کد خبر ۵۴۷۷۵ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۵
خطبه های نماز جمعه هامبورگ؛

حب ذات منشأ اصلی تکبر است/ آثار و مفاسد تکبّر

آیت الله رمضانی گفت: تکبر یک صفت درونی نفسانی است، که از یک گمان باطل و پنداری ناصحیح و از حب به ذات نشأت می گیرد. انسان متکبر گمان می کند دارای کمالاتی است که دیگران از آن بی بهره اند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم به نقل از خبرگزاری مهر، متن زیر مشروح خطبه های این هفته نمازجمعه هامبورگ است که در ادامه می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الحمد لله الذی لا مُضادّ له فی مُلکه و لا مُنازِعَ لَهُ فی أمره. الحمدالله الذی لا شریک لَهُ فی خلقه ولا شبیه لَهُ فی عَظَمَتِه (جزء من دعاء الإفتتاح) وصلّی الله علی سیدّنا ونبیّنا محمّد صلّی الله علیه وعلی آله الطاهرین واصحابه المنتجبین. 

عبادالله ! أُوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه. 

از آنجا که تکبّر یکی از بدترین رذایل اخلاقی بشمار می رود، به همین جهت می بایست با آن مبارزه و مقابله نمود، و این امر بدون شناخت ریشه های این رذیلۀ اخلاقی میسر نخواهد بود. از همین رو برخی از علمای اخلاق مانند: مرحوم «فیض کاشانی» ریشه های «تکبر» را در چهار چیز عنوان نموده است که عبارتند از: «عُجب، کینه، حسد، ریا».[۱]

حب ذات منشأ اصلی تکبر

تکبر یک صفت درونی نفسانی است، که از یک گمان باطل و پنداری ناصحیح و از حب به ذات نشأت می گیرد. انسان متکبر گمان می کند دارای کمالاتی است که دیگران از آن بی بهره اند، لذا مرحوم فیض کاشانی در بیان انگیزه های تکبر، اسباب آن در هفت چیز می داند که عبارتند از: «علم، عمل، نسب، زیبائی، قوت، مال، فزونی یاران و یاوران»،[۲] که توضیحاتی را پس از نام بردن هر یک از این امور، ارائه می نماید.

مهمترین مسأله ای که آدمی باید بداند، این است که هیچکدام از این امور نمی تواند باعث بزرگی انسان شود؛ بلکه آحاد بشر باید تلاش کنند عناصر واقعی تشکیل دهندۀ شخصیت واقعی خود را که داشتن «عقیدۀ صحیح، اخلاق نیک، و اعمال صالح» می باشد را در خود شکل داده، و زمینۀ رشد، ترقی و تعالی روحی را، برای رسیدن به سعادت واقعی فراهم سازند. به همین جهت انسانها باید درک کنند که تکبّر و داشتن خوی استکباری، مفاسد فراوانی را به دنبال دارد. لذا باید برای آن چاره ای اندیشیده شود، چرا که توجه به هر یک از این مفاسد، این انگیزه را در انسان ایجاد می کند که از همه قوای خود برای ریشه کن نمودن این صفت خطرناک استفاده کند.

آثار و مفاسد تکبّر

این صفت بد اخلاقی که بسیاری از انسان ها را به هلاکت کشانده است، آثار و پیامدهای خطرناکی را در پی دارد که به برخی از آن ها اشاره می شود؛ از جمله اینکه انسان متکبّر در بیشتر موارد به شرک و کفر آلوده می شود، زیرا تکبر حالتی را در آدمی به وجود می آورد که به انسان اجازه نمی دهد در برابر حق سر تسلیم فرود آورد. چون سبب می شود یک حجاب سنگین بر قلب آدمی عارض شود که او را از فهم و درک و دیدن چهرۀ حق محروم نماید، که کمترین آن الحاد و کفر است. لذا در روایت آمده است: «عَنْ أَبَانٍ عَنْ حُکَیْمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ أَدْنَی الْإِلْحَادِ فَقَالَ إِنَّ

الْکِبْرَ أَدْنَاهُ؛ از امام صادق(ع) پرسیدم از کمترین درجه الحاد، در پاسخ فرمود: کمترین درجه آن، کبر است».[۳]

یکی دیگر از پیامدها و آثار بد کِبر و انسان آلوده به آن، محروم شدن وی از علم و دانش واقعی است. زیرا چنین شخصی هیچگاه حاضر نمی شود در محضر حکمت و معرفت بزرگان قرار گیرد؛ چون خود را از برترینهای افراد روی زمین می داند. لذا در حدیثی که هشام بن حکم از امام کاظم(ع) نقل می نماید، حضرت در تبیین این موضوع می فرماید: «إنَّ الزَّرعَ یَنبُتُ فِی السَّهلِ ولا یَنبُتُ فِی الصَّفا، فَکَذلِکَ الحِکمَةُ تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَواضِعِ ولا تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَکَبِّرِ الجَبّار لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ التَّوَاضُعَ آلَةَ الْعَقْلِ وَ جَعَلَ التَّکَبُّرَ مِنْ آلَةِ الْجَهْل‏؛ همانا زراعت، در زمینهای نرم و هموار می ‏روید و روی تخته سنگ نمی‏ روید. حکمت نیز چنین است: در دل شخص ‏فروتن رویش دارد و آباد می ‏شود، و در دل متکبّر جبّار(گردنفراز) آباد نمی شود؛ زیرا که خداوند فروتنی را ابزار خرد و دانایی قرار داده و تکبّر را از ابزار نادانی‏».[۴]

از جمله مفاسد تکبر آن است که روابط اجتماعی فرد آلوده به این رذیلۀ اخلاقی، در بدترین شکلی قرار می گیرد. چرا که مردم از اطراف او پراکنده، و از چنین شخصی متنفر می شوند. چه اینکه در کلام امیرالمؤمنین(ع) در این خصوص آمده است: «مَن تَکَبَّرَ علَی النّاسِ ذَلَّ؛‏ کسی که فخر فروشی کند ذلیل می شود».[۵] همین وجود نورانی(ع) در بیانی دیگر فرموده اند: «ثَمَرَةُ الکِبرِ المَسَبَّةُ؛ میوه درخت تکبر بدگویی مردم است».[۶] و همچنین می فرمایند: «لَیسَ لِلمُتَکَبِّر صَدیقٌ؛ برای انسان متکبر دوستی باقی نمی ماند».[۷] و در سخنی دیگر از امیر بیان(ع) در این باره آمده است: «مَا اجْتُلِبَ الْمَقْتُ بِمِثْلِ الْکِبْرِ؛ چیزی مانند تکبر خشم مردم را بر نمی انگیزاند».[۸]

تکبر ریشۀ بسیاری از گناهان

یکی از مهمترین مسائلی که انسان متکبر باید بداند این است که او با این صفت بد اخلاقی ضمن این که چیزی به دست نمی آورد، آنچه را که در اختیار داشته نیز از دست می دهد؛ به این بیان که بسیاری از امکانات مادّی و معنوی را با این صفت خطرناک از دست می دهد. لذا بسیار روشن و واضح است که تکبّر سرچشمه بسیاری از گناهان می باشد. زیرا افراد متکبر به خاطر همین برتری جویی هایی که دارند دیگران را تحقیر نموده، به آنان حرص می ورزند، به زبان فحاشی آلوده می شوند، حسادت می ورزند، نسبت به دیگران کینه و حقد پیدا می کنند، و در حقیقت خود را از بسیاری نعمتهای الهی محروم می سازند.

سخن پایانی

با توجه به مطالبی که در تبیین این رذیله اخلاقی طرح گردید، می بایست از نظر «علمی و عملی» با صفت بد تکبر مقابله نمود. بدین بیان که از نظر علمی اینکه انسان باید درک کند و بفهمد که هیچ چیز برای انسان باقی نمی ماند، لذا از این جهت دلیلی ندارد که خویشتن را نسبت به دیگران برتر ببیند؛ دیگر آن که بسیاری از انسان ها اسبابی که عامل متکبر شدن آدمی می شود را چه بسا بهتر و بیشتر از فرد متکبر داشته باشند، لکن ضمن این که تکبر نمی ورزند، بسیار فروتن نیز می باشند؛ به گونه ای که این تواضع در آنان روز افزون است. آنان کسانی هستند که به خاطر ثروت، قدرت، علم، زیبایی، حسب و نسب، و یاران خوبی که دارند، همواره از نعمتهای بی کران الهی تشکر نموده، و در برابر او تسلیم هستند. 

انسان متکبر ضمن مبارزه علمی با پدیدۀ کبر باید در مقام عمل نیز از خود فروتنی نشان دهد، به این معنا که خویشتن را در گفتار و رفتار مؤدب ساخته، و با تمرین و ممارست خود را از این رذیلۀ اخلاقی و نفسانی نجات دهد، و به صفت مقابل آن یعنی «تواضع و فروتنی»آراسته شده، و زمینه کمال واقعی را در خود فراهم نماید.

پی نوشت

[۱]. «و أمّا الکبر الظاهر فأسبابه ثلاثة: سبب فی المتکبر، و سبب فی المتکبّر علیه، و سبب یتعلّق بغیرهما، أما السبب الّذی فی المتکبّر فهو العجب، و الّذی یتعلّق بالمتکبّر علیه هو الحقد و الحسد، و الّذی یتعلّق بغیرهما هو الرّیاء فتصیر الأسباب بهذا الاعتبار أربعة: العجب و الحقد و الحسد و الرّیاء؛ اما تکبّر ظاهری سه عامل دارد: عاملی در متکبّر، عاملی در کسی که بر او تکبّر می‏ شود، و عاملی که به غیر از آن دو مربوط است، اما عامل موجود در شخص متکبّر، خودپسندی است و عامل موجود در شخص متکبّر، خودپسندی است و عامل مربوط به شخص مورد تکبّر کینه و حسد است، و آنچه به غیر آن دو مربوط می‏ شود ریاکاری است و به این اعتبار چهار عامل وجود خواهد داشت: خودپسندی، کینه، حسد، ریاکاری». (فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی‏، المحجة البیضاء، ج۶، ص۲۴۵، قم، موسسه النشر الاسلامی‏، چ چهارم، ۱۴۱۷ق).

[۲]. همان، ج۶، ص۲۳۶. و همان‏، الحقائق - قرة العیون‏، ص۹۱، تحقیق محسن عقیل، قم‏، موسسه دار الکتاب الاسلامی‏، چ دوم‏، ۱۴۲۳ق.

[۳]. کلینی، محمد بن یقوب، الکافی، ج۲، ص۳۰۹، ح۱، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۴]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۳۹۶، قم، جامعه مدرسین، چ دوم،۱۴۰۴ق. و مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱، ص۱۵۳، ح۷، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۵]. کلینی، همان، ج۸، ص۱۹، ح۴.

[۶]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم، ص۳۲۷، ح۲۸، قم، دار الکتاب الإسلامی، چ دوم، ۱۴۱۰ق.

[۷]. همان، ص۵۵۷، ح۱۴.

[۸]. همان، ص۶۸۵، ح۴۷.

برچسب ها :قم
شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com