کد خبر ۴۹۵۴۱ انتشار : ۲۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۵۷

ساعت هفت شب...

سرهنگ صیاد درویشی

عقربه های ساعت ۷ غروب را نشان می دهد، خودرو پراید یشمی رنگ به آرامی در کنار یکی از خیابان های یزدانشهر قم پارک می کند و راننده ای میانسال از خودرو پیاده می‌شود و در حالی که خودرو روشن است آن را ترک می کند.

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس، لحظاتی بعد با بلند شدن صدای خودرو متوجه می شود شخصی ناشناس سوار بر خودرو شده و به سرعت از محل دور می‌شود، صدای ناله مرد بلند می شود،-وای بچه ام ، دخترم !،سکوت اول شب اطراف محله را می شکند .

مرد یارای سخن گفتن ندارد و به سختی می گوید کودک خردسالش داخل خودرو بوده که توسط سارق سرقت شده است،به کمک اهالی محل اولین تماس با اپراتور 110 گرفته می شود،پلیس اولین پیام سرقت خودرو با کودک داخل آن دریافت می نماید و بلافاصله و به سرعت اکیپی از عوامل پلیس در صحنه حاضر می‌شوند و مرد به شدت دچار شرایط بد روحی قرار گرفته است قادر به دادن مشخصات خودرو به پلیس نمی گردد پلیس شماره کد ملی وی را می خواهد تا از طریق سیستم مشخصات خودرو استخراج شود .

او می گوید حتی اسم خود را فراموش کرده است،پلیس دیگر منتظر مشخصات نمی ماند طراح مهار و کنترل تمام ورودی های شهر مقدس قم به اجرا گذاشته می شود. سکوت رادیویی در شبکه بیسیم پلیس ابلاغ می گردد. تا فقط پیام های مرتبط با موضوع جریان یابد .

به محض ابلاغ تمامی واحدهای پلیس به همراه مدیران و روسای ادارات در بخش های مختلف تمامی محور ها و معابر خروجی شهر را تحت کنترل خود در می آورند با بررسی دوربین های خروجی شهر و اطمینان از عدم خروج  سارق از استان تمرکز و کنترل محور ها و معابر داخل شهری تحت نظارت شدید پلیس قرار می گیرد. دوبین های محل حادثه فردی بلند قد و لاغر اندام را نشان می دهد که به سرعت خودرو را سرقت و از محل متواری می شود اقدامات لحظه به لحظه رصد می شود .

سردار فرمانده انتظامی استان به اتفاق دادستان شهر، جانشین استان، رئیس پلیس آگاهی و فرمانده انتظامی شهرستان به سرعت در صحنه حاضر می شود و به صورت مستقیم هدایت امور را به عهده می گیرند حضور پر رنگ پلیس و کنترل تمامی معابر ورودی و خروجی شهر مقدس قم کاملا محسوس و ملموس است بی تابی های مادر و پدر نگران هر از گاهی فضای ملتهب قرارگاه پلیس در کلانتری 21 را به سکوت می کشاند.

فرمانده به شدت نگران است. فرضیات زیادی از سرنوشت کودک خردسال در ذهن او شکل می گیرد زمان به سرعت سپری می شود و هر چه زمان می گذرد نگرانی ها در چهره فرمانده و تیم همراه وی کاملا مشهود می شود.

مرتبا دستورات جدید و پایش تمام شهر کوچه به کوچه در تمام شبکه بیسیم استان طنین انداز می گردد، دادستان شهر به همراه یکی از معاونین اش شخصا حضور دارند دستورات قضایی لازم را صادر می نمایند و تلاش می نماید پشتیبانی قضایی را برای حوادث غیر قابل پیش بینی به تیم های عمل کننده القا کند، عقربه ساعت 2105 را نشان می دهد اولین اعلام توسط گشت یگان امداد مبنی مشاهده خودروی پراید در حاشیه ی خیابان در شبکه ارتباط فرماندهی استان می پیچد یک لحظه فضای غم و اندوه در قرارگاه فرماندهی به فضای خوشحالی تبدیل می شود.

سردار بلافاصله سراغ کودک را می گیرد: او هست ؟؟ سالمه؟،_ بله او سالم است و گریان در داخل خودرو رها شده است خداوند کمک می نماید و سارق وقتی حضور پلیس را می بیند پس از دو ساعت خودرو را به همراه کودک خردسال در خیابان خاکفرج رها می کند و پلیس در پایش تمام خودرو ها به خودروی مورد نظر برخورد می کند و ضمن نجات جان کودک که داخل خودرو رها شده بود خودرو را کشف می نماید بلافاصله اکیپ بررسی صحنه ی جرم در صحنه حاضر می شود و کودک صحیح و سالم به کلانتری انتقال و تحویل خانواده می شود .
 
پدر با چشمانی اشک آلود فرزند دلبندش را به آغوش می کشد و صحنه های زیبایی خلق می گردد و همه را تحت تاثیر قرار می دهد با چشمانی گریان از پلیس تشکر می کند،سردار فرمانده استان که نشان می دهد که به سختی جلوی هیجان خود را کنترل نموده است لیکن اقتدار و خوشحالی بی وصف درونی  او کاملا پیداست.

هر چند اقدامات در جهت شناسایی سارق ادامه می یابد لیکن پایان ماموریت اصلی ابلاغ می شود پلیس بزرگترین پاداش خود را دریافت کرده است و این شوق وشادی را که در چهره ی تک تک کارکنان موج میزند حقیقتا نمی توان با هیچ واژه ای توصیف کرد.

نظریه کارشناسی:

یکی از مهمترین نیازهای اساسی روانی آدمی امنیت است،تلاش برای رسیدن به امنیت ممکن است به گونه های زیادی صورت پذیرد.

امنیت دو سوگرا در رفتارهای روزانه ما مشخص است،زمانی که پدر در این حادثه به جامعه خویش،خوش بین است و فارغ از هر باوری خودروی خود را روشن رها می کند و بی توجه به فرزند خردسال در پی هیجان خویش شتاب زده حرکت می کند،به سمت فاجعه بزرگ قدم می زند.

سوال اساسی این است که کدام باور هسته ای در فرد وجود دارد که به راحتی از حس مسئولیت پدر را خارج می کند؟ واسطه اهمال کاری و هیجان چیست؟ اگر پدر احساس ناامنی و بی اعتمادی به جامعه دارد، چرا خودروی روشن را با فرزندش تنها می گذارد؟

اگر به جامعه اعتماد دارد چرا بعد از فاجعه زبان از هویت خویش قاصر می شود؟ موضوعاتی که به وی حس امنیت می دهند، چیست؟ فرزند ؟ خرید؟خودرو ؟ چه چیزی؟.....

به نظر می رسد پدر در دسترسی به منابع ایمنی خویش و موضوعات آن ناآشنا است و دو سویه رفتار می کند که فاجعه ای در شرف رویداد قرار می گیرد.

بررسی ها در پاتولوژی اهمال کاری های فردی نشان می دهد که متغیرهای زیر زمینه بزرگترین وقایع را فراهم نموده اند.

1-شتاب زدگی در انجام امورات 2-هیجان مداری در حل مساله 3- خوش بینی افراطی به روند امور 4-فقدان مسئولیت پذیری.

آنچه مهم است این است که ما مسئولیت انتخاب های خویش را داریم، هر انتخابی پیامدی دارد، پدری که انتخاب می کند فرزند خود را در خودرو رها کند،دیگر نمی تواند از جامعه، پلیس ، دزد و غیره توقع کند که بلایی سرش نیاید.

پیامدهای انتخاب اهمال کاری بسیار سنگین است، این بار پلیس جلوی این پیامدها را گرفت، بار دیگر چه کسی جبران خسارت می کند؟ ایمنی را انتخاب کنیم و از پیامدهای آن لذت  ببریم .


شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com