به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) جلسه درس اخلاق آیتالله حسن منفرد ظهر امروز در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد. آیتالله منفرد در ابتدا مردم را به سه گروه تقسیم کرد و گفت: یک دسته، کسانی هستند که کاملا غیر از لذات مادی و دنیوی چیز دیگری درک نمیکنند. خودشان را خلاصه و منحصر در لذات حیوانی کردهاند و حیوان صفت شدهاند. هیچ نجات دهندهای از سکّان عالم جبروت و عالم قدس به این گروه توجهی ندارد و اینها را رها کردهاند. قرآن کریم در خصوص این دسته میفرماید: ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (سوره 6 آیه91): بگذار تا در ژرفاى باطل خود به بازى سرگرم شوند. چراکه آن قدر در سُکر و مستیاند که تمام راههایی که برای فهم و درک وجود دارد را به روی خودشان مسدود کردهاند. عقل نظری و تفکر را در خودشان از بین بردهاند.
وی افزود: یک گروه دیگری هستند که ضمیر نورانی و باطن صاف و زلالی دارند اما گاهی به بیراهه میروند. این گروه بالأخره نجات پیدا میکنند. یک گروه دیگری هم هستند که فوق العاده در عالم خلقت عزیزند. اینها مقربیناند. گروه مقربین برای عالم اصالت قائل نیستند و به آن به عنوان هدف نمینگرند. اینها عالم را نردبان، پل و محل عبور و مرور میدانند.
وی در ادامه با بیان جلوههایی از روحیه زهدورزی علما اظهار کرد: حضرت آیتالله حائری یزدی بنیانگذار حوزه علمیه قم وقتی از دنیا رفت، هزینه امرار معاش و زندگی نداشت بلکه بدهکار و مغروض بود. ایشان از وجوهات استفاده نمیکرد و حتی وجوهات را در منزل نگهداری نمیکرد. علامه طباطبایی هم همین طور بودند.
حضرت علامه در طول عمرش یک دینار از وجوهات استفاده نکرد. ایشان در تبریز قطعه زمینی داشتند و از راه عایداتی که از محصولات زمین به دست میآمد مقداری به ایشان و برادرش سیدمحمد حسن الهی پرداخت میشد و از این طریق امرار معاش میکرد. علامه در قم یک منزل محقّری اجاره کرده بود. وقتی شاگردان میرفتند در منزل ایشان تا سوالات خود را بپرسند، چون در داخل خانه جا نبود، علامه دم در میایستاد و به سوالات پاسخ میداد.
سقف اتاق آیتالله بهجت شکاف برداشته بود. وقتی به ایشان گفتند اجازه بدهید خانه را مرمّت کنیم، ایشان فرمود برای که میخواهید مرمّت کنید؟ اگر برای بنده است، همین طور راحت ترم و اگر برای خودتان است میتوانید جای دیگری را برای زندگی انتخاب کنید.
عدهای از تجّار تهران یک خانهای مقابل مدرسه حجتیه قم برای امام خمینی تهیه کردند. امام قبول نکرد در آنجا زندگی کند و آن را موقتاً در اختیار علامه طباطبایی قرار داد. علامه چندسال در آن خانه زندگی کرد تا این که یک مقدار از زمین تبریز را فروخت و منزلی برای خود تهیه کرد. امام خمینی میفرمود من از زندگی اشرافی حوزههای علمیه خائفم و هرقدر زندگی طلاب اشرافی تر شود، بنیه علمی و فقهی در حوزهها کمتر میشود.
آیتالله منفرد در بیان نسبت این دنیا با عوالم برتر اظهار کرد: کل این عالم را از ابتدای خلقت آفرینش تا پایان خلقت از لحاظ زمانی تصور کنید. ببینید چقدر بی حد و حصر است. حالا یک «آن» را در برابر این زمان در نظر بگیرید. یک «آن» در مقایسه با این زمانِ بی نهایت، هیچ است و اصلا به حساب نمیآید. حالا زندگی دنیا را با تمام کهکشانها و تمام موجوداتی که در آن است تصور کنید. کل این عالم در برابر عالم ملکوت، عالم جبروت، عالم لاهوت و ... مانند نسبت همان یک «آن» است در قیاس با کل زمان خلقت از اول تا آخر.
وی در ادامه افزود: ذات مقدس احدیت برای بیداری و هشیاری ما میفرماید: «اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ: از آنچه در پيش رو و پشت سر داريد بترسيد»(سوره 36 آیه 45). برخی از مفسران احتمال میدهند خطاب این آیه به کفّار و منافقان باشد چراکه آنها هستند که در نشئه طبیعت غرق شدهاند. اما سوال این است که منظور از «مابین ایدیکم» و «ماخلفکم» چیست؟
وی افزود: یک آیه دیگر قرائت میکنم تا مقصود از این آیه روشن شود: نَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ: آنچه را از پيش فرستادهاند با آثار و اعمالشان درج مىكنيم و هر چيزى را در كارنامهاى روشن برشمردهايم(سوره 36 آیه12). اینجا ذات احدیت میفرماید کاتب اعمال من هستم. «ما قدّموا» یعنی چیزهایی که الآن در وجود شماست و آنها را پیش میفرستید. از این آیه روشن میشود مقصود از «ایدی» دست نیست بلکه تصورات باطنی و تاملات قلبی است. مقصود از «آثار» هم یعنی نتایج این اعمال و افعال ما. آثار اعمال همان «ماخلفکم» است که در آیه ذکر شده.
نتیجه آیه شریفه این میشود که «ایدیکم» یعنی واردات قلبی کنونی، تصورات باطنی و تاملات قلبی. «آثار» هم نتایج و پیامدهای افعال ماست که باقی میماند. بنده 12 سال در محضر آیتالله اراکی بودم. ایشان تمام عمر از راه نماز و روزه استیجاری زندگی کرد و شهریه نمیگرفت. یک بار یک شخصی آمد خدمت ایشان تا وجوهات خود را بپردازد. آیتالله اراکی پرسید شغل شماست چیست؟ آن شخص هم پاسخ داد که من نجارم. آیتالله اراکی فرمود تاحالا برای خودت در ساختهای؟ آن شخص منظور ایشان را نفهمید و گفت من همیشه مایحتاج خودم را خودم تهیه میکنم و تاکنون برای خودم در ساختهام. آیتالله اراکی فرمود خیر، مقصودم دری برای قلبت است تا واردات قلبیهات را کنترل کند و اجازه ندهد همه جا پرواز کند.