3ـ دیدگاه قرآنپژوهان درباره راز تحدّیهای گوناگون
چنانکه در مقدّمه آمد، قرآن منکران خود را در چند آیه و به صورتهای مختلف به تحدّی فراخوانده است. در آیه نخست3، از آنان خواسته قرآنی همانند این قرآن بیاورند: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً (الإسراء/88). در آیه دوم، آنان را به آوردن یک سوره مثل قرآن فراخوانده است: أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَه مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (یونس/38). در آیه سوم، آنان را به آوردن دَه سوره مثل قرآن دعوت کرده است: أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقینَ (هود/13).
یکی از پرسشهایی که درباره این آیات مطرح شده، این است که راز تحدّی به صورتهای مختلف (به کُلّ قرآن، یک سوره و دَه سوره) چیست؟ (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387، ج 1: 167). تاکنون سه دیدگاه از سوی قرآنپژوهان در پاسخ به این پرسش ارائه شده که عبارتند از: 1ـ تحدّی به نوع قرآن نه مقدار. 2ـ اختلاف مخاطبان یا زمان تحدّیها. 3ـ تحدّی از دشوارتر به آسانتر (برای آگاهی از این دیدگاهها و نقد و بررسی آنها، ر.ک؛ سلطانی بیرامی، 1391: 89ـ100).
تبیینهای متفاوتی از دیدگاه اخیر به دست داده شده که جدیدترین آنها از جانب استاد مصباح یزدی است. ایشان پس از نقد و بررسی برخی از تبیینهای ارائه شده درباره اینکه آیا تحدّی از دشوارتر به آسانتر است (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: 167ـ169 و سلطانی بیرامی، 1391: 91ـ100)، دیدگاه خود را چنین بیان میکند. مشهور آن است که سوره یونس (تحدّی به یک سوره) قبل از سوره هود (تحدّی به دَه سوره) نازل شده است. در این صورت، تحدّی از اشد به اخف محقّق نخواهد شد؛ چراکه قرآن در مرحله نخست از منکران قرآن میخواهد که قرآنی همانند قرآن بیاورند (الإسراء/81).
پس از آشکار شدن ناتوانی آنها، از آنان میخواهد یک سوره همانند یک سوره قرآن ارائه دهند (یونس/38). پس از آنکه ناتوانی آنان مشخّص شد، از آنان درخواست آوردن دَه سوره همانند دَه سوره قرآن میکند (هود/13). از این رو، معنا ندارد که قرآن پس از تحدّی به یک سوره و آشکار شدن ناتوانی بشر، درخواست تحدّی به دَه سوره با ویژگیهای دَه سوره از قرآن را بکند (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: 168).
ایشان برای حلّ این مسئله سراغ تحدّی قرآن به دَه سوره میرود و مراد از تحدّی قرآن به آوردن دَه سوره مثل دَه سوره از قرآن را این دانسته که دَه سوره درخواستشده هر یک باید یکی از ویژگیهای یک سوره از قرآن را داشته باشد و این آسانتر از مرحله دوم تحدّی (تحدّی به یک سوره) خواهد بود. بر این اساس، سِیر مراحل تحدّی قرآن از اشد به اخف اثبات میشود.
ایشان این تبیین را با ذیل آیه 13 سوره هود سازگارتر و با عمومیّت افترا نسبت به کُلّ سورههای قرآن متناسب میداند (ر.ک؛ همان: 169 و سلطانی بیرامی، 1391: 102ـ103). افزون بر این، تعبیر «مِثْلِه» در جمله قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ تبیین صحیحی مییابد؛ با این توضیح که مفسّران و اِعرابشناسان درباره نقش واژه «مِثْلِه» در جمله مزبور، دیدگاههای گوناگونی را مطرح کردهاند. ایشان میگوید بر اساس تبیینی که ارائه شد، علّت مفرد آمدن صفتِ «سُوَر» (مِثْلِه) که باید طبق قانون مطابقت صفت و موصوف، جمع (أَمْثَالِه) میآمد، آشکار شد. توضیح آنکه چون هر یک از دَه سوره ساختِ بشر یکی از ویژگیهای یک سوره قرآن را دارد، از این رو، دَه سوره در حُکم یک سوره است.
بنابراین، از این باب، «مِثْلِه» به کار رفته است تا به این نکته اشاره شود. افزون بر این، با آنکه «مُفْتَرَیَات» هم صفت «سُوَر» است، علّت جمع آمدن آن توجیه مناسبی مییابد، به این صورت که هر یک از سورههای ساخت بشر مفتریاتاَند نه آنکه روی هم رفته، امر مفتری باشند (ر.ک؛ همان: 170ـ171 و همان: 104). بنابراین، اهمّ دیدگاههای استاد مصباح درباره آیات تحدّی به شرح زیر است که با استفاده از روش معناشناسی ایزوتسو مورد ارزیابی قرار میگیرد:
1ـ آیات تحدّی به قرآن را بر اساس دیدگاه مشهور، به ترتیب آیات 88 سوره اسراء، 38 سوره یونس و 13 سوره هود میدانند.
نقد و بررسی
همه قرآنپژوهانی که درباره راز تحدّیهای گوناگون قرآن به ارائه دیدگاه پرداختند، آیه 88 سوره اسراء را از جمله آیات تحدّی به کُلّ قرآن دانستهاند. به نظر ما، این آیه اِخبار و اعلام به تحدّی قرآن و آورنده آن است و از جمله آیات تحدّی به شمار نمیآید؛ زیرا اوّلاً وقتی پیامبر رسالت خود را آشکار ساخت فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکین (الحجر/94)، مخالفت با او آغاز شد. بنا بر گزارش قرآن، مخالفان آن حضرت از دو نظر با او به مخالفت برخواستند. یکی از این روی که آن حضرت همانند آنان بشر است و نبوّت شایسته بشر نیست: وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَیْ ء (الأنعام/91)؛ وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ لَوْ لاَ أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً (الفرقان/ 7).
جنبه دیگر، مخالفت با معجزه آن حضرت (قرآن کریم) بود. از این رو، خداوند متعال بر پایه آیه قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً (الإسراء/88)، مخالفان رسالت آن حضرت را به تحدّی به قرآن و تحدّی به آورنده آن فرامیخواند. ثانیاً در این آیه و قبل و بعد از آن، سخنی از افترا بودن قرآن از جانب پیامبر به میان نیامده است، در صورتی که در دیگر آیات تحدّی، واژه «افتراه» یا واژهای که از نظر معنا در راستای آن است، یعنی «تقوَّله»، به کار رفته است. ثالثاً در آیه مورد بحث، برخلاف آیات تحدّی دیگر، فعل امر «فَأْتُوا» یا «فَلْیَأْتُوا» و قیدِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ و إِنْ کُنْتُمْ/ کَانُوا صَادِقینَ نیامده است2.
از این رو، ما این آیه 88 سوره اسراء را به نحوی اخباری از جانب خداوند در دعوت منکران قرآن و رسول به تحدّی میدانیم. مبنی بر اینکه کسی نمیتواند همانند قرآن بیاورد (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 1: 58). تا آنجا که اگر اِنس و جن گرد هم آیند و پشتیبان یکدیگر شوند، نمیتوانند مانند قرآن بیاورند. این آیه را میتوان همراستا و هممحتوا با آیه فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَه أُعِدَّتْ لِلْکافِرین (البقره/24) دانست.
در این آیه، خداوند خبر از ناتوانی بشر در آوردن همانند قرآن پس از تحدّی به یک سوره (یونس/38) و دهسوره (هود/13) و سخنی همانند قرآن و آورنده قرآن میدهد. بنابراین، ما آیات أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَه مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (یونس/38)؛ أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین (هود/13) و أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُون * فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کانُوا صادِقینَ (طور/33ـ34) را که در آنها به آوردن همانند قرآن تحدّی شده، آیات تحدّی میدانیم.
2ـ مراد از «مِثْلِه» در آیه 38 سوره یونس و 13 سوره هود را با تقدیر واژه «سُورَه» به معنای «مثل سوره قرآن» دانستهاند. در این صورت، بر اساس آیه 38 سوره یونس و 13 سوره هود از منکران قرآن خواسته شده که به ترتیب یک سوره و دَه سوره همانند سورههای قرآن بیاورند.
نقد و بررسی
با توجّه به این قاعده که اصل عدم تقدیر است (ر.ک؛ ابنهشام، 1423ق.، ج 6: 303 و 371؛ الزّرکشی، 1391، ج 3: 104) و هر تقدیری نیاز به قرینه دارد (ر.ک؛ ابنهشام، 1423ق.: 317؛ الزّرکشی، 1391: 108ـ111)، در تقدیر واژه «سُورَه» بین واژه «مِثْل» و ضمیرِ «ـهِ» در کلمه «مِثْلِهِ» قرینهای ارائه نشده است. از این رو، تحدّی قرآن به آوردن یک سوره، دَه سوره و حدیثی همانند قرآن، به معنای تحدّی به آوردن یک سوره، دَه سوره و حدیثی همانند سورههای قرآن (مانند بقره یا کوثر) نیست، بلکه به معنای تحدّی به جنس سوره (ر.ک؛ جوادی آملی، 1389، ج 2: 421) با ویژگیهای قرآن است، نه سورهای خاص از قرآن. از این رو، این سوره درخواستی از سوی خداوند از معارضان میتواند یک سوره بلند همانند سوره بقره و یا یک سوره کوتاه همانند سوره کوثر و عصر باشد (ر.ک؛ همان).
بنابراین، در این هماوردی، خداوند از معارضان یک سوره اصطلاحی مشخّص موجود در قرآن درخواست نکرده است؛ به عبارت دیگر، خداوند متعال از معارضان رسالت پیامبر و قرآن در مقام تحدّی به یک سوره، دَه سوره و حدیثی مانند قرآن میخواهد که یک سوره، دَه سوره و حدیثی با لحاظ همه ویژگیهای موجود در قرآن بیاورند، نه اینکه مراد از آوردن یک سوره، یک سوره مانند سوره بقره (ر.ک؛ همان) یا کوثر و یا دَه سوره، دَه سوره مانند سورههای بقره، کوثر، آلعمران و... باشد. یا مراد از حدیثی مانند قرآن، لزوماً سخنی با 114 سوره مانند سورههای قرآن باشد.
باید به این نکته توجّه داشت که برای آشکار شدن ویژگیهای قرآن نیازی به نزول کامل قرآن نیست. همان گونه که میدانیم، تا نخستین آیه تحدّی (سوره یونس) پنجاه سوره نازل شده بود (ر.ک؛ بهجتپور، 1392: 346) که با این مقدار از نزول قرآن میتوان همه ویژگیهای قرآن را احصا کرد.
3ـ علّت مفرد آمدن «مِثْلِه» را که صفتِ «سُوَر» است و باید به صورتِ «أَمْثَالِه» به کار میرفت، این دانستهاند که هر یک از سورههای دهگانه به سبب آنکه باید یکی از ویژگیهای یکی از سورههای قرآن را داشته باشد، از این رو، یک سوره همانند قرآن به شمار نمیآیند، بلکه مجموعاً مثل یک سوره قرآن هستند.
نقد و بررسی
اوّلاً چنانکه گفتیم، بین «مِثْل» و ضمیرِ «هَا» در کلمه «مِثْلِهِ»، مضافی (سُورَه) در تقدیر نیست. ثانیاً تا آنجا که میتوان، باید معنای صحیح، روان و بیتکلّفی از آیات بر اساس تحلیل نحوی بیتکلّف و بدون استفاده از تأویل نحوی ارائه داد (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 17: 357). تحلیل نحوی ارائه شده از آیه، تکلّفآمیز و معنای استنباط شده از آن بسیار متکلّفانه و دیریاب است. در تحلیل نحوی به دست داده شده، ترکیبهای مختلفی که از کلمه «مِثْلِه» در تفاسیر آمده، بهدرستی بیان شده است، امّا درست نقد و بررسی نشده است.
یکی از مفسّران کلمه «مِثْلِهِ» را صفتِ «عَشْر» دانسته است (ر.ک؛ آلوسی، 1415ق.، ج 6: 222) که در نقد آن گفته شده است چون کلمه «مِثْلِه» در این آیه میتوانست به صورت جمع (أَمْثَالِه) همانند آیه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَه فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا (الأنعام/160) به کار برود، از این رو، باید سرِّ مفرد به کار رفتن آن را نشان داد (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: 170).
در نقد این نقد، باید گفت علّت جمع آمدن «أَمْثَالِهَا» در آیه 160 سوره انعام این است که «أَمْثَالِهَا» تمییزِ «عَشْر» و تمییز سه تا دَه جمع و مجرور است (ر.ک؛ ابنعقیل، 1414ق.، ج 4: 87). حال آنکه چنانکه بیان شد، کلمه «مِثْلِه» صفتِ «عَشْر»، و «عَشْر» مفرد است و از باب مطابقت صفت و موصوف، صفتِ «عَشْر» (مِثْلِه) را باید به صورت مفرد آورد (ر.ک؛ صافی، 1418ق.، ج 12: 231).
به نظر ما، این تحلیل نحوی افزون بر عدم تکلّف، معنای حاصل از آن نیز بیتکلّف، روان و زودیاب است که در دیدگاه مختار بدان خواهیم پرداخت. در اینجا باید شگفتی خود را از یکی از نویسندگان (ر.ک؛ سلطانی بیرامی، 1391: 85ـ108) نشان دهیم که در مقام توضیح دیدگاه استاد مصباح درباره راز تحدّیهای گوناگون قرآن، تحلیل نحوی نادرستی را به دست دادهاند و آن اینکه وی نخست با استناد به کتابِ اعراب القرآن (ر.ک؛ درویش، 1415ق.، ج 4: 323) و دعاس (ر.ک؛ دعاس، 1425ق.، ج 2: 49)، کلمه «مِثْلِه» را صفتِ «عَشْر» میگیرد.
سپس این پرسش را مطرح میسازد که چرا بر اساس قاعده مطابقتِ صفت و موصوف، با آنکه ترکیبِ «عَشْرِ سُوَر» جمع است، صفت آن به صورت جمع (أَمْثَالِه) نیامده است! حال آنکه اوّلاً باید از این نویسنده پرسید که بر اساس کدام قاعده نحوی ترکیبِ «عَشْرِ سُوَر» باید جمع باشد؟! ثانیاً در دو کتاب اعراب القرآن نامبرده، کلمه «مِثْلِه» صفتِ «عَشْر» دانسته نشده است که حتّی در اعراب القرآنِ درویش، توضیحات ارائه شده حاکی از آن است که وی کلمه «مِثْلِه» را صفتِ «سُوَر» دانسته است. شگفتتر آنکه وی با این تحلیل نحوی که برخلاف تحلیل نحوی استاد مصباح (که «مِثْلِه» را صفتِ «سُوَر» دانسته) است، درصدد بیان دیدگاه ایشانند.
4ـ علّت جمع آمدن «مُفْتَرَیَات» (صفتِ «سُوَر») را این دانستهاند که چون سورههای دهگانه در حُکم یک سوره از قرآن هستند، پس هر یک از سورههای دهگانه، مفتری خواهد بود، نه اینکه مجموعاً مفتری باشند. بنابراین، باید صفتِ «سُوَر» به صورت جمع (مُفْتَرَیَات) بیاید.
نقد و بررسی
برخی از مفسّران و دانشمندان معنای دیگری برای کلمه «مُفْتَرَیَات» بیان کردهاند و آن اینکه در این آیه تحدّی، خداوند با آوردن قیدِ «مُفْتَرَیَات» درصدد تخفیف است و از منکران قرآن خواسته است که دَه سوره همانند قرآن از نظر فصاحت آورند، گرچه از نظر محتوا، مفتری (بافتهشده، غیرواقعی) باشد (ابنعاشور، بیتا، ج 11: 219؛ فاضل لنکرانی، 1376: 38ـ39؛ آلوسی،1415ق.: 223)؛ زیرا افترا با اعجاز در معنی قابل جمع نیست، ولی با اعجاز در فصاحت جمع میشود (ر.ک؛ آلوسی، 1415ق.: 223).
استاد مصباح در نقد این دیدگاه گفتهاند که اوّلاً تحدّی به فصاحت با سیاق آیه سازگار نیست؛ زیرا خداوند پس از این آیه تحدّی، علّت ناتوانی منکران قرآن را در پاسخ به تحدّی این دانسته که قرآن از علم خداوند ناشی شده است و علم خداوند با محتوا ارتباط بیشتری دارد تا با فصاحت (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: 184 و سلطانی بیرامی، 1391: 97). در پاسخ باید گفت که گرچه ارتباط علم خداوند با محتوا بیشتر است (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: 184)، امّا بیارتباط با فصاحت نیست.
بنابراین، همین ارتباط کافی است که بگوییم تحدّی این آیه فقط به فصاحت، ناسازگار با سیاق نیست. دیگر آنکه در آیه 38 سوره یونس قبل از آیه 13 سوره هود به همه ویژگیهای قرآن تحدّی شده است و آیه فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُواْ لَکُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللّهِ... (هود/14)، با توجّه به دو آیه تحدّی پیشین معنا و تفسیر میشود، نه فقط با آیه 13 سوره هود، تا اشکال بیان شده مطرح شود.
ثانیاً گفته شده این سخن که «افترا با اعجاز در معنا قابل جمع نیست، ولی با اعجاز در فصاحت جمع میشود»، پذیرفته نیست؛ زیرا علّت اینکه منکران قرآن را افترا میخواندند، از این باب بوده که قرآن را از جانب خداوند نمیدانستند و تفاوتی میان معنی و الفاظ آن قائل نبودند (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: 184 و سلطانی بیرامی، 1391: 97).
در پاسخ این سخن نیز باید گفت ما نیز قبول داریم که معنای کلمه «افتراه» در آیات تحدّی سوره یونس و هود این است که منکران قرآن، انتساب قرآن به خداوند را منکر بودهاند، ولی سخن در این آیه بر سَرِ واژه «مُفْتَرَیَات» است که همانطور که ناقد فرموده، فقط در این آیه تحدّی بدان اشاره شده است (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: 171). بنابراین، باید معنای جدیدی را افاده کند.
دیگر آنکه چون ما آیات تحدّی به قرآن را آیات 38 سوره یونس، 13 سوره هود و 34 سوره طور میدانیم و آیه 13 سوره هود دومین آیه از آیات تحدّی است و ما قائل به تحدّی از اشد به اخف هستیم، از این رو، در آیه 13 سوره هود نسبت به نخستین آیه تحدّی (یونس/38) تخفیف داده شده است و از منکران قرآن خواسته شده که به جای یک سوره با لحاظ همه ویژگیهای قرآن، دَه سوره فقط با لحاظ فصاحت قرآن، حتّی با محتوای غیرواقعی و بافته شده بیاورند.
4ـ دیدگاه مختار
از آنچه که بیان شد، دیدگاه ما درباره آیات تحدّی و راز تحدّیهای گوناگون قرآن به قرار ذیل است:
الف) آیه 88 سوره اسراء، اِخبار به تحدّی به قرآن و آورنده آن است، نه نخستین آیه دعوت به تحدّی. دلیل آن نیز همان است که پیش از این ذیل عنوان نقد و بررسی بیان شد.
ب) در آیات تحدّی (یونس/38، هود/13 و الطّور/34) بین کلمه «مِثْل» و ضمیرِ «ها»، کلمه «سوره» در تقدیر نیست. دلیل آن همان است که ذیل عنوان نقد و بررسی بیان شد.
ج) چون از دیدگاه ما قرینهای معیّن بر تقدیر واژه «سوره» بین کلمه «مِثْل» و ضمیر «ها» وجود ندارد، پس مراد از سوره، سوره اصطلاحی (مثل بقره یا کوثر) نیست، بلکه به معنای جنسِ سوره با موضوع، محتوا، صدر و ذیل مشخّص است. توضیح آن نیز عنوان نقد و بررسی در همین مقاله ارائه شده است.
د) کلمه «مُفْتَرَیَات» در آیه 13 سوره هود، افزون بر معنای انتساب دروغین امری به دیگران، بر غیرواقعی بودن آن امر از نظر محتوا نیز دلالت دارد. دلیل ما بر دلالت کلمه «افتری» و مشتقّات آن بر این معنا، توضیحی است که درباره شبکه معنایی این واژه در شکل شماره یک ارائه دادهایم. بر این پایه، در تحلیل ما، شاهد تحلیل و تأویل نحوی پیچیده و معنای متکلّفانه و دیریاب از آیه 13 سوره هود نیستیم.
هـ) کلمه «حدیث» در آیه 34 سوره طور به معنای سخن است (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: 41).
و) در نتیجه، بر اساس دیدگاه ما، راز تحدّیهای گوناگون قرآن بر پایه ترتیب نزول آیات تحدّی طبق دیدگاه مشهور از اشد به اخف میباشد، با این توضیح که در نخستین آیه (یونس/38) و مرحله تحدّی، از منکران قرآن خواسته شده تا با مدد گرفتن از هر کسی غیر از الله، یک سوره با همه ویژگیهای قرآن بیاورند. در دومین آیه (هود/13) و مرحله تحدّی، با اندکی تخفیف از آنان دعوت شده تا با یاری جستن از هر کسی غیر از الله، دَه سوره فقط با لحاظ ویژگی فصاحت قرآنی ارائه دهند. در سومین و آخرین آیه (الطّور/34) و مرحله تحدّی، با تخفیف افزونتری از آنان خواسته شده سخنی همانند قرآن بیاورند.
علّت اخف بودن این مرحله آن است که اوّلاً قبل از این آیه تحدّی، سخن منکران قرآن را آورده که آنان معتقدند قرآن بافته پیامبر(ص) است (الطّور/ 33). آنگاه در آیه 34 سوره طور از آنان خواسته شده که شما هم سخنی همانند قرآن بیاورید؛ چراکه شما معتقد به ساختگی بودن آن از سوی پیامبرید و آن حضرت مِثل شما بشر است. پس شما هم میتوانید همانند آن بیاورید. از این رو، ویژگیهای قرآن (مِثْله) که در این آیه تحدّی لحاظ شده، بر اساس قرآنی است که به اعتقاد آنان بافته پیامبر(ص) است و این ویژگی بدین صورت در آیه نخست و دوم تحدّی دیده نشده است.
ثانیاً در این آیه تحدّی، به جای قیدِ «سوره» از قید «حدیث» استفاده شده است و از قید وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ استفاده نشده است. استفاده نکردن از قید «سوره» و استفاده از قید «حدیث»، نشانگر آن است که آنان در تحدّی در محدودیّت سوره نیستند و از این نظر در مقدار متن در وسعت هستند. استفاده نکردن از قیدِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ حاکی از این میتواند باشد که آنان در این مرحله، حتّی از الله نیز میتوانند یاری بجویند.
نتیجهگیری
1ـ تحلیل از اشد به اخف بر اساس ترتیب آیات تحدّی 88 سوره اسراء، 38 سوره یونس و 13 سوره هود پذیرفتنی نیست؛ زیرا اوّلاً آیه 88 سوره اسراء جزء آیات تحدّی نیست، بلکه اِخبار به تحدّی به قرآن و آورنده آن است. ثانیاً تحلیل و تأویل نحوی پیچیده و معنای متکلّفانه و دیریابی از آیه 13 سوره هود به دست داده شده است. از این رو، بر پایه این تحلیل تصویر روشن و بیتکلّفی از سِیر تحدّی از اشد به اخف به دست داده نشده است.
2ـ تحلیل ما از راز تحدّیهای گوناگون قرآن بر اساس دیدگاه معناشناختی ایزوتسو این است که سِیر تحدّی از اشد به اخف و بر اساس آیات تحدّی 38 سوره یونس، 13 سوره هود و 34 سوره طور و نیز ترتیب نزول آنها بر پایه دیدگاه مشهور است. در نخستین آیه، از منکران قرآن خواسته شده تا یک سوره با همه ویژگیهای قرآن بیاورند. در دومین آیه، با اندکی تخفیف از آنان خواسته شده که دَه سوره فقط با لحاظ ویژگی فصاحت قرآن ارائه دهند.
در سومین آیه، از آنان درخواست شده است تا سخنی همانند قرآن بیاورند، البتّه با لحاظ ویژگیهای همان قرآنی که آنان بافته پیامبر دانستهاند. بنابراین، مرحله سوم از مرحله دوم از تخفیف بیشتری برخوردار است. بدین ترتیب، ما بدون ارتکاب به تحلیل و تأویل نحوی پیچیده و معنای متکلّفانه و دیریاب از آیه 13 سوره هود، سِیر تحدّی از اشد به اخف را به صورت زودیاب تحلیل کردهایم.
پینوشتها:
1ـ آیاتی که در آنها نسبتهای ناروا از سوی مشرکان و کافران به ساحت پیامبر(ص) داده شده است، عبارتند از: الصّافّات/36؛ الدّخان/ 14؛ الذّاریّات/39؛ الحجر/ 6؛ القلم/ 51؛ الأنبیاء/ 5؛ الطّور/30؛ ص/ 4؛ المؤمنون/70؛ سبأ/ 8 و «جِنَّه» (سبأ/ 8). امّا آیاتی که در آنها نسبتهایی ناروا از سوی مشرکان و کافران به ساحت مقدّس قرآن کریم داده شده است، عبارتند از: الأنبیاء/ 5؛ المدّثّر/24ـ25؛ سبأ/43؛ الفرقان/5؛ سبأ/ 43؛ الفرقان/ 4و النّحل/ 103.
2ـ یکی از قرآنپژوهان نیز در اینکه ضمیر در کلمه «مِثْلِهِ» در آیه 23 بقره (وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَه مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ) به کلمه «عَبْدِنا» برمیگردد، از چنین شاهدی استفاده کرده است (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1387: پاورقی 260).
3ـ بر اساس دیدگاه مشهور، ترتیب بیان این آیات بر پایه ترتیب نزول است (ر.ک؛ بهجتپور، 1392: 346 و سلطانی بیرامی، 1391: 89).
مراجع
منابع و مآخذ
آلوسی، سیّد محمود. (1415ق.). روح المعانی. بیروت: دارالکتب العلمیّه.
ابنعاشور، محمّدبن طاهر. (بیتا). التّحریر و التّنویر. بیروت: مؤسّسه التاریخ.
ابنعقیل، عبدالله. (1414ق.). شرح ابنعقیل. چ 4. قم: انتشارات سیّدالشّهداء.
ابنفارس، احمد. (1429ق.). مقاییس اللّغه. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.
ابنهشام انصاری، جمالالدّین بن یوسف. (1423ق.). مغنیاللّبیب عن کتب الأعاریب. چ 1. کویت: السلسله التّراثیه.
ایزوتسو، توشیهیکو. (1381). خدا و انسان در قرآن. چ 5. تهران: شرکت سهامی انتشار.
ـــــــــــــــــ . (1386). مفاهیم اخلاقی در قرآن مجید. چ 2. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.
باقری، مهری. (1393). مقدّمات زبانشناسی. چ 18. تهران: نشر قطره.
بهجتپور، عبدالکریم. (1392). تفسیر تنزیلی (به ترتیب نزول) مبانی، اصول، قواعد و فواید. قم: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
جوادی آملی، عبدالله. (1378). قرآن در قرآن. قم: مرکز نشر اسراء.
ـــــــــــــــــــ . (1389). تسنیم. قم: مرکز نشر اسراء.
درویش، محییالدّین. (1415ق.). إعراب القرآن الکریم و بیانه. دمشق: دار الإرشاد.
دعاس، احمد عبید و دیگران. (1425ق.). اعراب القرآن الکریم. دمشق: دار المنیر و دارالفارابی.
دوسوسور، فردینان. (1382). زبانشناسی عمومی. ترجمه کورش صفوی. تهران: هرمس.
روبنز، ر.ه. (1997م.). موجز تاریخ علم اللّغه (فی الغرب). ترجمه احمد عوض. کویت: عالم المعرفه.
الزّرکشی، بدرالدّین. (1391). البرهان فی علوم القرآن. تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم. ط 2. بیروت: دارالمعرفه.
سلطانی بیرامی، اسماعیل. (1391). «راز تحدّیهای گوناگون قرآن از منظر استاد مصباح». قرآنشناخت. ش10. صص 85ـ108.
سلیم الحوت، محمود. (1390). باورها و اسطورههای عرب پیش از اسلام. ترجمه و تحقیق منیژه عبدالّهی. تهران: نشر علم.
السیّد، صبری ابراهیم. (2011ق.). مدارس نحویّه و لغویّه عربیّه و غربیّه. قاهره: مکتبه الآداب.
صافی، محمود. (1418ق.). الجدول فی إعراب القرآن و صرفه و بیانه. دمشق: دار الرّشید.
صفوی، کورش. (1380). گفتارهایی در زبانشناسی. تهران: هرمس.
ــــــــــــــ . (1392). درآمدی بر معناشناسی. تهران: شرکت انتشارات سوره مهر.
طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1417ق.). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
فاضل لنکرانی، محمّد. (1376). مدخل التّفسیر. قم: مکتب الأعلام الإسلامی.
فیروزآبادی، محمّدبن یعقوب. (1424ق.). القاموس المحیط. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.
القرشی، ابوالخطاب. (1981م.). جمهره أشعار العرب. تحقیق علی محمّد البجاوی. مصر: نهضه مصر.
کرمانی، سعید. (1391). معنیشناسی عقل در قرآن کریم. پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
مصباح یزدی، محمّدتقی. (1387). قرآنشناسی. با تحقیق محمود رجبی. قم: مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
نویسندگان:
محمّدحسن صانعیپور: استادیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه پیام نور واحد قمصر
جواد آسه: دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث دانشگاه پیام نور
فصلنامه معارف قرآنی شماره 22
انتهای متن/