کد خبر ۴۵۵۲۴ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۵۵

شمارش معکوس برای آوارگی یک خانواده قمی

از بیکاری تا بی خانمانی همه رنجی است که این خانواده در سال های اخیر با همه وجود تجربه کردند اما این روزها نه سایه مرد خانواده وجود دارد و نه کلیه ای برای فروش؛ شمارش معکوس برای بی خانمانی آن ها شروع شده، باید چاره ای اندیشید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم ، زن رنج‌کشیده ساکن قم که با دستفروشی زندگی خود را به سختی می‌گذراند به زودی آواره خیابان‌ها می‌شود ، مرضیه خانم که شوهر طلبه‌اش را از دست داده به دنبال سرپناهی برای بزرگ کردن 3 فرزند قدونیم قدش می‌گردد.
او می‌گوید: چند وقتی بود که حاجیه خانمی خیرخواه، خانه‌ای را دراختیارش گذاشته و اکنون بدانجا نیاز دارد و به من تا پایان شهریور فرصت داده که جایی را برای سکنی پیدا کنم و من که تا چند روز پیش دغدغه تهیه آب و نان را برای فرزندانم داشتم اکنون باید دغدغه پیدا کردن سرپناه را نیز داشته باشم.
او می‌گوید: زندگی را با دستفروشی می‌گذرانم ازاین رو اندوخته و پس‌اندازی برای اجاره منزل ندارم و تنها کاری که درنهایت می‌توانم انجام دهم، زندگی در کنار خیابانهاست، که با توجه به رسیدن فصل سرما و داشتن 3 کودک محصل درد بی‌درمانی است که نمی‌دانم چکار کنم.
خانواده مرضیه اصالتا اهل سوسنگرد از توابع استان خوزستان هستند که 5 سال پیش همسرش بخاطر تحصیل در حوزه علمیه قم، به این شهر مهاجرت کردند.
زندگی طلبه‌گی این خانواده با بیماری حاج آقا جواد (همسر مرضیه خانم) سخت و سخت‌تر می‌شود، حوزه علمیه به‌خاطر اینکه حاج آقا جواد نتوانسته در کلاس‌های درس حضور یابد شهریه او را قطع می‌کند، بیماری حاج آقا جواد سرطان روده پیشرفته تشخیص داده می‌شود و مرضیه برای ادامه درمان شوهرش مجبور می‌شود که یکی از کلیه‌هایش را به مبلغ ناچیزی یعنی 2 میلیون تومان بفروشد، ولی این پول کفاف یک‌دوره شیمی درمانی حاج آقا را نمی‌کند و در یکی از روزهای بهاری حاج جواد به دیار باقی می‌شتابد.
مرضیه خانم پس از حاج آقا جواد، به دلیل نداشتن پدر و مادر و حتی خواهر و برادر قصد می‌کند که با توجه به شناختی که از قم پیدا کرده در همین شهر بماند. با کار گری در منازل شروع می‌کند سپس به تی‌کشی در مسافرخانه می‌پردازد. ولی در یکی از شب‌ها که به خانه برمی‌گردد خودرویی او را زیر گرفته و از صحنه متواری می‌شود، به دلیل معالجه نشدن درست و حسابی، دست مرضیه خانم ناقص می‌شود و دیگر نمی‌تواند در منازل و مسافرخانه‌ها کار کند، از این رو به دستفروشی روی می‌آورد و با شندرغاز حاصل از جوراب‌فروشی زندگی را مدیریت می‌کند ولی اکنون نه می‌داند و نه می‌تواند با این درآمد بخورونمیر چگونه باید سرپناهی برای کودکان صغیرش تهیه کند. زیرا که تا چند روز دیگر باید خانه را تخلیه کرده و آواره کوچه و خیابان‌ها شود. او از افراد خیر و نیکوکار درخواست کمک دارد.

 

تصویر بردار : محمد رفیعی موحد

تدوین : سعید آقایی

شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com