ابتداً با شناخت بایدها و نبایدهای زندگی از طریق آموختن رساله‌ی عملیه و سپس عمل به این بایدها و نبایدها و کسب آثار این اعمال به کمال غایت و هدف خلقت الهی برسد.

- سوال: چگونگی رسیدن به این هدف (هدف از خلقت و فرصت عمر) چیست؟!

در زندگی برای رسیدن به هر هدفی به ناچار باید در ابتدا خودِ آن هدف را به درستی انتخاب کرد و با تلاش و تحقیق قبل از انتخاب هدف به دنبال این مهم باشیم که در بین اهداف پیش رو بهترین و بالاترین هدف و غایت را انتخاب نماییم و اگر این چنین باشد قدم اول را به خوبی برداشته‌ایم. در واقع انتخاب بهترین و بالاترین هدف بستگی به قدر همت است. شاید این جلمه را بارها شنیده‌ایم که برای رسیدن به کمال که همان هدف خلقت و عبودیت محض الهی است باید خداوند سبحان یک استاد و راهنمای کامل را عنایت بفرماید. لکن باید باور داشته باشیم که داشتن یک راهنمای کامل و استاد حاذق هم بستگی به قدر همت آدمی دارد. در واقع برای پیمودن مسیر سیر و سلوک الهی و رسیدن به این هدف مقدس ابتداً باید سالک همت بلند داشته باشد. کما اینکه خواجه‌ی شیرازی به این نکته به خوبی اشاره می‌کند:

جناب عشق بلند است همتی حافظ                   که عاشقان ره بی‌همتان به خود ندهند

یا در روایتی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هست که حضرت ارزش هر انسان را به داشتن همت می‌داند.

ارزش هر انسان به قدر همت اوست.

در رابطه با داشتن همت بلند ذکر این داستان و روایت خالی از لطف نیست که روزی عده‌ای از اصحاب خدمت پیغمبر اکرم (صلوات الله علیه) نشسته بودند که غریبه‌ای وارد شد و به حضرت عرضه داشت که من همان شخصی هستم که شما را در مکه یاری کردم و به شما جا و مکان دادم؛ حضرت تشکر کردند و فرمودند اکنون هر خواسته‌ای دارید بفرمایید تا اجابت نمایم. آن شخص از حضرت دویست عدد گوسفند را تقاضا کرده حضرت دستور داد که خواسته‌ی مرد را اجابت نمایند و پس از آنکه مرد عرب آنجا را ترک کرد حضرت به اصحابش فرمود که ای کاش این شخص به اندازه‌ی آن زن قوم بنی‌اسرائیل دارای همت بلند بود که زمانیکه خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) دستور داد که به مصر برود و قبر حضرت یوسف (علیه السلام) را پیدا و جابجا کند. خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) آدرس پیرزنی را که از محل دفن حضرت یوسف (علیه السلام) آگاه بود را به حضرت موسی (علیه السلام) داد. زمانیکه حضرت به آن پیرزن مراجعه کرد و از او محل دفن حضرت یوسف (علیه السلام) را درخواست کرد پیرزن برای کمک به حضرت شرطی را قائل شد و گفت در ازای کمک باید شما هم از خدا برای من چیزی را بخواهید حضرت موسی (علیه السلام) موافقت نمود. آن پیرزن از حضرت خواست که در بهشت هم‌نشین او  باشد. پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) به اصحاب خود فرمود که ای کاش این مرد عرب به اندازه‌ی آن پیرزن همت بلندی داشت. البته به دست آوردن همت بلند و اراده‌ی قوی مستلزم نشست و برخواست با بزرگان است و به قول مرحوم (حضرت آیت الله سید فرید موسوی (رضوان الله علیه)) که می‌فرمودند: اگر می‌خواهید صاحب همت بلند باشید دائماً در خانه‌ی صالحین را بزنید.

در نتیجه برای رسیدن به سعادت و استفاده‌ی درست و بهینه از این فرصت عمر که به حق تحفه‌ی گرانبهای الهی به انسان است باید دارای همت بلند باشیم.

 

همت بلند دار که مردان روزگار                           از همت بلند به جایی رسیده‌اند. (سعدی)

 

والسلام علیکم و رحمة الله

الهام السادات الموسوی ورزقانی

شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com