کد خبر ۵۰۲۵۰ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۳۷
عوامل مؤثر در بروز مصیبت و نقش عدالت از دیدگاه آیات و روایات - بخش دوم و پایانی

نقش ابتلا و آزمایش در تربیت انسان

در این مقاله، عوامل مصیبت با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین: بررسی می شود تا روشن گردد که آیا مصیبت از جانب خداوند بوده و با عدالت او ناسازگار است و یا خود انسان نیز در آن نقش دارد.

 

4. ابتلا از بُعد حوادث اجتماعی

برخی از سختی ها و گرفتاری ها به دست خود انسان ها ایجاد می گردد و این گرفتاریها تحت عنوان فتنه ها وسیله ای جهت آزمایش انسان اند.

عوامل مؤثر در بروز فتنه های اجتماعی عبارت اند از:

4-1. جهل و نادانی

4-2. ترس

مردم در زمان جاهلیت در جهل و نادانی به سر می بردند و بعد هم از خلفا و حکومت زمان خود می ترسیدند و جرئت حرف زدن نداشتند، این مطلب در زمان های مختلف تجربه شده است.

4-3. عدم اطاعت از رهبری معصومین

اطاعت امت از امام، شرط تکمیل کنندۀ امامت است.

امام علی(ع) می فرماید:

فان معصیه الناصح الشفیق العالم المجرّب تورث الحسره و تعقب النّدامه. (نهج البلاغه، خ 35)

بدانید که نافرمانی از دستور فرد خیرخواه مهربان دانا و باتجربه، مایۀ حسرت و سرگردانی و سرانجامش پشیمانی است.

 4-4. دوستی با شیطان و تسلط او بر انسان

وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا. (النساء: 119)

و هر کس به جای خدا، شیطان را سرپرست خود گیرد، قطعاً دستخوش زیان آشکاری شده است.

یکی از مهم ترین عوامل ضرر و زیان در زندگی آدمی، وجود شیطان است. شیطان وقتی از درگاه خداوند رانده شد، به عزت خداوند سوگند یاد کرد که همۀ بندگان خدا را گمراه نماید.

شیطان در گمراه  کردن هر کسی نمی تواند توفیق یابد، همان  گونه که خودش در ادامه سوگندش بیان کرده که نمی تواند بر بندگان مخلص خدا مسلط شود:

إلّا عبادک منهم المخلصین. (النساء: 83)

مگر آن بندگان پاک  دل تو را.

4-5. همنشینی با اهل فسق و فجور

نقش دوست در زندگی انسان بسیار مهم است. دوست خوب باید چنان باشد که نگاه به او انسان را به یاد خدا بیندازد و عاملی برای عبادت بیشتر خداوند باشد، نه عامل دوری از یاد خدا و عامل تشویق به گناه باشد وگرنه چنین شخصی از اعوان و انصار شیطان بوده و عامل خسران و ضرر می باشد.

امام صادق(ع) در این مورد می فرماید:

اقطع عمن تنسیک وصلته ذکر الله و تشغلک الفته عن طاعه الله، فان ذلک من اولیاء الشیطان و اعوانه… فان ذلک هو الخسران المبین العظیم. (مجلسی، 1403ق: ج 71، ص 160)

قطع رابطه کن با آن کسی که دوستی با او تو را از یاد خدا بازمی دارد، و الفت و دوستی با او تو را از اطاعت خدا بازمی دارد، پس چنین کسی از اولیا و یاران شیطان است… و این دوستی  همانا زیانکاری آشکار و بزرگی است.

از دیدگاه قرآن و روایات معصومین:، می توان با استعانت از صبر، دعا، صدقه، مناجات با خدا، استغفار، مراقبت و محاسبۀ نفس، نیت پاک خالص، جبران گذشته، توبه، ادای حق الله، ادای حق الناس و… با مصایب برخورد کرد.

5. ابتلا از بعد سنّت امتحان و املاء و استدراج

5-1. ابتلائاتی از جنبۀ امتحان

امتحان به معنای تصفیه و خالص کردن است. «المحنه» معنای کلامی است که به وسیلۀ آن، شخص آزموده شده، و به واسطۀ گفتارش ناپیداهای درونی و قلبی اش آشکارمی گردد.

راغب  گوید: «المحن و الامتحان نحو الابتلاء» (امتحان بمانند ابتلاء، آزمودن است). چنان  که خداوند متعال می فرماید:

أُولَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى. (الحجرات:3)

آنان همان کسانی هستند که خداوند دل هاشان را برای پرهیزکاری امتحان کرده است.

الف) انتساب امتحان به خداوند

 نسبت دادن امتحان به خداوند، از باب مجاز است؛ زیرا امتحان حقیقی از کسی صادر می شود که عاقبت امر بر او مکشوف نباشد و بخواهد به وسیلۀ امتحان آن را معلوم سازد، در حالی که خداوند از عواقب امور کاملاً آگاه می باشد. پس امتحان خداوند به معنای این است که بدین وسیله بر افراد اتمام حجّت کند تا نگویند که اگر در فلان موقعیت قرار می گرفتیم، فلان کار خیر را انجام می دادیم یا از آن کار زشت دست باز می داشتیم.

ب) دنیا وسیلۀ آزمایش

یکی از انواع آزمایش هایی که خداوند از انسان به عمل می آورد، آزمایش و امتحان  با دنیاست. خداوند متعال در باب دنیا و خصوصیات آن، می فرماید:

إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَه لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا. (الکهف: 7)

در حقیقت، ما آنچه را که بر روی زمین است، زیوری بر روی آن قرار دادیم، تا آنان (انسان ها) را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند.

یکی از هدف های اصلی پیامبران الهی(ص) و اولیاء خدا: این بوده که مردم را از دنیا و دلبستگی بدان نهی کنند. حضرت علی(ع) می فرماید:

یا ایها النّاس انّما الدّنیا دار مجاز و الآخره دار قرار، فخذوا من ممرّکم لمقرّکم. (نهج البلاغه، خ 203)

ای مردم، دنیا سرای گذر و آخرت، خانۀ جاویدان است. اینک، از گذرگاه خویش، برای سرمنزل جاودان توشه برگیرید.

حضرت باقر(ع) می فرمایند:

مثل الحریص على الدنیا کمثل دوده القزّ کلّما ازدادت على نفسها لفّا کان ابعد لها من الخروج حتى تموت غمّاً. (کلینی، 1388ش: ج 2، ص 202)

مثل آدمی که حریص به دنیا باشد، مثل کرم ابریشمی است که هر چه بیشتر تار بر خود تَنَد، راه فرارش دورتر می شود، تا بالاخره از شدت اندوه و تاریکی زندان پیله بمیرد.

ج) نقش ابتلا و آزمایش در تربیت انسان

والاترین مرتبۀ تربیت این است که انسان پیوسته خود را در معرض امتحان الهی ببیند و آن را نردبان سیر به سوی مقصدی کند که برای آن آفریده شده است.

امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید:

فانّ الذّهب یجرّب بالنّار، و المؤمن یجرّب بالبلاء. (آمدی، 1366ش: ص 99)

همانا طلا با آتش، و بندۀ صالح با بلا امتحان می گردد.

عند الامتحان یکرم الرّجل او یهان. (آمدی، 1366ش: ص 100)

هنگام آزمایش است که انسان خود را گرامی یا خوار می دارد.

نمونه های تربیت الهی در پرتو آزمون های گوناگون به مراتب والای کمال دست یافتند، چنان که خدای متعال، حضرت ابراهیم خلیل(ع) را پس از ابتلاها و آزمایش ها و امتحان های فراوان به مقام امامت مردم منصوب کرد. از جمله امتحانهای: فرمان قربانی  کردن فرزند (الصافات:101و 106)، قراردادن زن و فرزند در سرزمین خشک بی گیاه (ابراهیم: 37)، مهاجرت از سرزمین بت پرستان (مریم: 48)، شکستن بت ها (الانبیاء: 57-60)، رفتن در دل آتش (همان: 68) و… پس از اینکه حضرت ابراهیم از همۀ این امتحان ها و آزمایش ها سربلند بیرون آمد، لیاقت امامت را یافت.

البته ابتلا، آزمایش و امتحان به وسیلۀ آسایش و رفاه و عافیت و راحتی، از امتحان به وسیلۀ مشکلات و گرفتاری ها سخت تر است؛ زیرا در این حال، غفلت و لغزش آدمی بیشتر است. تنها کسانی می توانند مقام شاکر بودن خود را حفظ کنند و به کفران کشیده نشوند که به توفیق الهی امتحان ها و آزمایش ها را بشناسند و سخت استقامت و پایداری ورزند.

5-2. ابتلائاتی از جنبۀ املاء

از جمله اموری که خداوند متعال انسان ها را با آن می آزماید، املاء به معنی مهلت دادن است. نعمت مهلت که عطیۀ حضرت باری تعالی است، باید در اطاعت ذات مقدس خداوند صرف گردد. البته گناه، سرپیچی از اطاعت خداوند است، و همۀ گناهکاران استحقاق کیفر دارند، اما در خصوص گناهانی که به امنیت عمومی ضرر نمی رسانند، خداوند به گناهکاران مهلت می دهد و در مجازاتشان تسریع نمی کند. (طبرسی، 1412ق: ص 456-457) این خود یکی از نعمت ها و عنایات بزرگ باری  تعالی در حق کسانی است که بخواهند از این مهلت، استفادۀ صحیح کنند، وگرنه این مهلت، عذابی خفت  بار برای آنها به دنبال خواهد داشت.

خداوند متعال می فرماید:

وَلا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لأنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ. (آل عمران: 178)

و البته نباید کسانی که کافر شده اند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت می دهیم برای آنان نیکوست، ما فقط به ایشان مهلت می دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند، و [آن گاه] عذابی خفت آور خواهند داشت.

حضرت علی(ع) دربارۀ مهلتی که خداوند به گناهکاران می دهد می فرماید:

و لئن امهل [الله] الظالم فلن یفوت اخذه، و هو له بالمرصاد على مجاز طریقه. (نهج البلاغه، خ 97)

اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، از بازپرسی و عذاب او غفلت نمی کند، و او بر سر راه، در کمین گاه ستمگران است.

امام زین العابدین(ع) دربارۀ مهلت دادن می فرماید:

و استعملنی بطاعتک فی ایّام المهله. (صحیفه سجادیه، 1418ق: دعای 20)

بار الها، در ایام عمر که مهلت خودسازی و نیل به کمال انسانی است، مرا به طاعت و فرمانبرداری ذات اقدست وادار ساز.

5-3. ابتلائاتی از جنبۀ استدراج

 خداوند، گروهی از انسان ها را به منظور ابتلا و امتحان، به فقر و تنگدستی می افکند. زمانی که این اقدامات نتوانست آثار مثبتی داشته باشد و آن افراد در این آزمایش ها، موفقیتی کسب نکردند، در مرحلۀ بعد، درهای نعمت را به روی آنها می گشاید. وسعت روزی و فراوانی نعمت ها در این حالت، امتحان دشوارتری است. برای گناهکاران، نعمت «استدراجی» است و مقدمه ای برای مجازات های بعدی.

در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) چنین آمده است:

اذا رایت الله یعطی العبد من الدنیا على معاصیه ما یحبّ فانّما هو استدراج، ثمّ تلا رسول الله(ص): فلمّا نسوا ما ذکروا. (طبرسی، 1385ق: ج 3، ص 466)

زمانی که می بینی خداوند، در برابر گناهان بنده، به او نعمت می بخشد، بدان که «استدراج» است (مقدمه ای برای مجازات).

امیر مؤمنان علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید:

انّه من وسّع علیه فی ذات یده فلم یر ذلک استدراجاً، فقد أمن مخوفاً. (مجلسی، 1403ق: ج 70،ص 383)

کسی که خداوند به مواهب و امکاناتش وسعت بخشد، و آن را مجازات استدراجی نداند، از نشانۀ خطر غافل مانده است.

آثار و فواید مصایب و بلایای الهی

یک گروه از مصایب، بلیاتی است که از جانب خدا و لازمۀ حیات این دنیاست.

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوَالِ وَالأنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ. (البقره: 155)

و قطعاً شما را به چیزی از [قبیل] ترس و گرسنگی، و کاهش در اموال و جان ها و محصولات می آزماییم و مژده ده شکیبایان را.

مصایب و بلایایی که حکمت و مصلحت در آنهاست، فوایدی به شرح زیر در بر دارند:

1. بیشتر این گونه مصایب و بلایا به ظاهر مصیبت و بلا هستند، ولی در حقیقت رحمت و نعمتند، مانند مداوای بیمار و معالجه او که بر او دشوار می آید، لیکن وسیلۀ شفای اوست؛ چنانچه در حدیث قدسی آمده است:

ان من عبادی من لا یصلحه الّا الفقر، لو أغنیته لأفسده ذلک. (فیض کاشانی، 1415ق: ج 3، ص190)

خداوند می فرماید که عده ای از بندگان من هستند که فقط با فقر، صالح و شایسته می گردند؛ پس اگر آنها را بی نیاز گردانم، این بی نیازی باعث فساد آنان می شود.

2. بسیاری از اخلاق حمیده و صفات حسنه در نتیجۀ ابتلا به مصایب و گرفتارشدن به بلیات و ناملایمات، حاصل  می شود، مانند صبر و رضا و تسلیم و حلم و غیر این ها. این  مصیبت ها تأدیب حق برای تربیت خلق است، مانند فرمانده سپاهی که سربازان را به کارهای سخت وامی دارد تا ورزیده و کارآزموده شوند.

3. مصائب، موجب توجه بنده به خدا می گردند و غفلتی را که غالباً در اثر متنعم  بودن برای انسان حاصل می شود برطرف می کنند و انسان را به دعا و بسیاری از عبادات و تحصیل علم که در نعمت برای او میسر نمی شود موفق می گردانند.

4. امتحان است که برای خود بنده و دیگران، حد معرفت و مقام او را معلوم می گرداند.

5. بسیاری از مصایب و بلاها موجب مثوبت و پاداش اخروی هستند.

6. برخی از مصایب، عقوبت دنیوی معاصی هستند؛ خدای تعالی می فرماید:

وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَه فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ. (الشوری:30)

و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیاری درمی گذرد.

7. بلا و مصیبت موجب غفران گناهان و کفارۀ معاصی است؛ و هم چنین مکافاتی است که باعث عبرت و تنبه دیگران و رسانیدن حق به صاحبان حق و انتقام از ظالمان می گردد. و بسیاری از حکمت های دیگر که از فهم و ادراک بشر خارج است. (طیب، 1378ش، ج2، ص 254)

عدالت و مصیبت

قرآن تصریح می کند که نظام هستی و آفرینش، بر عدل و توازن است؛ در برخی از آیات، از مقام فاعلیت و تدبیر الهی به عنوان مقام قیام به عدل یاد می کند:

شهد الله انّه لا اله الّا هو و الملائکه و اولوا العلم قائماً بالقسطِ. (آل عمران:18)

خداوند گواهی داده است که معبودی جز او شایسته پرستش نیست، و فرشتگان و عالمان که عدالت را بر پا می دارند، نیز بر آن گواهی داده اند.

  خدای بزرگ، عدل را ترازوی الهی در امر آفرینش می داند:

وَ السَّماءَ رَفعها و وضع المیزان. (الرحمن:7)

و آسمان را برافراشت و هرگونه ابزار سنجش (با عدالت) را در میان نهاد.

  در ذیل همین آیه رسول خدا(ص) فرمودند:

بالعدل قامت السماوات و الارض. (فیض کاشانی، ج2، ص 638)

 آسمان ها و زمین به عدل بر پا است.

قرآن کریم حکمت بعثت و ارسال رسل را حاکمیت عدل و قسط بر نظام زندگانی بشر می داند:

لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط. (حدید: 25)

   همانا فرستادگان خویش را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و مقیاس (قانون) فرستادیم تا مردم بدین وسیله عدل را برپا دارند.

در مورد پیوند "عدل و مصیبت" آیات بر اساس قرآن و احادیث خاندان وحی دیدیم که مصیبت به هیچ وجه ناقض عدل خداوندی نیست، چرا که اگر از جانب خداست یا برای آزمون و اعطاء درجه، یا برای رشد بنده شایسته، و یا به عنوان کفاره گناه اوست. و اگر در اثر رفتار خود بنده است، باز مجازاتی عادلانه برای اهدافی حکیمانه است، از جمله انذار و هشداری بیدار بخش به بنده خطاکار و اصلاح مسیر زندگی او.

منابع

- قرآن کریم ، محمّد مهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، 1415 ق.

- نهج البلاغه ، محمّد دشتی، قم، مشهور، 1379 ش.

- الصحیفه السجادیه،  ترجمه علی شیروانی، قم، الهادی، 1418 ق.

1. آمدی، عبدالواحدبن محمّد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366 ش.

2. ابن بابویه قمی، ابوجعفر محمّد بن علی (شیخ صدوق)، الامالی، تهران، انتشارات کتابخانۀ اسلامیه، ترجمۀ حسین استادولی، 1360 ش.

3. ــــــــ، عیون اخبار الرضا(ع)، حمیدرضا مستفید و علی اکبر غفاری، تهران: نشر صدوق، 1372 ش.

4. ابن طاووس، علی بن موسی  بن جعفر، اللهوف، قم، انتشارات قدس، 1380 ش.

5. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1419 ق.

6. ابن منظور، محمّد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر، 1414 ق.

7. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1423 ق.

8. ثقفی تهرانی، محمّد، تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان، 1389 ق.

9. امام حسن بن علی(ع)، تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، قم، مدرسۀ امام مهدی، 1409ق.

10. حجتی، سیدمحمّد باقر، و بی آزار شیرازی، عبدالکریم، تفسیر کاشف، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376 ش.

11. خمینی، روح الله الموسوی، چهل حدیث، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1377 ش.

12. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیری در تربیت اسلامی، قم، انتشارات دریا، 1383 ش.

13. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب الی الصواب، قم، الشریف الرضی، 1412ق.

14. راغب اصفهانی، ابوالقاسم الحسین بن محمّد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، 1412 ق.

15. ــــــــ، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، غلامرضا خسروی حسینی، انتشارات مرتضوی، 1375 ش.

16. رسولی محلاتی،  سیدهاشم، تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم النبیین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377 ش.

17. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407 ق.

18. شرف الدین، سیدعبدالحسین، النص و الاجتهاد، علی دوانی، تهران، کتابخانۀ بزرگ اسلامی، بی تا

19. طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، 1412 ق.

20. ــــــ، مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، نجف، المکتبه الحیدریه، 1385ق.

21. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن ، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش.

22. عبدالباقی، محمّد فؤاد، المعجم المفهرس الفاظ القران الکریم، تهران، انتشارات همسفر، 1386 ش.

23. العروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین ، عقیقی بخشایشی، نشر نوید اسلام، 1415 ق.

24. فروزانفر، بدیع الزّمان، احادیث و قصص معنوی، تهران، امیرکبیر، 1381ش.

25. قرشی، سیدعلی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377 ش.

26. قطب، ابن  بن ابراهیم شاذلی، فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، 1412 ق.

27. قطب الدین راوندی، سعیدبن هبهالله، الدعوات، قم، انتشارات مدرسۀ امام مهدی7، 1407 ق.

28. قمی، عباس، منتهی الآمال، بیروت، هجرت، 1404 ق.

29. ـــــ، سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار، بیروت، دار الاضواء، 1404ق.

30. ـــــ، مفاتیح الجنان، موسوی دامغانی. تهران: فیض کاشانی، 1378 ش.

31. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دار الکتاب، 1367 ش.

32. کاشانی، فتح الله، منهج الصادقین، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، 1346 ش.

33. ـــــ، تنبیه الغافلین و تذکره العارفین، پیام حق، بی تا.

34. کراجکی، ابوالفتح، کنز الفوائد، قم، دار الذخائر، 1410 ق.

35. کلینی، ابوجعفر محمّد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمّد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1388 ش.

36. گیلانی، عبدالرزاق، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، منسوب به امام جعفربن محمّد(ع)، تحقیق: مصطفوی، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفۀ ایران، 1360 ش.

37. متقی هندی، علی  بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله، 1409 ق.

38. مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق.

39. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، تهران، انتشارات صدرا، 1378 ش.

40. ــــــ، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، 1389 ش.

41. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374 ش.

42. ــــــ، آفریدگار جهان، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، 1386ش.

43. مغنیه، محمّد جواد، التفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1424 ق.

44. ـــــــــ، التفسیر المبین، قم، بنیاد بعثت، بی تا

45. هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمّد(ص)، تصحیح اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، قم، الهادی، 1416 ق.

نویسندگان:

صدیقه نصیراوغلی خیابانی: استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی. 

ناهید رئیسی: دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.

فصلنامه سفینه شماره 51

انتهای متن/

برچسب ها :قم
شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com