کد خبر ۳۹۸۶۶ انتشار : ۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۱
سخنان کریمی قدوسی در نشست اساتید و طلاب انقلابی:

دانشگاه آزاد و مجمع تشخیص به امپراتوری آقای هاشمی تبدیل شد/نقش اصلی باند نیویورکی ها در فتنه 88

دو نفر آمریکایی با دیپلمات های پنهان آقای هاشمی توافق کرده بودند، که تلاش کنند آقای احمدی نژاد رای نیاورد و آن ها هم تلاش می کنند که مکین رای نیاورد. آن ها به قولشان عمل می کنند، اما این ها در سال 88 نمی توانند به قولشان عمل کنند. آن ها 6 ماه مانده به انتخاباتشان و ما هم یکسال مانده بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم ، جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با حضور در دومین نشست اساتید و طلاب انقلابی با عنوان امام انقلابی و محوریت بحث پیام تاریخی امام در صدور حکم ارتداد سلمان رشدی به تبیین این موضوع و تشری جریان انحرافی از سلمان رشدی تا به امروز پرداختند که متن سخنان ایشان در ادامه می آید:

حضرت امام (ره) با صدور پیامی که مشهور شد به منشور روحانیت فضای کشور را تحت تاثیر قرار داد. رسالت پاسداری از انقلاب اسلامی را در آن روزها، ماه ها و سال های آخر عمرشان به خوبی اداره نمودند و راه استمرار انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف الهی شان را و همچنین مسیری که انقلاب، انقلاب اسلامی از آن مسیر ضربه میخورد و از پای می افتد و سقوط می کند را امام در این پیام با صراحت و شفافیت هرچه تمام تر بیان فرمودند.

به بحث سلمان رشدی، امام به عنوان یک مصداق اشاره می کنند ولی مصادیق زیادی مورد توجه حضرت امام در این منشور وجود دارد.

سلمان رشدی یک مقطعی از تاریخ بوجود آمد و آن تیر از چله کمان امام رها شد و به تعبیر ولی امر مسلمین روزی هم این تیر به هدف اصابت خواهد کرد. ولی هشدار امام فراتر بحث سلمان رشدی است. توجه امام بیشتر به خطرات درونی نظام اسلامی است و امام، رمز انقلاب و پیروزی انقلاب را حوزه های علمیه بیان می فرمودند این امری است که برای ملت ما به یقین تبدیل شده بود. همزمان با این تحول عظیم، امام می فرمایند تردیدی نیست که حوزه های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کژروی ها. امام نگران این هستند که از این ناحیه، انقلاب به سقوط کشیده شود. جوهر منشور روحانیت این است و امام در فصول مختلف و سطور گوناگون و صفحات این پیام آن را با آن قلم و آن بیان انقلابی بصورت شفاف بیان می کنند که هر زمان و هر مکان و هر کس پیام امام را مطاله کند نیاز به تعبیر و تحلیل کسی ندارد. خودش می فهمد منظور چیست؟ مصداق کیست؟ و چکار باید کرد و اگر این اقدام را نکنیم چه بر سر ما می آید. این از ویژگی های جایگاه و امامت است که امت خود را با صراحت در لفظ و شجاعت در بیان و تحلیل و تبیین و اغناء عمومی هدایت می کند.

آنقدر که اسلام از مقدسین روحانی نما ضربه خورده است از هیچ قشر دیگری ضربه نخورده است. امام که در خصوص جرثومه فساد عالم آمریکا می فرماید: خطر آمریکا آنقدر جدی است که اگر کوچک ترین غفلتی بکنیم نابود می شویم. حجت امام چیست که می فرماید از ناحیه روحانی نماها اسلام ضربه می خورد و می فرماید: نمونه بارز آن مظلومیت و قربت امیرالمومنین علی (ع) است که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ضائقه ها را بیش از این تلخ نکنم. در این کلمات و جملات امام می فرمایند: همان مظلومیتی که به امیرالمومنین علی (ع) و اسلام تحمیل شد امروز خطرش بیخ گوش شما، ما و نسل های آینده است. خطر انحراف و مهمترین پایگاه برای مقابله با انحراف، حوزه های علمیه ی تشیع، علما، فقها، طلاب انقلابی، اساتید و مدرسین است. مردم هیچ پناهی جز حوزه های علمیه ندارند. این بخشی از مظلومیت و قربت حضرت علی (ع) است که این ایام ایامی است که سیلی انحراف به اسلام و به مسلمین باید گفت. اسلام که سیلی نمی خورد. این مسلمانان و بشرند که سیلی می خورند.

اینجا در این خطبه حضرت علی (ع) که برای این شب هاست، برای غربت فاطمه زهراست. شان نزولش هم کلام امام است و بحث بنده هم روی موضوع انحراف در انقلاب اسلامی. در این پیام، پیام شجره طیبه و منشور روحانیت است. در خطبه 27 امیرمومنان اینگونه می فرمایند: خدایا، برای پیروزی بر قریش و یارانش از تو کمک می خواهم که پیوند خویشاوندی مرا بریدند و کار مرا دگرگون کردند و همگی برای مبارزه با من در حقی که از همه آنان سزاوارترم متحد گردیدند و گفتند حق را اگر توانی بگیر، اگر تو را از حق محروم دارند یا با غم و اندوه صبر کن یا با حسرت بمیر.

حضرت می گویند: با من اینگونه صحبت می کنند. به اطرافم نگریستم دیدم نه یاوری دارم نه کسی از من دفاع می کند جز خانواده ام. که مایل نبودم جانشان به خطر بیفتد. خانواده حضرت چند نفرند؟ کسی که تنها می تواند دفاع بکند یک نفر میباشد. فاطمه زهرا (س)، مابقی فرزندان ایشان که زیر ده سالند.

و آن را هم حضرت می فرماید: مایل نیستم که جانش به خطر بیفتد. هیچکس را ندارم تنهایم این نتیجه ی انحراف است. این ضربه انحراف است.

پس خار در چشم فرو رفته دیده بر هم نهادم و با گلویی که استخوان در آن گیر کرده بود جام تلخ را جرعه جرعه نوشیدم و در فرو خوردن خشم در امری که تلخ تر از گیاه انگزه و درناک تر از فرو رفتن شمشیر در دل بود شکیبایی کردم.

امام فریادشان در پیام منشور روحانیت بلند است که مواظب انحراف باشید و انحراف اگر پیش آید کسی جز حوزه های علمیه نمی تواند مقابل آن بایستد چون اینجا آن چشمه زلال اسلام ناب است. اینجاست که باید در مقابل روحانی نماها ایستاد که امام در پیامشان خوب این مسائل را تفسیر، توجیه و تحلیل و تبیین می کند.

این خصوصیاتی که از حوزه علمیه تشیع بخصوص در مرکزیت قم این عظمت را ساخته امام اینگونه تفسیر می کند خصوصیات بزرگی چون قناعت، شجاعت، صبر، زهد، طلب علم، عدم وابستگی به قدرت ها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر توده ها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته. شما پشتوانه توده هایید.

روز سختی، ملت به شماها پناه می آورند. فریاد شما، خطبه های شما، سخنرانی های هاشمی نژادها، بهشتی ها، مطهری ها این امت را هدایت می کرد و اگر الان 40 سال گذشته و انقلاب همچنان توفنده پیش می رود برای اینکه حوزه ها همچنان انقلابی است و امام از همین امر نگران است و امروز هم مقام معظم رهبری نگران هستند از تداوم انقلابی بودن حوزه ها. امروز هم مقام معظم رهبری می فرمایند: همین امروز دارند برای حوزه این کارها را می کنند، آن ها را می آورند و آن ها را در سطوح عالی رشد می دهند که البته کار سختی است ولی این کار را می کنند چرا که اینجا منشا و مرکز است. یک کیس و بسته ای از نفوذ در حوزه و روحانیت را یکی دوماه قبل در کمیسیون امنیت تشریح کردند، نشان می دهد. امام هم می فرمایند: که چه نقشه های شومی دارند. یکی از راه وصلت آمده و به کسی نزدیک می شود.

در همه مراکز فرهنگی و سیاسی او را می برند. در همه جریانات غرب غوطه ورش می دهند.

یک آن می بینند در لندن لباس روحانیت پوشید، عمامه سادات به سر. شروع کرد به بحث تفسیر آیات و روایات و سخنرانی از آنجا به نجف رفت و شروع کرد به ارتباط گیری با بیوت برخی مراجع و از بعضی از آن ها حکم اجتهاد گرفت.

سازمان جاسوسی انگلیس کرسی فقه دارد تدریس می کنند و از هرجا بتوانند اطلاعات جمع کنند. در حوزه ی فقه و فقهات که اول که آقای روحانی آمده بنده در نطقم عرض کردم ( که در فضای مجازی هم هست) شما برای گرفتن دکترا به لندن می روید در دانشگاه بیرمنگام سپس از آنجا برای تز دکترایتان انگلیسی ها گفتند بروید در حوزه تعطیلی احکام اولیه در اسلام تحقیق کنید و از آن در دانشگاه دفاع کنید.

جایگاه چنین رساله هایی در قم و نجف می باشد نه آنجا. چرا اینکار را کردید؟ و چرا آن را منتشر نکردید باید آن را منتشر کنید. فقط موقعی که ایشان رئیس جمهور شد (منبع تحقیق و مطالعه بنده در فضای مجازی) همچنین رئیس آن دانشگاه گفته: ایشان دانشجوی ما بود و پایان نامه دکترایش این موضوع بوده.

این فرد به نجف می رود و از بعضی بیوت مجوز اجتهاد می گیرد. به ایران آمده و منبرها می گذارد.
که اتفاقا سال گذشته در انتخاب مجلس خبرگان رهبری ثبت نام می کند که وارد شود که در اینجا طاقت ها طاق می شود و دستگیرش می کنند.

و امام روی قصه نفوذ در حوزه و روحانیت خیلی توجه دارند. همان خطری که ولی امر مسلمین در ماه های اخیر به خصوص با آمدن این دولت روی قصه نفوذ که تعبیر مقابلش را به جهاد کبیر کردند، مفصل توضیح داده است.

و باز هم امام ریشه سلمان رشدی را همین گونه مطرح می کند. اصلا امام، امثال او و کسانی را که دستگیر می شوند، از آنجا آموزه های فقه و دین را می آموزند و عمامه روی سر می گذارند و لباس می پوشند و هر کجا می روند مورد حمایت قرار می گیرند، ایشان می فرمایند مسئله کتاب آیات شیطانی کار حساب شده ای برای زدن ریشه دین و دینداری و در راس آن اسلام و روحانیت است. آیات شیطانی را زدند. سلمان رشدی را آوردند که تیشه به ریشه روحانیت و حوزه های علمیه بزند.

مبانی فقاهت را زیر سوال ببرند. اگر جهان خواران می توانستند ریشه و نام روحانیت را می سوختناندند ولی خداوند همواره نگهبان و حافظ این مشعل مقدس است و ان شاءالله از این پس خواهد بود به شرط آنکه حیله، مکر و فریب جهان خواران را بشناسیم. اوایل انقلاب، اساتید یادشان است که در دولت موقت، حسن نظیف یکی از وزرای دولت بازرگان بود تنها یک جمله را بیان کرد، اینکه: احکام اسلام برای این زمان قابل اجرا نیست، نمی شود پیاده کرد.)

شهید بهشتی به میدان آمد. بلا استثناء تمام علمای بلاد اسلام با چه اقتدار و روحیه ای، کل ملت را بسیج کردند. مثل همان داستان سلمان رشدی که امام برخورد کرد. شهیدبهشتی همان طور آغاز قضیه بود. روزهای اول یک جریان منحط غرب گرا تلاش کرد تا امروز همه امور کشور را بدست بگیرد.

امام فرمود: ما از شر شاه راحت شدیم ولی از شر وسوسه های او و غرب به این سادگی و به این زودی راحت نمی شویم. به شرط اینکه مارهای خوش خط و خال را طلبه های جوان بشناسند. این ها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله اند. آیا نباید در برابر این افعی ها اتحاد طلاب عزیز حفظ شود.

امروز به آقای تابش عرض کردم که شما، طرح آشتی ملی را مطرح کردی؟ در جواب می گوید: بله، نظرات چیست؟ من هم گفتم حالا بعد مشخص می شود خوب است یا نه! مگر اینجا افغانستان است که قومیت ها بر روی یکدیگر سلاح کشیده اند. این ملت با این عظمت و وحدت که همین 22 بهمن از آن مصادیق عظیم وحدت است.

عجیب است این پیام هم بعد از 22 بهمن توسط حضرت امام (ره) صادر گردید. من زبانم قاصر است از این مردم و راهپیمایی...! مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان چنین می فرمایند که: «من زبانم قاصر است از این عظمت مردم»


باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه های تفکر اهل جنود، به طلاب سرایت نکند، انحراف از اینجا شروع می شود. آنچه که انگلیسی ها، خیلی روی آن سرمایه گذاری کردند نه برای ایران بلکه برای کل جهان، که دین جدای از سیاست است.

و امروز تنها نظام دینی مبتنی بر اسلام ناب تنها جمهوری اسلامی است و بس و ثابت کرده که در این چهل سال، این ولایت فقیه، همینگونه نسل به نسل حفظ می شود اگر تقدیر الهی هم بر این تعلق گرفته باشد که قیام و فرج امام عصر (عج) هم به تعویق بیفتد همین نظام اسلامی چون همان نظام است کل دنیا را فتح می کند اسلام کل دنیا را فتح می کند. اینجا است که در همین زمان هم، کسی به نام فائزه هاشمی، 3 الی 4 ماه قبل می گوید، اصلا رهبران انقلاب اسلامی، اشتباه کردند  که حکومت دینی بوجود آورده اند، دلیلش هم اینست که ببینید بعد از چهل سال، دین کارآمد نبود، مشکلات مردم را حل نکرد، یک ماه بعد هم پدرش، آقای هاشمی، همین صحبت را داشتند که امام از ابتدا، بنا نداشت کشوری بر اساس ولایت فقیه بوجود آورد، امام دنبال یک جامعه اسلامی بود، چه کسی باید این جعبه سیاه را باز کند، چه کسی باید این سیئات را که در انقلاب بوجود آمد، به کسانی که  آن انحراف را که در صدر اسلام آن مصیبت را به امام حق و کل تاریخ بشر را تحریف کرد و امروز هم با استناد به آن تجربیات آمدن که این انقلاب را از آن مسیر نابش منحرف کنند. چه کسی باید جلو این ها را بگیرد؟

با چه ابزاری می توان این ها را تحلیل و تبیین کرد؟ جز با سخن با نوشتن، جز با تربیت نیروهای انقلابی، جز با اینکه بارهای به زمین مانده انقلاب را که سرور و استاد عزیزمان فرمودند از زمین بلند کردند، اینجا که جای اسلحه و موشک نیست، اینجا جای مبانی است. اول انقلاب که نهضت پیروز شد در این کشور خانواده ثروت و فامیل قدرت، همان هایی که منشأ فتنه می شوند وجود نداشت. 54 فامیل و خانواده ثروت و قدرت بودند. اطرافیان شاه، اموال فراوانی با غارت بیت المال، از خود رضاخان بگیرید تا به صورت ارث به بچه هایش رسید که چقدر اراضی مردم را به ملکیت خود در آوردند. 54 تا بیشتر نبودند. انقلاب که پیروز شد همه اموال مصادره شد و بعضی از افراد از ایران فرار کردند و بعضی را هم اعدام کردند امروز بفرمایید چندین نمونه از این نوع فامیل سرمایه دار داریم؟

از 3 هزار میلیارد، اختلاس ها، بروز پیدا کرد و الان هم به 10 هزار میلیارد رسیده است.

این سیئاتی است که جریان انحراف بوجود آورده است و اینها خیلی ضربه است و باید حالا حالاها کار کرد تا اینها اصلاح شود اینها الان به دنبال محور بعدی می گردند به دیدار مقام معظم رهبری می روند می گویند که شما یک را معرفی کنید که حلقه وصل بین شما و اصلاح طلبان باشد. تا به الان، آقای هاشمی بود که حلقه وصل بود اما دیگر او نیست. آقا می فرمایند این حرف غلطی است. آقای هاشمی، حلقه وصل نبود. شما هر وقت می خواستید می آمدند و حرفتان را می زدید ولی البته حساب آن افرادی که در فتنه، چنان کردند چه است؟ دنبال این هستند که هر جور شده این منشأ قدرت که قوۀ مجریه است را حفظش کنند در این سیاست خارجی، جریان انحراف و اسلام آمریکایی، سختی های زیادی برای انقلاب بوجود آورده است.

امام (ره) یک جمله بسیار مهمی دارند که می فرمایند من یک روزی فکر کردم که چه شد بعد از طلوع اسلام، ظرف مدت کمی، اسلام جهان گیر شد بعد به این نتیجه رسیدم که نقش سفرای جهانی پیامبر مکرم اسلام، خیلی عظمت داشت و خود امام اشاره می کند به آن سفیری که پیامبر، به دربار امپراتوری روم فرستادند و امپراتور یک جایگاه مرسعی را به پیام آور پیامبر اشاره کرد که اینجا بنیشیند. سفیر پیامبر، دید که آنجا جای نشستن خود نیست در گوشه ساده ای نشست. انقلابی بودن سفرا در پیشرفت و توسعه جهانی اسلام، نقش بسیار مهمی داشت. جریان انحراف تلاش کرد در این بخش سیاست خارجه از عناصری استفاده کنند که این روحیه انقلابی را نداشته باشد. ما گاهی با سفرا بحث می کنیم برخیاز آنها این مبانی انقلاب را قبول ندارند، کار نمی کنند و از ظرفیت هایشان استفاده نمی کنند، تمام آن ها نه، ولی هستند بینشان.

جریان انحراف، مثل صدر اسلام نگاهش به نگاه ولایت نگاه منحرفی بود. مهدی هاشمی در مصاحبه اش می گفت: پدر من اصلا ولایت فقیه را قبول ندارد. پدرشان هم شنیدند و اصلا تکذیب نکردند. (در فضای مجازی اشاره شده است.) ایشان گفت امام اصلا به دنبال نظام ولایت فقیه نبود، و بعد این اواخر بحث شورای رهبری را به پیش کشید.

انحراف در آرمان های انقلابی حضرت امام توسط جریان انحراف و فتنه و اعتدال، روی مسئله فلسطین، استکبارستیزی، کار به جایی رسید که ایشان می گفتند. در این سه سال گذشته تلاش بسیاری کردند آمریکا را بزک کردند، بخشنامه کردند که پرچم آتش نزنید، مرگ بر آمریکا نگویید.

این آقایان هفت برجام پذیرفته اند. اول هسته ای، دوم موشکی، سوم مبارزه با تروریسم یعنی مقابله با سوریه و حزب الله و ...، تا ششم به منجر به رسمیت شمردن صهیونیست ها خواهد شد.

آقای حسام الدین آشنا مغز متفکر رسانه در همایشی مقاله و کار تخصصی شان را می خواند. چه کسی می گوید ما باید اول باشیم؟ صعودی هست، عربستان هم هست، ترکیه هم هست. آنها هم سهمی از قدرت دارند، قدرت باید در منطقه تقسیم شود. آمریکا هم محور قرا می گیرد و این نامه ایست که آقای ظریف پس از برجام به آقای روحانی نوشت: بنده کارم به پایان رسید. پیروز شدم. اکنون وقت طرح بعدی هست که 1+1+6 حاضرم به منطقه بروم.

آن زمان که امام منشور را داد در کل کشور بولتن بود. نه فضای مجازی نه گوشی نه اخبار و جلساتی. ولی سینه به سینه اخبار در مدت کم در کشور پخش می شد و همه بسیج می شدند. شما بروید در خصوص باند نیویورکی ها را سرچ کنید و آقای ظریف را در فضای مجازی بشناسید.

آقای ظریف در کتابی نوشته اند زمانیکه 16 ساله بودم از قبل از انقلاب در آمریکا بسر می بردم. جناب آقای دکتر ولایتی هم خودشان در صداو سیما شبکه سه زمانی که مجری در زمان برجام سوال کرد و تبریک گفت که برجام موفق شده است که این ها شاگردان شما بودند آقای ولایتی؛ آقای عراقچی، آقای تخت روانچی و آقای ظریف و گفت این افراد را از کجا می شناسید؟

آقای ولایتی، علت شناخت آقای ظریف و ... را چنین اعلام کرد که من در اولین سفری که به نیویورک داشتم برای اجلاس، پس از انقلاب، دبیر کل سازمان ملل، آقای ظریف را به بنده، کارمند سازمان ملل که با سیستم گزینش آمریکا، گزینش شده است، گفت این یک ایرانی است و به زبان انگلیسی و آمریکایی مسلط است و ما هم او را جذب نمودیم و شما هم استفاده کنید. به این شکل، آقای ظریف جذب امور خارجه می شوند. کیان تاج بخش که در فتنه 88، دو بار دستگیر شد در بازجویی هایش چنین اعتراف می کند که من، هر 6 ماه یکبار، به نیویورک جهت گزارش پیشرفت، سفر می کردم؛ وی مسئول پیاده کردن برنامه های بنیاد سوروس که به جامعه باز مشهور است بود.

ریشه فتنه 88 برای باند نیویورکی هاست. در اردیبهشت ماه سال 87 که یک سال به فتنه 88 مانده بود، با حمایت آقایان و آن پنج نفری که از این مجموعه می باشند دو نفر آمریکایی جهت شرکت در کنفرانس روابط ایران و کانادا،  وارد تهران می شوند که البته پوشش است برای برای ورود این دونفر آمریکایی به ایران؛ یکی از این دونفر به نام مک فارلین 2 معروف است، رئیس بنیاد راکفلر، که قوی ترین بنیاد سرمایه داری در جهان و آمریکا که رئیس جمهورش را این بنیاد مشخص می کند و دیگری یک دیپلمات 35 آمریکایی مرتبط با سازمان موساد، وارد ایران می شوند که در کنفرانس شرکت کنند. آنها به مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام می روند و با مسئول معاونت ارتباط خارجی مجمع تشخیص مصلحت نظام بود دیدار می کنند.

همانطور که دانشگاه آزاد برای آقای هاشمی به یک امپراتوری تبدیل شد، مجمع تشخیص مصلحت نظام هم همینطور، در حالیکه شان مجمع، یک مجمع مشورتی است ولی ایشان تا توانسته با انتخاب معاونین، تشکیلات و ساماندهی، یک سازمان قوی برای پیشبرد این اهداف درست کند. یک ماه بعد از سفر این دو آمریکایی، یک مقاله در جمله «نیوزویک» می نویسد آنجاست که موضوع دیدار آشکار می شود، آن دو نفر می نویسند که دو انتخابات به زودی برگزار می شود و در دنیا بسیار حساس است. یکی انتخابات آمریکا که مرحله دوم اوباما می باشد و دیگری هم در ایران، مرحله دوم آقای احمدی نژاد.

در آن مقاله می نویسند یک سرباز در مقابل یک سرباز، سرباز مکین رقیب اوباما و اینجا هم احمدی نژاد. اگر این دو نفر (اوباما و احمدی نژاد) رای بیاورند ایران وارد جنگ می شود. هم اکنون هم تز را دارند برای ورود به انتخابات 96. دوگانه جنگ وصلح، با آمدن ترامپ زمینه جنگ و صلح زیاد می شود مبادا باز به سراغ نیروهای انقلابی بروید، اگر به این ها رای بدهید بین ایران و آمریکا جنگ به وقوع می پیوندد در حالیکه آن جریانی که ما را به سمت جنگ می برد و ما را خلع سلاح می کند و می گوید که حتی تست موشکی هم نداشته باش آمریکا ناراحت می شود. این ها جنگ است، فریاد می زنند که ما سایه جنگ را از ملت ایران برداشتیم در حالیکه با این ترفندها، غیرت ملت شریف ایران را می گیرند، این جنگ است.

از این مقاله می توان فهمید که آن دو نفر آمریکایی با دیپلمات های پنهان آقای هاشمی توافق کرده بودند، که تلاش کنند آقای احمدی نژاد رای نیاورد و آن ها هم تلاش می کنند که مکین رای نیاورد. آن ها به قولشان عمل می کنند، اما این ها در سال 88 نمی توانند به قولشان عمل کنند. آن ها 6 ماه مانده به انتخاباتشان و ما هم یکسال مانده بود.

اینجا مردم طور دیگری عمل می کنند وقتی اینگونه شد شیپور جنگ به صدا در می آید. توسط آقای هاشمی با آن نامه سرگشاده که از وقتی مردم چشم باز کردند او را یار غار دیدند کنار دست امام خمینی.

نامه آقای هاشمی در دورانی که ولی امر مسلمین می فرماید: این دوران، سخت تر از دوران امیرالمومنان (ع) می باشد. پرچم حضرت علی (ع) سخت تر از پرچم پیامبر بود. نامه بعد از شیپور جنگ در سال 88 توسط آقای هاشمی؛ در زیر نامه چنین خطاب به رهبر معظم انقلاب، می گوید: دوست، همراه، همسنگر دیروز و امروز و فردایتان، اکبر هاشمی رفسنجانی.

یک خط بالاتر چنین می نویسد: سرچشمه شاید گرفتن به پیل    چو پُر شد نشاید گرفتن به پیل

این یک تهدید است. چهار خط بالاتر می نویسد. اگر نظام نخواهد با این همه، بر فرض اینکه، اینجانت صبورانه به مشی گذشته ادامه بدهم بی شک بخشی از مردم و احزاب و جریانات این وضع را بیش از این برنمی تابند و آتش فشان هایی که از درون سینه های سوزان، تغذیه می شوند در جامعه شکل خواهند گرفت.

این فرمان جنگ است. آتش فشان ها از درون جامعه توسط این جریان ها شکل خواهد گرفت که نمونه آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان ها، خیابان ها و دانشگاه ها مشاهده می کنید.

این هنوز دود است خودت را مهیاء آتش کن. این را برای چه کسی می نویسد؟ این انحراف است یا نیست؟ این همان منشور روحانیت است که دارد نهیب می زند از وقوع این مسائل ...

امام (ره) امروز را می دید و این منشور روحانیت را نوشته است. منحرفان داخل که نمی شود با آن ها برخورد کرد که امیرمومنان می فرماید: استخوان های در گلو و خاری در چشم، تحمل کردم. این فریادها باید از حوزه بلند شود.

یک عده می گویند که آقای هاشمی از دنیا رفت و دیگر تمام شد. نه آقا، چه کسی می گوید تمام شد؟

آقای هاشمی این همه فامیل و ثروت و آدم و قدرت فراهم کرده اند. به این راحتی دست برمی دارند؟ و اگر این انحراف و این تفکرشان تبیین نشود (که فرزندان آقای هاشمی گفتند پدر ما دو ارث بر جای گذاشت: اعتدال و ...) این را فردا تبدیل به فرقه و مکتب می کنند.

شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com