کد خبر ۴۲۴۳۶ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۳:۰۰
رویکرد قرآن به جریانهای عرفانی در جهان اسلام - بخش دوم و پایانی

مبانی عرفان نظری در قرآن و روایات

در این مقاله به نقد و ارزیابی یکی از جریانهای موجود جهان اسلام که بنام عرفانهای کاذب شهرت دارد، پرداخته شده است.

 

عرفان حقیقی در قرآن

عرفان حقیقی طهارت روح و جسم است و در پرتو تعبد و نیایش و اخلاقیات تحقق می یابد. علمای وارسته جهان اسلام که به عرفان عملی دست یافتند با تمسک به قرآن و عمل به آن به این مقامات والا دست یافتند. امام خمینی(ره) درکتاب کتاب چهل حدیث و سرالصلاه به اخلاق فردی و اجتماعی و توجه به فضیلت های رفتاری به عنوان پایه عرفان عملی تأکید دارند. انسان در درجه اول باید خودش را بسازد و اخلاق فردی و اجتماعی خود را تصحیح کند تا یک فرد مؤثر در جامعه شود. انسان منفعل محض نمی تواند درجامعه اثر مثبتی گذاشته و این تأثیرات همه در پرتو عبودیت و نیایش راستین به دست می آید.

در تعریف قیصری به خوبی مشخص است که عرفان دارای دو بال است که از آن به عرفان نظری و عرفان عملی تعبیر می شود. عرفان نظری، علم به حقایق و معارف ناب است که همه آن ها به شناخت حق سبحانه، اسما و صفات بازمی گردد و عرفان عملی، سیر و سلوک در راه رسیدن به کمالات معنوی، اتصال به خداوند و رهایی از مادیات، با هدف دورکردن دل از انحطاط و رسیدن به تکامل شایسته آن است. باتوجه به این تعریف، عرفان عملی، مقدمه عرفان نظری است؛ زیرا ابتدا باید با قدم صدق و با اخلاص تمام، قلب را از اغیار پاک کرد تا به مرحله شهود رسید تا حقیقت آن گونه که شایسته است، بر سالک جلوه گر شود.

از این دیدگاه، راه عرفان، راه عمل بی چون و چرا به همه دستورات شریعت و بالارفتن از نردبان سلوک- از ظاهر به باطن- و دل را که حرم الهی است، از بت های خودساخته پاک کردن است. به تعبیر دیگر، عرفان هم عمل به ظاهر دستورات الهی است و هم پاک کردن قلب است و هردو برای عارف لازم و ضروری است. آری، اصل، پاک کردن و نورانی کردن قلب است، تا سالک دارای قلبی صیقل خورده و صاف شود و حقایق درآن جلوه گر شود.

در این صورت است که همه اعمال و رفتار ظاهری و دستورات ریز و درشت شریعت، مفهوم پیدا می کند و به همراه آن اعضا و جوارح عارف نیز نورانی می گردد. این معنایی است که همه عارفان و متصوفه برآن اتفاق نظر دارند. نمونه آن ها خواجه عبدالله انصاری است که در مقدمه کتاب منازل السائرین- که مهم ترین و اصلی ترین کتاب و دستورالعمل در عرفان عملی است- نوشته است: «انسان به نهایات- فنا و بقا و در نهایت توحید ناب- نمی رسد؛ مگر این که بدایات را به طور صحیح پشت سرگذارده باشد و طی کردن صحیح بدایات، تنها در صورتی است که اولا اخلاص کامل باشد و هر کاری تنها برای خدا انجام شود؛ ثانیاً از سنت و شریعت متابعت کامل شود و هیچ کاری انجام نشود؛ مگر این که در سنت وارد شده باشد؛ ثالثاً نهی الهی جدی گرفته شود؛ رابعاً در مواجهه با مردم، حرمت آن ها رعایت شود و با شفقت و مهربانی، با آن ها سخن گوید و نه تنها انگل آن ها نباشد که باری از دوششان بردارد و خامساً از هر کس و هر چیز که وقت را از بین می برد، فاصله گیرد و از هر کس که قلب را به فتنه می اندازد، دوری کند.

 نتایج درک درست عرفان

اگر کسی عرفان را دقیقا درک کند خیلی راحت متعبد و متخلق به اخلاق اسلامی می شود و به همان مکارم اخلاقی که رسول الله(ص) و سلم هدف بعثت شان را آن اعلام کرده بودند، می رسد. اصولا گرایش انسان به معنویت های نوظهور به دو دلیل است؛ یکی رفاه زدگی زیاد که انسان از دنیا و رفاه آن خسته می شود و جستجو می کند تا نیازهای معنوی را پاسخ گوید که در آن زمان دو بازار بوجود می آید یکی بازار حقیقت و دیگری بازار حقیقت نما که هردو اسم شان یکی است. زمانی که دین عرضه شد و آموزه های وحیانی آمد، شرایع باطل هم درکنار آن ظهور و بروز کرد.

وقتی انسان از مادیات خسته می شود، به سوی معنویت گرایش پیدا می کند و مسلما عرفان های دروغین با تبلیغات خاص خودشان جلوه گر می شوند که برای نسل جوان مجذوب کننده است و عرفان واقعی به دو دلیل نمی تواند گسترش یابد؛ اول این که ما نتوانستیم آن را آنطور که باید و شاید است، آرایش دهیم و آرایه های واقعی آن را نشان دهیم و دوم این که قابلیت گسترش همگانی را ندارد.

دلیل دوم گرایش به معنویت نوظهور این که عرفان اصیل، تکلیف مدار است و تکلیف مداری در آن شدیدا مورد تأکید است، ریاضت بی بند و بار نیست، بلکه ریاضت برنامه ریزی شده است؛ یعنی در حقیقت یک نوع محدودیت های سنگینی را ایجاد می کند که برای خیلی ها خوشایند نیست، مخصوصا برای جهانی که به عدالت، شعار آزادی اصالت پیدا می کند. درحقیقت وقتی شعار آزادی مطلق به جای عدالت در جهان غرب مطرح می شود، طبیعی است که انسانی که با چنین تفکری رشد کرده دنبال معنویتی می رود که فقط آزادی مطلق او را تضمین کند؛ بنابراین عرفان هایی که آزادی او را تأمین می کنند، مورد اقبال بیشتری از معنویت عرفان های شریعت مدار قرار می گیرد.

 مبانی عرفان نظری در قرآن و روایات

عرفان در جوامع اسلامی، نفوذ گسترده ای یافت، به ویژه با تمسک به شعر، در جان و زبان مردم جای گرفت، که مصداق بارز آن را می توان در عنایت مردم به اشعار حافظ شیرازی عارف قرن هشتم دید. شهید مطهری در مورد جاذبه عرفان معتقد بود انسان کاملی که فلاسفه از قبیل ارسطو و ابن سینا بیان کرده اند، در میان مردم رواج پیدا نکرده است؛ حرفی بوده که در متن کتب فلسفی آمده و از آن جا خارج نشده است، ولی مکتب عرفان و تصوف نظر خود را درباره انسان کامل در میان مردم به نثر و شعر بسط داده است؛ کتب عرفانی از آن جهت که مطالب را با زبان تمثیل و با زبان شعر بیان می کند، قهراً در میان مردم نفوذ بیشتری دارند.

این مکتب هم مانند مکتب فلاسفه، مطالب و مسایلی دارد که از نظر اسلام قابل قبول است؛ ولی در عین حال خالی از انتقاد هم نیست و انسان کامل اسلام، صددرصد با انسان کامل عرفا و متصوفه تطبیق نمی کند» (مرتضی مطهری، انسان کامل، 171) محورهای اساسی سلوک عارفانه مرحوم علامه را پیرامون توبه، مشارطه، مراقبه و محاسبه است.

توبه: پس از آن که بنده از وظیفه بندگی سرباز زد، واجب است، هرچه زودتر به درگاه الهی برگردد و از حق تعالی طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگی خود را برای فرمانبری اعلام کند. براین معنا عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است. در قرآن کریم آمده است و توبوا الی الله جمیعا (مومنون نور، 31) ای مومنان همگی به سوی حق تعالی برگردید و توبه کنید. امام باقر(ع) می فرماید: کسی که از گناه توبه کند به سان کسی است که اصلاً گناهی نداشته باشد (محجه البیضاء، 7 / 9)

مشارطه: آن است که انسان پیش از شروع درکار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود و خواسته های حق تعالی را عمل کند بلکه برخواسته های خود مقدم دارد وهیچ گاه از طلب رضای خداوند و آخرت جویی غفلت نورزد.

به ابوذر غفاری است که فرمود: ای اباذر: انسان در زمره متقین به حساب نمی آید مگر آن که از نفس خود حساب بکشد، شدیدتر از حساب کشیدن شریک از شریک خود تا بداند که وسایل خوراکی و آشامیدنی و پوشیدنی خود را از کجا فراهم کرده است. آیا این ها را از راه حلال تهیه نموده یا از راه حرام. (وسایل الشیعه، 1/ 96) پس بر هر عاقل زیرکی، لازم است که از محاسبه نفس خود غفلت نکند و خواهش ها و هوس های نفس را در تمام احوال زندگی محدود کند.

مراقبه: آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالی را درنظر گیرد و خود را درمحضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا، سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد. یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهی کند آگاه نباشید درکارهایی که در طول روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هرکدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. قرآن کریم در سوره علق آیه 14 می فرماید: «الم یعلم بان الله یری» آیا نمی دانی که خداترا می بیند. هم چنین درسوره نساء آیه 1 می فرماید: «ان الله کان علیکم رقیباً» بدرستی که خدا مراقب اعمال شما است.

از این دو آیه می توان چنین استنباط کرد که خدای متعال همه جا بر اعمال و رفتار ما شاهد و حاضر و مراقب است و انسان باید این معرفت را پیدا کند که همه حرکات و سکنات و رفتار او در پیشگاه و محضر الهی قرار دارد و مراقبت کند تا در مجموعه فعالیت های روزانه خود اوامر و نواهی الهی را مورد توجه و اهتمام قرار داده و از آن ها تخطی ننماید. نقل است جبرئیل از پیامبر اعظم(ص) درباره احسان سؤال کرد که احسان چیست؟ پیامبر اعظم(ص) فرمود: طوری خدا را عبادت کن که گویا او را می بینی. و اگر تو خدا را نمی بینی او تو را می بیند (محجه البیضاء، 8/ 155)

محاسبه: آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود را به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سرآورده است؟ پس از آن که به کاری پرداخت و وقتی و فرصتی گذشت آن را ارزیابی می کند و با محک شریعت آن را می سنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. برکارهای پسندیده خدای را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهای زشت و گناه استغفار می کند. امام باقر(ع) می فرماید: از ما نیست کسی که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکی انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهی از او سرزده از خداوند آمرزش بطلبد (عده الداعی، 932) امام صادق(ع) ازپدران گرامی اش و از رسول خدا(ص) روایت می کند که فرمود: خوشا به حال کسی که در روز قیامت درنامه عملش، در زیر هر گناهی استغفاری بیابد (مکارم الاخلاق، 313)

فضیلت محاسبه نفس: «یا ایهاالذین اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد» (حشر، 18) ای کسانی که ایمان به خدا آورده اید تقوی الهی را پیشه خود سازید و آنچه را برای فردا پیش فرستاده اید منتظر آن باشید. این آیه اشاره دارد به محاسبه اعمال گذشته و به خاطر همین است که پیامبراعظم(ص) فرمود: نفستان را محاسبه کنید، قبل از آن که محاسبه شود. در اصول کافی از حضرت موسی بن جعفر(ع) روایت شده که فرمود: از ما نیست کسی که در هر روز از نفس خود حساب نکشد. پس اگر دید عمل صالح انجام داده از خدا توفیق افزایش آن را بخواهد تا به او مرحمت کند و اگر دید معصیت کرده به سوی خدا بازگشت نماید (وسایل الشیعه، 11/ 96)

سور مسبحات: پنج سوره ای که با «سبح» و یا «یسبح» آغاز می شود، سور مسبحات نامیده می شود؛ چراکه این سوره ها با تسبیح حق تعالی آغاز می شود. و دو سوره «اسراء» و «الاعلی» را که با سبحان و سبح آغاز می شود آغاز آن ندانند. درحدیث آمده است: پیامبر گرامی اسلام(ص) نمی خوابید مگر آن که مسبحات را می خواند و می فرمود: دراین سوره ها آیه ای است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: «سوره های حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن» (طباطبایی، المیزان، 7/ 733) امام باقر(ع) می فرماید: «هرکس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند، نمیرد تا قائم عجل الله را درک کند و اگر مرد درپناه رسول خدا(ص) خواهد بود (بحارالانوار، 37/ 201)

معاقبه: آن است که نفس خود را مورد عقاب و اذیت قرار بدهی که چرا من از انجام فرائض الهی وترک محرمات کوتاهی کردم و خود را برای جبران گذشته ام به گرفتن روزه در هوای گرم و خواندن نوافل و اذکار و مستحبات در دلهای شب عادت دهی و حقوق تضییع شده مردم را به آنان بازگردانی.

مجاهده: آن است که با نفس خود جهاد کنی و کوشش کنی که خود را تابع مقررات شرع و فرمان عقل در آوری تا آنچه فرمان عقل و دستور شرع است برنفست حاکم گردد و در نهایت تابع شیطان و هوای نفس نگردی.

معاتبه آن است که نفس خود را در موقع انجام خلاف، سرزنش کنی که چرا این کار زشت را مرتکب شدم. چون کسی که متوجه ارتکاب خلاف خود شود و بفهمد کار بدی کرده و خود را ملامت و سرزنش کند، زود اصلاح می شود. برخلاف کسی که از انجام فعل بد راضی است و پی به عیوب نفسانی خود نمی برد، چنین شخصی اصلاحش بسیار مشکل است. این بود تعاریف اجمالی از این مقامات شش گانه برای ارتباط با خدا و طاعت و بندگی بیشتر او که اهل سیر وسلوک به تمرین و ممارست عملی آن ها در هر روز توصیه می کنند.

 نتیجه گیری

قرآن کریم به عنوان تنها کتاب آسمانی نحریف نشد ما را به جهانی رهنمون می سازد که انباشته از عرفان و خودشناسی و خداشناسی می باشد. جریان های فکری امروز جهان اما نقطه ی مقابل این کتاب آسمانی عظیم و رسالت پیامبر مکرم اسلام می باشد که در این مقله ما ثابت کردیم هر آنچه به نام عرفان در جهان مطرح است نه تنها نمی شود نام عرفان بر آن گذاشت بلکه علیه انسان و تفکرات انسانی و عرفانی نیز هست و قرآن کریم برای انسان امروزی با هر تفکر و دینی راه را کاملا مشخص نموده است که ما ضمن بررسی این جریانها و نقد آن ها به یاری قرآن کریم در این مقاله برتری قرآن را بر همه ی جریان های فکری جهان ثایت کرده ایم.

مراجع

1. ابن سینا، حسین بن علی، (1405ق)، الشفاء، قم، نشر کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

2. ابن فارس احمد، (1420ق)، معجم مقاییس اللغه، بیروت، نشر دارالکتب اسلامیه.

3. ابن کثیر، اسماعیل ابن عمر، (1405ق)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، نشر داراحیاء التراث العربی.

4. ابن منظور، محمد ابن مکرم، (1412ق)، لسان العرب، بیروت، نشر دار احیاء التراث العربی.

5. ابو العینین، حسن، (1416)، من الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، قاهره، نشر العبیکان.

6. ارسطو، (1379ش)، در آسمان، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران، نشر هرمس.

7. ازهری، محمد بن احمد، (1421ق)، تهذیب اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

8. الخطیب، عبدالغنی، (1362ش)، قرآن و علم روز، ترجمه اسدالله مبشری، تهران، نشر مطبوعاتی عطایی.

9. طبرسی، ابی الفضل ابن حسن، (1414ق)، تفسیر مجمع البیان، نشر مؤسسه اعلمی، بی جا.

10. مکارم شیرازی، ناصر، (1371ش)، تفسیر نمونه، تهران، نشر دار الکتب اسلامیه.

11. آلوسی، ابوالفضل شهاب الدین سید محمود، (1405ق)، روح المعانی فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث.

12. اوبلاکر اریک، (1370ش) فیزیک نوین، ترجمه بهروز بیضایی، تهران، نشر قدیانی.

13. بوکای موریس، (1365ش)، مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح الله دبیر، تهران، نشر فرهنگ اسلامی.

14. پاک نژاد، سید رضا، (1350ش) اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، تهران، نشر کتاب فروشی اسلامیه.

15. جعفری، عباس، (1379ش) فرهنگ بزرگ گیتاشناسی، تهران، نشرگیتاشناسی.

16. جوهری، اسماعیل ابن حماد، (1404)، صحاح اللغه، بیروت، دار العلم.

17. خوئی، سیدابوالقاسم، (1398ق)، البیان فی تفسیر القرآن، نشرمؤسسه احیاء آثار الامام خوئی، بی جا.

18. راغب اصفهانی، (1426)، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، نشر ذوی القربی.

19. رومی محمد داوود قیصری، (1375)، شرح فصوص الحکم، به کوشش استاد سید جلال الدین آشتیانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

20. شر یعتی مزینانی، محمد تقی، (1371ش)، تفسیرنوین، تهران، نشر دفتر نشر فرهنگ معارف اسلامی.

21. الشیرازی صدر الدین محمد، (1981م)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

22. طاهری محمدعلی، (1388)، عرفان کیهانی حلقه، تهران، انتشارات اندیشه ماندگار.

23. طباطبایی سید محمد حسین، (1415ق، الرسائل التوحیدیه، تحقیق: مؤسسه النشر الاسلامی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین.

24. طباطبایی، سید محمد حسین، (1361ش)، المیزان فی تفسیرالقرآن، تهران، نشر اسلامیه.

25. عربی، محی الدین، (1405)، الفتوحات المکیه، تحقیق، عثمان یحیی، بیروت، دار صاد.

26. کتاب مقدس، (1383ش)، فترجمه فاضل خان همدانی، تهران، نشر اساطیر.

27. کلینی، محمد بن یعقوب، (1361ش)، اصول کافی، تهران، نشر دفتر نشر فرهنگ اهل البیت.

28. مجلسی، علامه، (1404ق)، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء.

29. مکارم شیرازی، (1376) ناصر، پیام قرآن، قم، نشر نسل جوان.

30. هاوکینگ، استفن، (1375ش)، تاریخچه زمان، ترجمه حبیب الله دادفرما، تهران، نشرکیهان.

نویسنده:

فاروق صفی‌زاد: استاد دانشگاه، محقق و پژوهشگر (اهل‌سنت)

فصلنامه حبل المتین شماره 11 

انتهای متن/

برچسب ها :قم
شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com