کد خبر ۴۸۳۴۳ انتشار : ۷ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۶:۳۶
کارکردهای دیپلماسی فرهنگی حج در کاهش تعصبات مذهبی و تعارضات قومی ـ ملیتی - بخش اول

کارکرد دیپلماسی فرهنگی حج درکاهش تعصبات

یکی از مهم ترین موانع رسیدن به تفاهم حقیقی، تعصبات بیجا است که در موارد زیادی؛ از جمله نژاد، رنگ، زبان، مذهب، سرزمین و ... می تواند ظهور داشته باشد و در اثر آن فخرفروشیو برتری طلبی ایجاد می شود.

 

چکیده

هدف اصلی دیپلماسی فرهنگی، رسیدن به تفاهم متقابل با ارتباط بین فرهنگ های مختلف است. ارتباطات انسان های اولیه، غالباً با نزاع و مشاجره همراه بوده، اما امروزه ملاقات ها و برخوردهای فرهنگی در دنیا به لحاظ کمی و کیفی، تفاوت زیادی با گذشته دارد و به طور قطع و یقین بالا رفتن سطح معلومات و دانش انسان ها در نوع ارتباطات و برخوردها اثرگذار است. بنابراین، برای رسیدن به تفاهم واقعی، اولاً باید عوامل اثرگذار در این مسیر به درستی شناخته شوند و ثانیاً باید موانع رسیدن به تفاهم متقابل را شناخت و از میان برداشت.
از جمله عوامل مؤثر در ارتباطات فرهنگی، باورها و اعتقادات انسا نها است؛ چرا که افکار انسانها با اعتقادات آن ها شکل می گیرد و رفتار هم با افکار درست می شود و اگر این مقدمات صحیح باشد ارتباط هم درست و مطلوب خواهد بود.
یکی از مهم ترین موانع رسیدن به تفاهم حقیقی، تعصبات بیجا است که در موارد زیادی؛ از جمله نژاد، رنگ، زبان، مذهب، سرزمین و ... می تواند ظهور داشته باشد و در اثر آن فخرفروشیو برتری طلبی ایجاد می شود. تعصبات در بسیاری از موارد به ملی گرایی و قوم گرایی منجر می شود و عامل بسیاری از مناقشات است و در نتیجه ملت ها را از یکدیگر جدا می کند و راه رسیدن به تفاهم را مسدود می کند، و در نهایت دوری فرهنگ ها از همدیگر را رقم می زند.
مبارزه با تبعیض، نژادپرستی، قوم گرایی و... از جمله اهدافی است که درون مناسک حج گنجانده شده که در صورت توجه به روح و باطن اعمال حج و انجام صحیح مناسک آن، رسیدن به این مهم مقدور و ممکن است.

کلیدواژه ها

حج، دیپلماسی، فرهنگ، تعصب

مقدمه

کسی که کوچک ترین آشنایی با تعلیمات اسلامی داشته باشد، در این جهت تردید نمی کند که اسلام به عناوین مختلف دستور داده است که مسلمانان دور هم جمع شوند و یکدیگر را از نزدیک ببینند و از احوال همدیگر آگاه شوند تا دل هایشان به هم نزدیک شود و دیوار ها از میان برداشته و شکاف ها پر شود.
طبق نصوص اسلامی، عبادت هر اندازه بیشتر در خلوت و دور از چشم دیگران انجام شود به اخلاص نزدیک تر است. در عین حال اسلام دستور اکید داده است که نماز به جماعت خوانده شود و اجر و ثواب این عمل را بیش از آنچه تصور می رود، از نماز فرادی بالا تر برده است؛ چرا؟ برای این که در اثر جماعت، مسلمین از یکدیگر آگاه می شوندو دل هایشان به یکدیگر نزدیک می شود.
هفته ای یک بار نماز جمعه قرار داده و مقرر کرده است که در شعاع یک فرسخ در یک فرسخ بر همه واجب است که شرکت کنند. در نماز جمعه به جای دو رکعت آن، دو خطبه قرار داده است که امام در آن خطابه، علاوه بر مواعظ، اخبار اقطار عالم اسلام را به اطلاع آن ها می رساند و مصالح عمومی را با آن ها در میان می گذارد.
نماز جماعت، اجتماع روزانه است و نماز جمعه اجتماع عمومی تر و هفتگی است. نماز عید فطر و نماز عید اضحی دو عبادت اجتماعی دیگر است که سالیانه می باشند.
از همه اجتماعات اسلامی مهم تر و عمومی تر، برنامه حج است. بر هرکسی واجب است اگر توانایی داشته باشد لااقل در عمر یک بار در این اجتماع عظیم شرکت کند. در این عمل بزرگ اسلامی که با همه نقایصی که در اجرای آن وجود دارد، باز هم در جهان بی نظیر است، هم زمانِ واحد در نظر گرفته شده و هم مکانِ واحد، همه باید این اعمال را در روزهای معین از ذی الحجه انجام دهند، نه در روزهای دیگر و یا ماه های دیگر، و همه باید آن اعمال را در سرزمین معین انجام دهند که   همان سرزمینی است که اولین بار در آن جا خانه ای برای پرستش خدای یگانه ساخته شد؛ چرا؟ آیا جز برای این است که میعادگاه و مجتمع اهل توحید باشد؟ آیا جز برای این است که موحدان باید در آن جا رنگ توحید و وحدت به خود بگیرند؟
اکنون پرسش اصلی این است که: کارکردهای دیپلماسی فرهنگی حج در کاهش تعارضات قومی ـ ملیتی چیست؟ و در واقع این تحقیق به دنبال اثبات این مسئله است که دیپلماسی فرهنگیِ حج می تواند تعارضات قومی ـ ملیتی را کاهش دهد.
11. دیپلماسی فرهنگی (Cultural diplomacy)
بنابرتعریفی، دیپلماسیِ فرهنگی عبارت است از مبادله ایده ها، اطلاعات، هنر، سبک زندگی، ارزش ها، سنت ها و اعتقادات به منظور دستیابی به مفاهیم مشترک و تقویت تفاهم متقابل میان ملت ها و کشور ها (ژان می لسن و همکاران، ترجمه رضا کلهر و سید محسن روحانی، 1389، ص267).
فرانکو نینکوویچ، دیپلماسی فرهنگی را تلاش برای ارتقای سطح ارتباطات وتعامل میان ملل جهان معرفی می کند که بر اساس ارزشهای مشترک صورت می پذیرد (رضاصالحی امیری و سعید محمدی، 1389، ص109). از این تعریف می توان فهمید که دیپلماسی فرهنگی در گام نخست یک فن در سیاست خارجی است.

 بدین معنا که سیاستمداران تلاش می کنند ازطریق آن، تعاملات خود را با جهان پیرامونی گسترش دهند و از طریق ارزشهای جهان شمول، این پروژه را پیش ببرند. در تعریفی دیگر، دیپلماسی فرهنگی به معماری یک بزرگراه دو طرفه، به منظور ایجاد کانالهایی برای معرفی تصویر واقعی و ارزشهای یک ملت و در عین حال تلاش برای دریافت درست تصاویر واقعی از سایر ملت ها و فهم ارزشهای آن ها تعبیر گردیده است (ه مان، ص110).
از این تعریف نیز می توان دریافت که دیپلماسی فرهنگی یک فرایند دوطرفه است و بر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی ملتهای درگیر، استوار است.  بر این اساس، دیپلماسی فرهنگی ـ تبادل نظرات، اطلاعات، هنر و دیگر ابعاد فرهنگی میان کشور ها و مردمشان به منظور ایجاد درک و فهم متقابل  ـ عنصر مهمی از کوشش های فرامرزی است که دیپلماسی عمومی را شکل می دهد و در بردارنده همه آن چیزی است که یک کشور مایل است به واسطه آن ها خودش را به جهان معرفی کند؛ به عبارت دیگر، دیپلماسی فرهنگی حوزه ای از دیپلماسی است که به برقراری توسعه و پیگیری روابط با کشورهای خارجی از طریق فرهنگ، هنر و آموزش مربوط است. دیپلماسی فرهنگی فرآیند مؤثری است که در آن فرهنگ یک ملت به جهان بیرون عرضه می شود و خصوصیات منحصر به فرد فرهنگی ملت ها در سطوح دو جانبه و چند جانبه ترویج می یابند.
دیپلماسی فرهنگی، یکی از نمونه های اولیه قدرتِ نرم (Soft power) یا قابلیت ترغیب دیگـران از طریق فرهنگ، ارزش ها و ایده ها است که در مقابل قدرت سخت (Hard power) که غلبه کردن یا مجبور ساختن از طریق قدرتِ نظامی است، قرار دارد.
درهرصورت، دیپلماسی فرهنگی می تواند مبنا و زمینه ساز همکاری وتعامل منطقه-ای و جهانی باشدکه شبکه های ارتباطی جدیدی بین ملت ها به وجود آورد.
برای حل معضلات جدید جهانی؛ بقای همه فرهنگ ها و ارتباط میان آن ها از طریق دیپلماسی فرهنگی ضروری است. این امر نه تنها امکان مفاهمه و حل مشکلات را فراهم می آورد بلکه شرایط لازم برای عقلایی شدن و همگرایی بیشتر را نیز فراهم می کند. بنابراین، منظور از دیپلماسی فرهنگی در این بحث سطح اشتراکات دینی ـ مذهبی و پایین آوردن اختلافات قومی ـ مذهبی می باشدکه حج می تواند در این زمینه ها کارگشا باشد.
در زمانه حاضر به علت ظهور مباحثی نظیر جهانی شدن و فرهنگ واحد جهانی، فرهنگ از حاشیه مباحث اجتماعی، به متن کشانده شده و اهمیت دیپلماسی فرهنگی بیش از پیش مطرح شده است. لذا در مقابل نظریه فرهنگ جهانی، بحث تنوع فرهنگی مطرح گردیده و ضرورت دیپلماسی فرهنگی به روشنی آشکار و نمایان شده است.
ریچارد آرمیتاژ، معاون اسبق وزارت امور خارجه آمریکا معتقد است: دیپلماسی منحصر به گفتگو با دوستان نیست، اگر توانستید با مردمی صحبت کنید که دوست نیستند، آن نشانگر قدرت دیپلماسی شماست (رضاصالحی امیری و سعید محمدی، 1389، ص110).
ازآنجای که دیپلماسی فرهنگی کشور ها اغلب در برگیرنده روش های خلاّقانه و ابتکاری برای معرفی خودشان است، لذا ماهیتاً لذت بخش بوده و در جعبه ابزار دیپلماتیک می تواند جزو یکی از موثر ترین ابزار ها باشد و به همین دلیل است که امروزه اغلب کشورهای جهان، به اهمیت این پدیده، پی برده و بخش هایی در ساختار قدرت سیاسیشان برای مدیریت این فرایند در نظر گرفته اند.
22. موانع دیپلماسی فرهنگی و رسیدن به تفاهم
2. 1/ تعصب
تعصب و عصبیت در اصل از ماده «عصب» به معنای رگ ها و پی هایی است که مفاصل را به هم ارتباط می دهد، سپس هرگونه ارتباط و به هم پیوستگی را تعصب و عصبیت نامیده اند، اما معمولاً این لفظ در مفهوم افراطی و مذموم آن به کار می رود. تعصب و تحجر به  معنای  ایستایی، تحول  ناپذیری، جمود و برنتابیدن  فرهنگ و ارزش های حق  و متعالی  است  که  هم  در ساحت  بینش  و دانش (تحجر) و هم  در حوزه  گرایش  و رفتار (جمود) بروز و ظهور دارد و عقل  و دل  و ابزارهای  معرفت یاب  و منابع  شناخت زا را نیز شامل  می گردد (مطهری، 1390، ج 19، ص110).
ابن منظور در مورد معنای لغوی عصبیّت می گوید:
 «أَنْ یَدْعُوَ الرّجلُ إِلى نُصْرَه عَصَبَته و التَّأَلُّبِ مَعَهم على من یُنَاوِئهم ظَالِمین کَانُوا أَوْ مَظْلُومِین». (ابن منظور، ج1، ذیل ماده «عصب»).
 «عصبه خویشاوندانِ پدری هستند و در پی آن شخص به دنبال طرفداری و دفاع از قوم و قبیله خود می باشد؛ چه ظالم و چه مظلوم.» بر اساس این گفته ها، واژه «تعصب» به معنای آن است که شخص نسبت به چیزی واکنش های عاطفی و احساسی به دور از هرگونه معیارعقلانی و عقلایی داشته باشد. در حقیقت احساسی قوی و شدید و عاطفی است که برگرفته از وابستگی شدید به امری می باشد.

واژه تعصب در امور زیادی نظیر امور اعتقادی و معرفتی به کار می رود و بنابرتعریف ابن منظور، می توان گفت تعصب، خصلتی است که شخص را به حمایت بی چون و چرا از خانواده و خویشان؛ چه ظالم باشند و چه مظلوم، وادار می سازد. البته این تعصب تنها نسبت به خویشان نزدیک نیست، بلکه گاه نسبت به قوم و قبیله و یا کشور و یا  نژاد و یا فرهنگ و زبان نیز می تواند تحقق یابد. از این رو، شخص بی هیچ دلیل عقلی و یا عقلایی و تنها بر پایه احساس و عواطف برخاسته از تعصبات خویشی وقومی و نژادی به دفاع از وی می پردازد.
تعصب مردم زمانی خود را نشان می دهد که از تماس با گروه های متفاوت خودداری ویا دوری کنند. مشکلات مربوط به این نوع تعصب آشکار و واضح است. وقتی افراد متعصب از افراد دیگر جدا هستند، چگونه تعامل برقرار می کنند یا مشکلات و مناقشه-های خود را حل می کنند؟ اگر از مردم دوری کنند و تمام راه های دوستی را مسدود نمایند، دیگر نمی توانند از دیگران چیزی بیاموزند یا ازآنان حمایت یا آن ها را تشویق کنند. تاریخ نشان داده است اگر تعصب اوج بگیرد و کنترل نشود، غالباً به خشونت وسختی منجر می شود و حتی به درگیری های فیزیکی می رسد و در مواردی مشاهده شده که افرادی در اثر تعصب زیاد، کتاب های مقدس دیگران را مورد هتک حرمت قرار داده اند و آتش زده اند.
2. 1. 1/ کارکرد دیپلماسی فرهنگی حج درکاهش تعصبات
در اندیشه بسیاری از بزرگان و علمای علوم اجتماعی، برای اینکه فرهنگی وجود و دوام داشته باشد، باید مطمئن شد عناصر و پیامهای مهمش منتقل می گردند، همچنین اگر ارزش ها و عناصر دیرپا و بنیادینی در یک جامعه وجود داشته باشد، باید از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند. از نظر این اندیشمندان، ارتباط باعث می شود فرهنگ یک فرآیند پیوسته باشد، چون زمانی که عادات فرهنگی، اصول، ارزش ها، برخورد ها و مشابه این ها تدوین می شوند با هریک از اعضای فرهنگ ارتباط برقرار می نمایند (لاری ا. سماور ریچارد ای پور تر، لیزا اِ استفانی، ترجمه غلامرضا کیانی، اکبر میرحسینی، 1379، ص90).
حضرت علی(ع) کعبه را نشانه و پرچم اسلام معرفی می کند و می فرماید: «... جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً» (نهج البلاغه، خطبه اول) بر اساس این فرمایش نورانی، کعبه به مثابه پرچم و نشانه اسلام است. پرچم نماد تسلط و اقتدار یک مجموعه است و اهتزاز آن نیز نماد حاکمیت آن تفکر و اندیشه است. پرچم محل اتحاد و انسجام جامعه است که تمام اعضای آن را با تمام اختلاف ها در زیر یک بیرق، متحد و منسجم می کند.

 لذا کعبه عَلَم و نشان اسلام است و به گفته سید حسین نصر، نماد تمدن اسلام، رودخانه ای جاری نیست، بلکه بنایی مکعب شکل است که ثبات آن، نماد و خصیصه تغییرناپذیر دائمی اسلام است (نصر، ترجمه احمد آرام، 1359، ص170) علاوه بر کعبه که اصلیترین نماد اسلام است، همه مشاعر مقدس؛ نظیر صفا و مروه، عرفات، مشعر و منا نمادهای اسلام اند و لذا قرآن کریم می فرماید: (إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَه مِن شَعَآئِرِ الله) (بقره: 158).
ازطرفی با زنده نگه داشتن و توجه به نماد ها می توان در فراز و فرودهای اجتماعی، تاریخی، برخورد ها و تعارض های فرهنگی خط اصلی ارزش ها و فرهنگ ها را یافت وبه نسلهای بعد انتقال داد. نماد ها سریع ترین و آسان ترین راه دستیابی و حفظ فرهنگ ها هستند و با ویژگی ایجاز و در عین حال جامعیت خود، بهتر می توانند فرهنگ را به دیگران
و نسلهای آینده انتقال دهند. حج، در حقیقت پیام خداوند متعال به پیامبر خود می باشد که از رهگذر نمادهای گوناگونی که در فرهنگ اسلام، شعائر الهی و آیات بیّنات خوانده می شوند، در قالب مناسک به مردم منتقل می شود.
خدای تعالی محتوای این پیام را با ارائه نمادهای مختلف و رفتارهای نمادین گوناگون، به حج گزار منتقل می کند؛ زیرا بهترین، ساده ترین و قابل فهم ترین روش برای سطوح فرهنگی
و شناختی مردم، بهره گیری از نماد و رفتارهای نمادین است (احمدی، 1390، ص100).
متخصصان علوم ارتباطی، مهم ترین قسمت ارتباطات را بخش انتقال دانسته اند (محسنیان راد، 1391، ص227). در پیام های غیر کلامی حج، کمّیت و کیفیت انتقال از راه علائم وکد ها یا نماد ها بیشتراست. به منظور سرعت انتقال و استفاده قوی وکامل تر از پیام ها، از علایم ونمادهای رمزی و کدبندی شده بهره گیری می شود. در مراسم حج، گویا ترین وکامل ترین علایم و نشانه ها و زیبا ترین و جذاب ترین کد ها و رموز تعین یافته است. حاجی با حضور در سرزمین وحی و انجام دادن مناسک حج، ضمن آشنایی با نمادهای به کار رفته در مشاعر مقدس و یافتن معانی و حقایقی که پشتوانه آن ها را تشکیل می دهند، پیوند خود را با ارزشهای نهفته در آن، محکم می کند. افزون بر این، خود نماد ها زمینه ساز انتقال معارف، ارزش ها و فرهنگ دینی و حفظ آن ها است.
در مجموع با توجه به مبانی روان شناختی و جامعه شناختی نماد، حج و مناسک آن، به دلیل به کار رفتن نمادهای طبیعی و غیرقراردادی که در متون دینی از آن به شعائر الهی تعبیر شده است، می تواند وسیله ای برای ارتباط و پیوند نسل ها در طول تاریخ و نیز نشانه ثبات دین و جاودانگی و استمرار آن باشد؛ اهرم و ابزاری که به سادگی و با کمترین هزینه و با کمک معتقدان به دین، به انتقال آموزه ها و معارف اسلامی می پردازد (احمدی، 1390، ص102).
بنابراین، بهترین و ارزشمند ترین موقعیت برای انتقال عناصر ارزشی فرهنگ اسلام، ایام حج است؛ بدین جهت که حج، عبادتی سیاسی است که همه ساله جمعیت عظیمی از مسلمانان را گرد هم می آورد و بهترین زمینه را برای انتقال فرهنگ و عناصر ارزشی اسلام به نسلهای دیگر، در سایر نقاط جهان فراهم می کند و لذا یک عبادت انفرادی نیست که زائری از نقطه ای دور دست به آنجا برود و در آن سرزمین اعمالی را به صورت انفرادی انجام دهد و عبادات وارده را به جا آورد و به وطن خود برگردد؛ چرا که در این صورت این همه تأکید برای انجام مناسک حج در مکان و زمان مشخص بی فایده بود، اما خود این تأکید ها نشان می دهد که قصد و غرضی برای عبادت وجود دارد و شارع مقدس هدف خاصی داشته است که از مجموع آیات و احادیثی که در این زمینه وارد شده، می توان به این مطلب رسید که شارع مقدس از حجاج این انتظار را دارد که بتوانند در ایام حج از احوالات یکدیگر مطلع شوند و زمینه تشکیل امت واحده اسلامی را فراهم سازند و فرهنگ و محتوای اصلی دین را به دنیا نشان دهند.
اما با همه این ها، اختلافات عقیدتی و مذهبی مانع از برقراری تفاهم و انتقال ایده ها و تفکرات می باشد؛ زیرا سبب بروز نوعی تعصبات نابجا میان مسلمانان می شود که جلوی هرگونه گفت و گوی سازنده را می گیرد. به این ترتیب تعصب عقیدتی و مذهبی، مانع از تعامل و اتحاد سیاسی می شود. لذا با اندک تأملی در اوامر و دستورات الهی در مناسک حج، می توان دریافت که قصد و غرض شارع مقدس از تشریع این دستورات مبارزه با همین تفکرات غلط و تعصبات کور می باشد.

به عنوان مثال امرشارع به   رها کردن لباس تفاخر و تمایز در حج و درآمدن به لباس همگانی و یکرنگ احرام، نشانه و نماد یکرنگیِ امت اسلامی و فرمان نمادین اتحاد و همدلی مسلمانان در همه جای جهان است و اساساً در حج هیچ کدام از افراد مسلمان نباید نسبت به لباس خود رقابت و فخر فروشی کند بلکه همه لباسی شبیه لباس آخرت و کفن برتن می کنند و در برابر پروردگار خود شبیه به هم ظاهر می شوند و فرقی نمی کند که افراد از کدام قوم و قبیله یا کدام رنگ و نژاد هستند.
یا خود این آیه شریفه که می فرماید: (إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) (آل عمران: 96) کلمه ناس اشاره به عموم مردم دارد نه قوم و قبیله و نژاد و ملیت خاصی، بلکه می فرماید برای همه مردم وضع شده است. لذا امت اسلام همگی در صف واحد باید به سمت و سوی کعبه بایستند و نمازهای یومیه و کارهایی نظیر کشتن قربانی یا دفن اموات خود را به سمت قبله واحد که   همان کعبه است انجام دهند و در همه این امور هیچ فرقی بین افراد از نظر قومیت و ملیت و نژاد و رنگ نیست، و در نگاه اسلام همه برابر و یکسان اند.
2. 2/ اندیشه های تفرقه انداز
از جمله موانع دیپلماسی فرهنگی، وجود تفکرات و اندیشه های تفرقه انداز در جوامع اسلامی و مسلمانان است. بخش زیادی از اختلافات و تفرقه های حاصل از اندیشه و تفکر، متعلق به فرقه وهابیت است. محمد بن عبد الوهاب، مؤسس فرقه وهابیت، در رساله «کشف الشبهات» بار ها مسلمانان را مشرک، کافر، بت پرست، مرتد، منافق، دشمن توحید، منکر توحید، دشمنان خدا، اهل باطل، نادان و شیاطین خوانده است. وی تصریح می کند که مشرکان زمان ما (مسلمانان) غلیظ تر از مشرکان و بت پرستان گذشته هستند؛ زیرا مشرکان گذشته، در حال رفاه شرک  ورزیدند و هنگام گرفتاری اخلاص داشتند؛ ولی مشرکان زمان ما در هر دو حالت شرک به خدا دارند.
مهم ترین تکیه کلام وهابی ها چهار چیز است: کفر؛ شرک؛ کذب؛ بدعت. اگر کسی واژه های کفر و شرک آنان را جمع آوری کند، کتابی از واژه کفر و شرک را تدوین می کند. هرجا مسلمانان در پاسخ آن ها با روایتی، استدلالشان را محکوم کردند، پاسخی که بیش از هر استدلالی به آن تکیه کرده اند، عبارت «کذب است» بوده و هر روایتی را که با عقیده آن ها مطابقت نداشته باشد، تکذیب می کنند.
کوتاه سخن اینکه وهابی ها به دنبال این عقاید افراطی بی محتوا و خشک، به تلویح یا تصریح، خود و پیروانشان را موحد و مسلمان می شمرند و دیگر گروه های مسلمان را مشرک و کافر می خوانند. از این رو، کشتار آن ها را جایز و اموالشان را نیز حلال می شمارند. روشن است در چنین موقعیتی باب گفتگو و مفاهمه بسته می شود و زمانی که یک طرف همیشه با پیش فرض های غلط و توهمات باطل به طرف مقابل خود می نگرند، هیچ وقت تبادل آراء و اندیشه صورت نمی گیرد.
برای نمونه به یک مورد از اختلافات عمیق میان اندیشه وهابیت و سایر مسلمانان اشاره می شود و آن نوع نگرش به کعبه و اماکن مقدس می باشد. طبق این آیات الهی؛  (إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّه مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ * فِیهِ آیاتٌ بَینَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلًا وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ) (آل عمران: 96 و97) در حقیقت نخستین خانه اى که براى [عبادت] مردم بنا گردید،   همان است که در مکه واقع شده و آن، براى جهانیان [مایه] هدایت و نیز مبارک است. در آن نشانه هایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هرکه در آن درآید در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] کسى که بتواند به سوى آن راه یابد و هرکه کفر ورزد یقیناً خداوند از جهانیان بى نیاز است.
اما با وجود همه این تأکید ها و تصریح ها در متون دینی پیرامون حرمت مکه و زائران حرم امن الهی، امروزه شاهدیم که میهمانان خدا با بی احترامی های فراوان از سوی میزبان مواجه است که این بی احترامی ها، هم متوجه اماکن مقدس اسلامی است و هم امنیت ضیوف الرحمان را به مخاطره می اندازد.
دلیل این همه بی احترامی کاملاً واضح و آشکار است و آن، نوعِ نگرش حکومت عربستان و اعتقادات آن ها است که تحت تأثیر تفکر وهابیت می باشد و در مطالب پیش گفته هم اشاره شد که وهابی ها غیر خود را مشرک و کافر قلمداد می کنند و وجود این تفکر و اعتقاد به ویژه در سطح حکومتی، امنیت را از زائران سلب می کند و فضای رعب
و وحشت برای حجاج به وجود می آورد و به همین دلیل باب مفاهمه و تبادل اندیشه با این گروه غیر ممکن گردیده است.
2. 2. 1/ کارکرد دیپلماسی فرهنگی حج در نفی اندیشه های تفرقه انداز
خانه توحید و قبله مسلمانان، که بازسازی آن، یادگار ابراهیم خلیل(ع) است، مکانی است مقدس و شهری است مورد احترام. پیامبر خدا(ص) نیز این حرمت را پاس می داشت
و با ذکر و دعا و رعایت ادب، بر قداست آن توجه می داد و با تهلیل و تکبیر وارد شهر و حرم الهی می شد. هنگام رفتن به مکه، از تپه شمالی وارد و از ناحیه جنوب خارج می گشت (بغدادی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، 1374، ج2، ص107) نقل شده است که تنها یک بار به درون کعبه رفت. جامه و عبایش را زیر پای خود انداخت و کفش هایش را از پای در آورد و میان دو ستون داخل کعبه، دو رکعت نماز گزارد. هنگام ورود به مکه، خدا را به عنوان «ذی المعارج» و صاحب والایی بسیار می ستود. در مسیر راه، هنگام برخورد با هر سواره ای یا فراز آمدن بر هر تپه ای یا فرود آمدن به هر وادی و در فرصت های آخر شب و در پی نماز ها «لَبَّیکَ اللّهُمَّ لَبَّیکَ لَبَّیکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیکَ» می گفت و گاهی در طول راه، پیاده ها را سوار بر ش تر خویش می کرد (کلینی، 1383، ج4، ص249).
خانه خدا در مکه، محبوب دل هاست و عبادت در آنجا ثواب بسیار دارد و دل-های عاشق، با آن مسجد مقدس انس و الفت دارند. از ابن عباس نقل شده که پیامبر خدا در شب های تشریق، هر شب از منا به مکه می آمد و خانه کعبه را زیارت می کرد: «أنّ النَّبِی کانَ یزُورُ الْبَیتَ کُلَّ لَیلَه مِنْ لَیالِی مِنی» (طبرانی، محقق: حمدی عبد المجید السلفی، 1398ق.، ج12، ص159). در حدیثی هم آمده  است که امام باقر(ع) در پاسخ نامه ابراهیم بن شیبه چنین نوشت:
 «کَانَ رَسُولُ الله(ص) یُحِبُّ إِکْثَارَ الصَّلاَه فِی الْحَرَمَینِ فَأَکْثِرْ فِیهِمَا وَ أَتِمَّ» (کلینی، 1383، ج4، ص524).
 «پیامبر خدا(ص) دوست داشت در مدینه و مکه بسیار نماز بخواند. تو هم در این دو شهر نماز زیاد بخوان و نماز را تمام اقامه کن نه شکسته.»
مسجد قبا یکی از مساجد مورد علاقه پیامبر خدا(ص) بود. آن حضرت هرگاه به قبا می رفت در منزل سعدبن خیثمه انصاری فرود آمده، سراغ مسجد قبا می رفت، از چاه، آب می کشید
و پاهای خود را می شست و از روی سنگ های کنار جاده عبور می کرد و درآن مسجد نماز می خواند. طبق نقل ابوسعید خدری، آن حضرت هر هفته روزهای شنبه پیاده به مسجد قبا می رفت. گاهی هم سواره این راه را می پیمود؛ «أَنَّ النَّبِی کانَ یأْتِی قُباء ماشِیاً وَ راکِباً» (ابن سعد، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، 1374، ج1، صص188 و 189).
تمام این موارد نشان از اهمیت و عظمت حج و اماکن مقدس حجاز نزد شارع مقدس دارد؛ لذا در محرمات احرام، دستور شارع نسبت به شخصی که در حال احرام  باشد، این است که از جدال و فسوق و خصومت پرهیز کند و با این اوامر فکر و اندیشه تفرقه و نزاع را از بین ببرد و همه حجاج، با هر قومیت، مذهب و ملیتی، باید در این سرزمین متحد و منسجم عمل کنند.

مراجع

1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه
3. احمدی، محمدرضا. حج درآینه روان شناسی. قم، موسسه امام خمینی، چاپ اول، 1390ش.
4. بازرگان، مهدی. مجموعه آثار. (بازیابی ارزش ها) 1389ش.، ج25، بنیادفرهنگی مهندس مهدی بازرگان.
5. بروس کوئن. درآمدی به جامعه شناسی. ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشرتوتیا، چاپ بیستم، 1383ش.
6. جرالد سی. براوئر. آینده ادیان. ترجمه احمدرضا جلیلی. قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، 1384ش.
7. جک سی پلینو. فرهنگ روابط بین الملل. ترجمه حسن پستا، تهران، فرهنگ معاصر، چاپ سوم، 1384ش.
8. جوادی آملی، عبدالله. جامعه درقرآن. قم، نشراسرا، چاپ نهم، 1387ش.
9. ژان می لسن و همکاران، دیپلماسی عمومی نوین؛ قدرت نرم در روابط بین الملل، ترجمه رضا کلهر و سید محسن روحانی، تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، 1389ش.
10. شهبازی، ی. فلسفه جشن های شاهنشاهی ایران، 1350ش.
11. صالحی امیری، رضا و سعید محمدی. دیپلماسی فرهنگی. تهران، نشرققنوس، 1389ش.
12. عالم عبدالرحمان. بنیادهای علم سیاست. تهران، نشرنی، چاپ دوازدهم، 1383ش.
13. لاری ا. سماور ریچارد ای پور تر، لیزا اِ استفانی. ارتباط بین فرهنگ ها. ترجمه غلامرضا کیانی، اکبرمیرحسینی، تهران: نشرباز، 1379ش.
14. محسنیان راد، مهدی. ارتباط شناسی. تهران: سروش، چاپ دوازدهم، 1391.     
15. مطهری، مرتضی. مجموعه  آثار. قم: نشر صدرا، 1390ش.         
16. نصر، سیدحسین. علم وتمدن دراسلام. ترجمه احمد آرام، تهران: شرکت سهامى خوارزمى، 1359ش.
فهرست منابع عربی
1. ابن سعد بغدادی، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ واندیشه، 1374ش.
2. ابن منظور، لسان العرب، ج1، ذیل ماده عصب، قم، نشر ادب الحوزه.
3. ابوالفتح کراجکی، معدن الجواهر، تحقیق سیداحمد حسینی، چاپ دوم، قم، مهراستوار.
4. سلیمان بن أحمد الطبرانی، المعجم الکبیر، محقق، حمدی عبد المجید السلفی، قاهره، 1398ق.
5. شیخ کلینی، الاصول من الکافی، تهران، دارالثقلین، 1383

نویسنده:

هادی صادق زاده  

فصلنامه میقات حج شماره 97

ادامه دارد...

برچسب ها :قم
شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com