کتک زدن مردم توسط پرسنل خدماتی برخی دستگاهها در ماههای گذشته، بهانهای شد تا بنابر حدیثی از پیامبر اسلام(ص) که فرمودند: إِنَّ النّاسَ إِذا رَأَوُا الظّالِمَ فَلَمْ یأْخُذوا عَلی یدَیهِ أَوْشَک أَنْ یعُمَّهُمُ اللّهُ بِعِقابٍ مِنْهُ؛ (مردم آنگاه که ظالم را ببینند و او را باز ندارند، انتظار میرود که خداوند همه را به عذاب خود گرفتار سازد) به آن پرداخته شود. باشد تا متولیان امر را هوشیار سازد.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم». (سوره 17آیه 70). در تبعیت از همین کلام الهی است که حضرت علی علیهالسلام خشونت و بدرفتاری با مردم و ستم بر بندگان خدا را جنگ با خدا تلقی مینمایند. ایشان در این خصوص در نامه معروف خود به مالک اشتر مینویسند:
«با خشونت نسبت به مردم، خود را در موضع جنگ با خدا قرار مده که تو را نیروی مقاومت در برابر نقمت و قهر او نیست و از بخشایش و مهربانی او(خالق یکتا) بینیاز نیستی، هرگز از گذشت و بخشایش نسبت به رعیت پشیمان مباش و از کیفر دادن، احساس شادی به خود راه مده و به هیچ وجه در هنگام غضب(که باعث رفتاری خشن و غیرمنطقی میشود) شتاب مکن»، یا در جای دیگر مالک را به انصاف با مردم دعوت میکند: «انصاف در رابطه با مردم یعنی این که حق هرکسی را به درستی ادا نمایی و حقوق انسانها به طور کامل و به گونهای مساوی رعایت شود».
چگونه است که امروزه از سوی دستگاههای اجرایی و خصوصاً آنهایی که به نوعی خدماتی نیز محسوب میشوند، رفتارها و برخوردهایی را با مردم میبینیم که پیش از این کسی سراغ ندارد و از پس آن، این سؤال بهوجود میآید که نقش حاکمیتی ما کجاست و چه کسی وظیفه رسیدگی به این امور را دارد که یک زن تنها یا یک راننده خطاکار یا یک لبو فروش و... در حکومت مبتنی بر مبانی قرآنی و اصول شیعه توسط عوامل حاکمیتی مورد هتک قرار گیرند و آب از آب تکان نخورد؟!
پر واضح است که این تنها بخشی از اتفاقات است که به لطف پیشرفت تکنولوژی رسانههای فردی یا موبایل و شبکههای اجتماعی، رسانهای میشود. آنچه به وقوع میپیوندد و کسی از آن مطلع نمیگردد بماند.
انقلاب اسلامی برای مبارزه با فرهنگ و سیاست ظالمانه و منحط شرق و غرب در جامعه بود که شکل گرفت و تودههای مردمی را با خود همراه کرد. اینکه مردم بیپناه یک روز در تهران، یک روز در مشهد، یک روز در قم، یک روز در فومن و... از دست ماموران حکومتی کتک بخورند، به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست.
امام علی علیهالسلام در قسمتی از نامه خود به مالک میفرمایند: «سعی کن که با آگاهی، برخوردهای تندشان را تحمل کنی و تنگ حوصلگی و خودخواهی را از خود دور کن تا خدا درهای رحمت خود را به رویت بگشاید و ثواب طاعتت را به تو ارزانی فرماید».
مسئولان اجرایی و عوامل زیرمجموعهای آنها در حکومت اسلامی، جز با اراده و اعتماد مردم بر سر کار نمیآیند و از این روی چنانچه در فرمایشات بزرگان نظام نیز بارها تکرار و تاکید شده است، همه دست اندرکاران نظام اسلامی خادم ملتند و مردم ولی نعمت ایشان.
اینک اما چند سؤال اساسی وجود دارد که میبایست قدری در آنها تأمل کرد و پاسخهای درخوری برایش پیدا نمود:
1- چه گونه عدهای پس از گزینشهای متعدد و عبور از فیلترهای مختلف، سرانجام پس از اشتغال در مجموعههای دولتی، به عکس قوانین کشور و در مخالفت با مردم گام بر میدارند؟!
2- چه چیزی باعث شده است تا برخی در نظام اجرایی کشور این جرأت و جسارت را پیدا کنند که به مقابله با ملت و تعرض به حقوق اولیه انسانی آنها بپردازند؟!
3- مسئولیت مستقیم چنین اقدامات نسنجیده و هزینههای تحمیلی به نظام اسلامی متوجه چه کسی است و چرا باید این چنین با آبروی نظام بازی شود؟!
4- چرا یک اشتباه و خطا نباید منجر به بررسی نهادهای مسئول گردد تا با پیگیری اشکالات و بسترهای بهوجود آورنده این حوادث تلخ، مانع تکرار آنها شوند که دیگربار رخ ندهد؟!
به نظر میرسد فرهنگ تکریم ارباب رجوع که در ادارات از آن یاد میشود، میبایست تحت عنوان تکریم مردم در تمامی نهادها خصوصاً نهادهای خدماتی بطور جد آموزش داده شود و قوانین و دستورالعملهای بازدارندهای برای برخوردهای خشن و غیرقانونی با مردم، در نظر گرفته شود.
-----
سعید عباسی