کد خبر ۵۵۷۸۰ انتشار : ۵ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۶:۴۳
راهبرد جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات بحرین از منظر نظریه سازه انگاری - بخش اول

هرج و مرج دولت ساخته

سازه انگاران معتقدند، دنیای بین الملل عینی جدا از اعمال و نهادهایی وجود ندارد که دولت ها بین خود تنظیم می کنند. ونت معتقد است که هرج و مرج خودبسنده، یک نوع خاص از واقعیت بیرونی نیست که منطق تجزیه و تحلیل مبتنی بر نوواقع گرایی را تلقین کند.

 

چکیده

تحولات عظیم رخ داده در برخی کشورهای خاورمیانه و افریقا با عنوان «بیداری اسلامی» طی سال های اخیر، تأثیرات عمیقی در منطقه خاورمیانه برجای گذاشته است. اما در این بین، بیداری اسلامی در کشور بحرین، از اهمیت خاصی برای جمهوری اسلامی برخوردار است. با عنایت به هویت ظلم ستیزانه و اسلامی ـ شیعی اکثریت معترضان و به ویژه جمعیت «الوفاق» در این کشور و تعاملات معنوی بسیار نزدیک رهبران این جنبش با جمهوری اسلامی، به نظر می رسد بر مبنای آموزه ها و محورهای موجود در نظریه سازه انگاری بتوان راهبرد اتخاذ شده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال بیداری اسلامی در بحرین را تحلیل کرد.

یافته های این مقاله، نشان می دهد بر مبنای آموزه های مطروحه در نظریه سازه انگاری، جمهوری اسلامی ایران بر اساس هویتی که از خود ، رژیم های آل سعود عربستان و آل خلیفه تعریف کرده و تحولات بحرین را مصداقی بارز از بیداری اسلامی می داند ، سیاست خارجی خود را در قبال این تحولات پی گیری می کند. حمایت کامل سیاسی و رسانه ای از گروه سیاسی غیردولتی اسلام گرای الوفاق بحرین و شخص شیخ علی سلمان دبیر کل آن ، مصداقی بارز بر این مدعاست.

 به بیان دیگر، به نظر می رسد ساختار بین الاذهانی شکل گرفته بین ایران و جمعیت الوفاق به نمایندگی از شیعیان بحرین (عقاید مشترک، دشمنان مشترک و اهداف همراستا )، باعث شده تا جمهوری اسلامی ایران ، حمایت از این گروه سیاسی غیردولتی را تأمین کننده منافع ملی و مقوم اصول و ارزش های نظام خود بداند.

کلیدواژه ها

 بیداری اسلامی، بحرین، جمعیت الوفاق، ایران، شیعیان، سازه انگاری

مجموعه تحولات عظیمی که از هیجده دسامبر سال 2010 و در پی خودسوزی محمد بوعزیزی جوان دست فروش تونسی در اعتراض به سیاست های هیأت حاکمه این کشور رخ داد، به طیف وسیعی از کشورهای خاورمیانه و افریقا سرایت کرد که دامنه آن تاکنون ادامه دارد و تأثیرات عمیقی را بر سیاست داخلی و خارجی کشورهای یادشده و هم چنین نظام بین الملل بر جای گذاشته است. فارغ از اختلاف های موجود در تعریف و یا منشأ و عنوان تحولات یاد شده، این تحولات موجبات شکل گیری نوع جدیدی از مناسبات منطقه ای و بین المللی شده که باعث افول و یا صعود جایگاه برخی بازی گران مختلف نظام بین الملل گردیده است.

جمهوری اسلامی ایران، با عنایت به شاخص تعیین کننده «موضع معترضان در برابر مسأله فلسطین[1]»، تحولات بحرین را مصداق «بیداری اسلامی» می داند و با همین استدلال ، به نقد جدی رفتار حکام آل خلیفه با معترضان مبادرت ورزیده است که عمدتاً از شیعیان بحرینی هستند. اما فارغ از مشهود بودن این جهت گیری کلی کشورمان سؤال اساسی این است که راهبرد جمهوری اسلامی در قبال تحولات بحرین و سازوکارهای حصول اهداف آن چیست و این امر به چه صورت ، جنبه عملیاتی و اجرایی پیدا کرده است؟

ادبیات بحث

عمده پژوهش هایی که بعد از تحولات بحرین صورت پذیرفته ، بر روند اعتراضات و واکنش حکومت و یا تأثیر انقلاب اسلامی بر اعتراضات مردمی متمرکز شده و معدود تحقیقاتی نیز که درباره راهبرد ایران انجام شده ، از منظر خاص مسائل هویتی و مؤلفه های سازه انگارانه نبوده است.

محمدصادق نجفی و غلامحسین بلندیان، در مقاله ای با عنوان «تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر شکل گیری بیداری اسلامی در بحرین» ، بزرگ ترین تأثیر انقلاب ایران را بر ملت های مسلمان برشمرده اند و معتقدند که ملت بحرین نیز از این انقلاب الگو گرفته اند. البته در این مقاله، اشاره چندانی به راهبرد ایران در قبال تحولات بحرین نشده است. ( نجفی و بلندیان، 1392 ، ص 205)

رسول افضلی و دیگران نیز طی مقاله ای، به بررسی تبعات و نتایج احتمالی تغییر رژیم در بحرین و مشخصاً آثار آن بر ایران و عربستان، پرداخته اند. البته به طور مصداقی و دقیق ، اشاره ای به راهبرد ایران در قبال تحولات بحرین نکرده اند. (افضلی و دیگران، 1391 ، ص 205)

حسینعلی توتی و احمد دوست محمدی نیز از منظر قدرت نرم ایران در خاورمیانه ، به تحولات بحرین و مؤلفه های قدرت نرم ایران در این کشور پرداخته اند و در نهایت، پیشنهادهایی داده اند که البته برخی از آن ها تا حدودی انتزاعی و غیر عملیاتی هستند. (توتی و دوست محمدی، 1392 ، ص 222)

با عنایت به موارد یادشده ، این تحقیق درصدد است تا با استفاده از دستگاه نظری سازه انگاری، راهبرد ایران در قبال تحولات بحرین بعد از انقلاب چهارده فوریه 2011 و مشخصاً نوع مواضع جمهوری اسلامی در قبال جنبش شیعی «الوفاق» بحرین را به عنوان محور اعتراضات بررسی کند و در صورت امکان، پیشنهادهایی عملی برای این امر ابراز نماید.

اصول و مفاهیم نظریه سازه انگاری(constructivism)

با عنایت به این که در این مقاله، از سازه انگاری به عنوان دستگاه نظری بحث استفاده خواهد شد، لازم است تا به صورت اجمالی، به مباحث مطرح و محورهای مهم این نظریه پرداخته شود.

سازه انگاران مانند نظریه پردازان انتقادی و پست مدرن ها، معتقدند که واقعیت اجتماعی خارجی و عینی، آن گونه که به نظر می رسد، وجود ندارد. عقیده کلیدی این است که دنیای اجتماعی، از جمله روابط بین الملل یک ساختار بشری است. سازه انگاری روش شناختی قدیمی است که دست کم به آثار قرن هجدهم گیامباتیستا ویکو (Giambattista Vico) برمی گردد. نظریه پردازان برجسته سازه انگاری روابط بین الملل، فردریش کراتوچویل (Fredrich kratochwill) (1989)، نیکولاس اونف (Nicholas onuf) (1989)، آلکساندر ونت (Alexander wendt) (1992) و جان راگی (John Ruggie) هستند. (جکسون و سورنسون، 1391 ، ص 305)

طبق نظریه سازه انگاران، دنیای اجتماعی چیز خاص و معینی نیست؛ یعنی چیزی در خارج وجود ندارد که قوانین آن از طریق تحقیق علمی همان طور که رفتارگرایان و اثبات گرایان معتقدند قابل کشف یا با کمک نظریه علمی قابل تشریح باشد. بلکه بیش تر زمینه ای بین ذهنی است؛ یعنی برای افرادی که آن  را ساخته اند و در آن زندگی می کنند و آن را می فهمند دارای معناست. سازه انگاران در مقایسه با اثبات گراها، بر نقش عقاید و شناخت مشترک دنیای اجتماعی تأکید دارند؛ برای مثال، مسأله امنیت تنها از این واقعیت تشکیل نشده است که دو کشور دارای سلاح های هسته ای باشند، بلکه به این امر بستگی دارد که این دولت ها چه دیدی نسبت به هم دارند. این دیدگاه بر مبنای شناخت مشترک قرار دارد، برای مثال، پانصد سلاح هسته ای انگلیسی ها برای امریکایی ها نسبت به پنج سلاح هسته ای کره شمالی کم خطرتر است؛ زیرا انگلیسی ها دوستان آمریکا  هستند ولی کره شمالی این گونه نیست. مناسبات دوستانه و خصمانه حاصل فهم مشترک است. الکساندر ونت (1992) در عبارتی مکرر به هسته روش شناختی سازه انگاری روابط بین الملل اشاره می کند:

هرج و مرج چیزی است که خود دولت ها به وجود می آورند.

تصور سازه انگاری ونت در مورد ساختارهای اجتماعی این است که «این ساختارها دارای سه عنصرند: شناخت مشترک، منابع مادی و عمل. در درجه نخست، ساختارهای اجتماعی تا اندازه ای به واسطه فهم توقعات یا شناخت مشترک تعریف می گردند. این عوامل، بازی گران را در وضعیت خاص و ماهیت روابطشان
را ـ خواه مشارکت جویانه خواه منازعه آمیز ـ به وجود می آورد». (جکسون و سورنسون ،1393، ص 305-306)

سازه انگاران معتقدند، دنیای بین الملل عینی جدا از اعمال و نهادهایی وجود ندارد که دولت ها بین خود تنظیم می کنند. ونت معتقد است که هرج و مرج خودبسنده، یک نوع خاص از واقعیت بیرونی نیست که منطق تجزیه و تحلیل مبتنی بر نوواقع گرایی را تلقین کند. در اینجا او اساساً با تز اصلی والتز در نظریه رئالیسم ساختاری یعنی «اصل قوام بخش و نظام دهنده سیاست بین الملل ، آنارشی است»، مخالفت می کند:  خودبسندگی و سیاست قدرت ، نهادها هستند نه صورت های ضروری از هرج و مرج.(Wendt, 1992, P. 394-419)

ونت، مکتب برسازی (سازه انگاری) را چنین تعریف می کند:

 این مکتب، نظریه ای ساختاری درباره نظام بین الملل است که ادعاهای محوری اش به قرار ذیل است :

 1. دولت ها واحدهای اصلی تحلیل برای نظریه سیاسی بین المللی هستند؛

2. ساختارهای اصلی نظام دولت ها نه مادی بلکه بیناذهنی هستند؛

3. هویت ها و منافع دولت را تا حد زیادی همین ساختارهای اجتماعی شکل می بخشند نه این که سرشت بشر یا سیاست های داخلی شان آن ها را به صورت اموری مسلم از بیرون بر نظام بار کند. (گریفیتس، روچ و سولومون ، 2009، ص 234-236)

به اعتقاد ونت، واقعیت های خام مربوط به توزیع این یا آن نوع قدرت مادی نیست که اهمیت دارد، بلکه تفسیر و اهمیتی است که خود بازی گران برای آن ها قائلند. از لحاظ ابعاد هستی شناختی و شناخت شناسانه نظریه روابط بین الملل، ونت تلاش زیادی برای آشکار ساختن محدودیت های مباحث نوواقع گرایی و نولیبرالیسم در این رشته به عمل آورده است. (گریفیتس، روچ و سولومون ، 2009، ص 236-238)

کاربست مهم این نظریه در مقاله حاضر که به نظر می رسد دیگر نظریه ها کاملاً قادر به این امر نباشند، در نشان دادن تأثیر مسائل هویتی و ساختارهای بین الاذهانی در نوع جهت گیری سیاست خارجی ایران در قبال تحولات دیگر کشورهای منطقه و همچنین گروه های سیاسی غیردولتی فعال در آن کشورها (نظیر جمعیت سیاسی الوفاق بحرین و یا جنبش انصارالله یمن) است.

به  عبارت دیگر، قرار است این نظریه به ما کمک کند تا بفهمیم که چرا جمهوری اسلامی که باید علی القاعده روابطش دولت محور باشد و تقویت و تحکیم و حتی ارتقاء رابطه اش با دولت همسایه بحرین و رژیم آل خلیفه را دنبال کند، برای حمایت از یگ گروه سیاسی معارض دولت بحرین، هزینه های مادی و معنوی پرداخت می نماید و ضمن انتقاد جدی از رفتار سال های اخیر رژیم آل خلیفه در برخورد با معترضان، از تمام امکانات سیاسی و رسانه ای خود در این زمینه استفاده می کند که در این زمینه، تیرگی روابطش با حکومت بحرین، تا مرز قطع شدن پیش می رود.

در توضیح بیش تر باید گفت که توجه سازه انگاری به این مسأله که دولت ها بر مبنای نوع نگاه، برداشت و تعریفشان از دولت و یا موجودیت سیاسی دیگر ، با آن برخورد می نمایند و نوع و سطح روابطشان را با آن تنظیم می کنند، باعث می شود تا بتوانیم سازوکاری مناسب برای تشریح نوع رابطه جمهوری اسلامی با تحولات کشورهای عربی نظیر بحرین و گروه های سیاسی فعال در آن پیدا کنیم.

برای استفاده از این نظریه، تلاش خواهد شد تا حتی الامکان با بررسی مواضع و تصمیمات مقامات ارشد جمهوری اسلامی و هم چنین نوع پوشش رسانه ای برخی شبکه های برون مرزی سازمان صدا و سیما درباره تحولات بحرین، بفهمیم که تا چه میزانی ، مواضع و اقدامات فوق متأثر از مسائل هویتی بوده است.

عوامل و مراحل مختلف بیداری اسلامی

برخی از محققان ایرانی روابط بین الملل، نظیر ارسلان قربانی و رضا سیمبر، بر این اعتقادند که نظریه بیداری اسلامی ، در مقابل طرح های کشورهای غربی (برای سلطه پیدا و پنهان در کشورهای جهان اسلام به خصوص منطقه استراتژیک خاورمیانه و شمال افریقا) شکل گرفته است. این نظریه، بر آگاهی جهان اسلام بر مسائل، مشکلات و چالش های کشورهای خود و نیز مقابله با طرح های غرب به خصوص امریکا در منطقه دلالت و تأکید می کند. ( قربانی و سیمبر رضا، 1393، ص 55-56)

در عین حال برخی از صاحبه نظران، برای بیداری اسلامی سه موج متمایز قائلند:

در موج اول که از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم اسلامی و نوزدهم مسیحی شروع شد، جنبشی اصلاحی در جهان اسلام آغاز گردید که شامل کشورهای ایران، مصر، سوریه، لبنان، شمال افریقا، ترکیه، افغانستان و هندوستان می شد. این جنبش ها، به دنبال رکودی چند قرنی رخ دادند و تا حدی واکنشی به هجوم استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب بودند و نوعی بیدارسازی و رنسانس (تجدید حیات) در جهان اسلام به شمار می رفتند. از جمله رهبران فکری این موج عبارت بودند از:  سیدجمال الدین اسدآبادی، اقبال لاهوری، شیخ محمد عبده، عبدالرحمان کواکبی، ابوالاعلی مودودی و حسن البنا. (گنجی ارجنکی ، 1388، ص 55-89) دوره مذکور از قرن نوزدهم تا پایان جنگ جهانی دوم و متعاقب آن تشکیل دولت غاصب صهیونیستی را دربرمی گیرد.

در موج دوم بیداری اسلامی که تقریباً از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی در 1948 شروع شد و تا زمان فروپاشی شوروی در سال 1990 ادامه یافت، تقابل جهان اسلام با منافع غرب، رنگ قهرآمیز به خود می گیرد و اسلام سیاسی و فعال، جایگزین اسلام فردی و منفعل می شود. هم چنین مسأله دارالاسلام ـ دارالحرب، جایگاه ویژه ای بین مسلمانان پیدا می کند و اسلام گرایان را به سمت مبارزه با غرب یا حکومت های غیرمردمی وابسته به غرب می شوراند. در این مرحله، انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و هم چنین، جنبش های مختلفی هم چون: جهاد اسلامی فلسطین (1980)، حزب الله لبنان (1982) و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق (1980) پدیدار شدند. از جمله رهبران فکری این موج عبارتند از:  امام خمینی;، سیدمحمدباقر صدر و سید قطب.

موج سوم بیداری اسلامی نیز از سال های پس از فروپاشی شوروی شروع شده و طی آن، اسلام گرایان به دنبال کسب قدرت سیاسی و اعلام توان مندی اندیشه اسلامی و توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی هستند تا راه برای اجرای بهتر احکام و اصول اسلامی فراهم شود. برای مثال، در ترکیه نجم الدین اربکان در سال 1976 اولین حزب اسلامی را با عنوان نظم ملی تأسیس کرد. ( گنجی ارجنکی، 1388، ص 196)

به اعتقاد نگارندگان مقاله، تحولات اخیر در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا را می توان به عنوان موج چهارم بیداری اسلامی دانست. البته این امر بدان معنا نیست که هیچ ارتباط و ویژگی مشترکی بین این موج با امواج قبلی بیداری اسلامی وجود ندارد ، بلکه اعتقاد بر این است که موج اخیر در جهت تکامل حرکات قبلی و رفع کاستی ها و نواقص احتمالی آن ها بوده و در این جهت، علاوه بر شبکه مساجد و گروه های مختلف اجتماعی و مذهبی، از ابزار جدید اطلاع رسانی و فضای مجازی نظیر توییتر، فیس بوک و غیره استفاده شایانی شد؛ ضمن این که سرعت تحولات اجتماعی در این موج بسیار زیاد بود.

هم چنین باید اشاره کرد که در بسیاری از کشورهایی که تحولات در آن ها رخ داد ، اساساً انقلاب ها بدون یک رهبری متمرکز و مشخص صورت گرفت و می توان گفت: «انقلاب هایی بی سر» بودند؛ البته به همین دلیل نیز برخی از آن ها نظیر مصر و لیبی، با ناکامی و یا قلب هدف و مسیر مواجه شدند. همین امر زمینه ساز شکل گیری نوعی نگاه جدید در دانشمندان علوم سیاسی درباره میزان و نوع تأثیرگذاری رسانه های یادشده در تحولات سیاسی شد.

نکته مهم درباره این موج اخیر بیداری اسلامی، نقش کنش گران فراملی در این جنبش هاست. باید توجه داشت که کنش گرانی هم چون، دولت های قدرتمند غربی، نهادهای بین المللی، فعالان حقوق بشر و بنگاه های اقتصادی، در ظهور، گسترش، تعدیل و مهار جنبش های جهان عرب، اثر گذار بوده اند. ( قنبرلو، 1392، ص 191) هر چند به طور قطع، تأثیر آن ها یکسان و یک اندازه نبوده است.

برخی از دانشمندان علوم سیاسی، در همین زمینه اعتقاد دارند که دنیای مجازی، شبکه های اجتماعی مجازی و کانال های ماهواره ای عرب زبان، جهان عرب را به مثابه جامعه ای تک صدایی و با هدف مشترک، بازسازی کرد که به این روند، می توان «وضعیت پست مدرن جهان عرب» اطلاق کرد. (ابراهیمی، 1392، ص 167) ضمناً باید توجه داشت که در این برهه، مسأله ناکارآمدی حکومت های عربی در تحقق «حکم رانی خوب» (Good governance) و ضعف آن ها در تأمین نیازهای اقتصادی و معیشتی شهروندانشان نیز نقش ویژه ای در اعتراضات مردمی ایفا می کرد. از سوی دیگر، در دهه های اخیر شاهد بودیم که تشدید بحران های اقتصادی، مشکلات ساختاری منطقه را عمق بخشیده و بی ثباتی سیاسی، اوضاع اقتصادی را در اکثر کشورهای منطقه مانند اردن، یمن، مصر، تونس و بحرین، با بحران شدیدی رو به رو کرده است. (شکوه، 1391، ص 24)

شیعیان بحرین

الف: وضعیت کلی

با عنایت به این که شیعیان بحرین، اکثریت غیرحاکم و حاشیه ای هستند، لازم است قبل از بررسی تحولات بحرین، وضعیت آن ها بررسی گردد. از منظر جامعه شناسی و ترکیب جمعیتی، باید توجه داشت که حدود 75 درصد جمعیت بحرین شیعه هستند. (http//www.shia-news.com/fa/news ، 29 فروردین 1394)

از زمان استقلال بحرین در سال 1971 تاکنون، حاکمیت با اقلیت سنی آل خلیفه بوده است. بهترین مناطق شیعه نشین جدحفص و سنابس ذکر شده اند. شیعیان بحرین بیشتر روستانشین هستند. (جعفریان، 1371 ، ص 42)

بیشترِ شیعیان دور از مناطق شهری زندگی می کنند و در فقر به  سر می برند و جز عده معدودی که توانسته اند با کسب برخی پست های دولتی، به وضعیت مطلوبی از نظر اقتصادی دست  یابند، بقیه در وضعیت نابسامانی قرار دارند. اکثر شیعیان، به طور سنتی به ماهی گیری و حرفه های کشاورزی مشغولند و در نواحی ساحلی و دورافتاده زندگی می کنند. تنها در دهه های اخیر، عده ای از آنان در منامه و المحرق و تأسیسات نفتی سیترا و الاولی به صفوف کارگری پیوسته اند. (متقی زاده، 1387 ، ص 140)

بی شک این وضعیت اقتصادی ـ سیاسی، با خط مشی حاکمان سنی بی ارتباط نیست. شیعیان بحرین با وجود آن که در  اکثریت هستند، همواره در جایگاه «شهروند درجه دوم» قرار داشته اند.

به نظر می رسد شیعیان بحرین از شیعیان عربستان آزادتر باشند، ولی رویدادهای رخ داده در سال های اخیر در این کشور، نشان می دهد که هر موقع شیعیان بخواهند با استفاده از مکانیسم های صلح آمیز دموکراتیک حقوق خود را مطالبه کنند، برخوردهای شدید با آنان صورت می گیرد.

حاکمان بحرین به دلیل در اقلیت بودن (از نظر جمعیتی) ، حرکات شیعیان را تهدیدی برای نظام خود تلقی می کنند و تمایل چندانی به شرکت دادن آن ها در عرصه حکومت و قدرت ندارند. در واقع در نظام سیاسی ـ اجتماعی و ارکان حکومتی بحرین، شیعیان در پایین ترین مرتبه جای می گیرند. خانواده حاکم آل خلیفه بالاترین رتبه را دارد و پس از آن به ترتیب قبایل (سنی)، تاجران (که شیعیان شمار بسیار اندکی از آن ها را تشکیل می دهند)، تکنوکرات ها، شیعیان ایرانی و در آخر شیعیان بومی قرار دارند. ( فولر و فرانکه، 1384 ، ص 249)

آیت الله شیخ عیسی قاسم که نمایندگی برخی مراجع عظام تقلید از جمله آیت الله سیستانی و آیت الله خامنه ای را به عهده دارد ، رهبر معنوی کل شیعیان بحرین نیز شناخته می شود و از جایگاه و محبوبیت و نفوذ بالایی در بین شیعیان برخوردار است.

ب: احزاب و تشکل های مهم سیاسی ـ اجتماعی شیعه در بحرین

1. جمعیت وفاق ملی اسلامی (جمعیه الوفاق الوطنی الاسلامی):برجسته ترین حزب سیاسی شیعه است. این حزب را در سال 2002 یکصد تن از علمای شیعه بحرینی تأسیس کردند؛ نظیرِ دکتر سعید شهابی (معارض دولت بحرین و مقیم لندن)، شیخ علی سلمان، شیخ عبدالامیر الجمری، استاد عبدالوهاب حسین و استاد حسن المشیمع.

جمعیت الوفاق را از بعد تاریخی ، باید میراث دار جنبش احرار دانست که محرک اصلی اعتراضات سال های 1994 و 1998 بود. دیدگاه حاکم بر این جمعیت آن است که برای ساخت کشوری پیشرفته، باید به حاکمیت مردم در تمام نهادهای حکومتی روی آورد و بنابراین شعارهای «آزادی، عدالت و برابری» را بر اساس اصول و مبادی اسلامی سر می دهد. ( نیکو، 1391 ، ص 122)

الوفاق هم به لحاظ تعداد اعضا و هم به لحاظ تعداد نمایندگان خود در پارلمان، از سال 2006 به بعد، به بزرگ ترین جمعیت سیاسی کشور تبدیل شده است. این جمعیت، رهبری چندین حزب شیعی از جمله حزب «الدعوه» را نیز بر عهده دارد. (حاتمی و بغیری ، 1392، ص 190)

شیخ علی سلمان دبیر کل این جمعیت است. جمعیت وفاق توانست تمام هیجده کرسی مجلس را در انتخابات 2010 که به شیعیان اختصاص داده شده بود، به دست بیاورد. (خبرگزاری فارس، دوم آبان 1389) شیخ علی سلمان عالم شیعه مذهب بحرینی، از منتقدان نظام و از رهبران اپوزیسیون شیعه بحرین است. وی چند سال در شهر قم به تحصیل مشغول بود. وی در حال حاضر به دلیل اعتراض به نحوه حکومت داری آل خلیفه، در زندان است.

2. جمعیه التوعیه:شاخه ای از «حزب الدعوه» عراق است و شیخ عیسی قاسم، شیخ سلیمان مدنی و شیخ عبدالامیر الجمری، از بنیان گذاران آن بودند. در حال حاضر این جمعیت با نظارت علمای برجسته بحرین اداره می شود و بیش تر به فعالیت های فرهنگی می پردازد.

3. جمعیه العمل الاسلامی (امل) : این حزب ، یکی از انشعاب های سازمان نظامی جبهه اسلامی برای آزادی بحرین (Islamic Front for liberation of Bahrain) است. مرجع تقلید این حزب آیت الله سیدمحمد شیرازی از نوادگان میرزای شیرازی بود که در سال 2001 در قم فوت کرد. این حزب در انتخابات سال 2006 حضور یافت ولی کرسی ای را به دست نیاورد. سیدهادی مدرسی رهبر معنوی این حزب است که در سوابق خود ، تشکیل جبهه اسلامی آزادی بحرین و کودتا علیه رژیم آل خلیفه در سال 1981 [2] را دارد . وی بعد از این کودتا اخراج شد و به ایران آمد.

در حال حاضر شیخ محمد علی المحفوظ ، رهبر این جنبش است. این جنبش با جمعیت الوفاق ارتباط زیادی دارد، هر چند برخی اختلافات میان رهبران آن ها نیز دیده می شود. (محمدرضا حاتمی، و علی بغیری، جنبش های اسلامی بحرین، در: دایره المعارف جنبش های اسلامی، به اهتمام محمدرضا حاتمی و مرتضی بحرانی ، ج4، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی ، 1392 ، ص 197ـ198)

4. جبهه اسلامی برای آزادی بحرین (الجبهه الاسلامیه لتحریر البحرین): از سال 1990 به بعد، این تشکل به تدریج خود را با دیگر مخالفان و جریان اصلی سیاست در این کشور وفق داد و به اهداف و اصول دموکراتیک گرایش یافت. تا قبل از این تاریخ، این تشکل، پیشتاز حرکت اسلامی و نماینده بنیادگرایی اسلامی در بحرین بود. (بحرانی، 1381 ، ص 69)

5. حزب الله بحرین: دولت بحرین از سال1987 به بعد، بارها ادعا کرده که گروهی به نام حزب الله بحرین، خواهان سرنگونی حکومت آن کشورند. در گزارش سازمان دید بان حقوق بشر در سال 1997 آمده است:

«هیچ گروه مخالف بحرینی با نام حزب الله شناخته نشد. این اصطلاحی است که صرفاً از سوی حکومت برای اشاره به طیف نیروهای شیعه مخالف استفاده می شود». (فولر و فرانکه، 1384 ، ص 306)

6. حرکه الخلایا الثوریه (حرکت هسته های انقلابی) ؛

7. حرکه انصار الشهداء الاسلامیه (حرکت اسلامی انصار الشهدا)؛

8. حزب العمل الاسلامی؛

9. حزب الرساله؛

10. جمعیته اهل البیت.

ریشه های بیداری اسلامی در بحرین

تحولات بیداری اسلامی در بحرین از چهارده فوریه 2011 به طور رسمی شروع شد. در این روز، اولین گردهمایی بزرگ در میدان لؤلؤ بحرین (سه روز بعد از سقوط حسنی مبارک در مصر) شکل گرفت. گردهمایی اولیه مردم بر اساس دعوتی بود که جوانان مسلمان و انقلابی بحرین از طریق ارتباطات میان فردی و مساجد (که به صورت شبکه ای اجتماعی عمل می کنند) و هم چنین از طریق وسایل ارتباطی جدید نظیر اینترنت و فیس بوک انجام دادند و از این جهت می توان شباهتی بین تحولات جدید بحرین، مصر و تونس یافت.

به تدریج و با اوج گیری اعتراضات و قیام مردمی ، اپوزیسیون سنتی و معروف بحرین نیز به تجمعات پیوستند. سیاست گام به گام احزاب اپوزیسیون در پیوستن به مردم، نشان می دهد که احزاب قدیمی و اپوزیسیون سنتی همانند دیگر کشورهای عربی، به این سرعت توقع فراگیر شدن اعتراضات را نداشتند، گرچه ریشه اعتراضات در بحرین، بسیار کهن  تر و بنیادی تر از تحولات اخیر است و از نارضایتی عمیق و تاریخی عامه مردم (اعم از شیعه و سنی) از هیأت حاکمه این کشور سرچشمه می گیرد. (کاظمی دینان ، 1391 ، ص18)

محمد رمضان، استاد حوزه علمیه منامه، در تشریح استراتژی معترضان بحرینی چنین می گوید:

 قیام و نهضت مردم بحرین با شعار «اخوان سنه و شیعه، هذا البلد منبیعه»، یک نشانه گذاری برجسته در رویکرد به اسلام، اجتناب از طایفه گری و پرهیز از اختلافات مذهبی و عشق وافر به آب و خاک و سرزمین آبا و اجدادی را به نمایش نهاد. استراتژی انقلابیون در این بزنگاه حساس، «مقاومت فعال» است. (فقیه حقانی، 1390، ص 22 )

افزایش خشونت علیه مردم و هم کاری آل خلیفه و آل سعود در سرکوب قیام ها ، امید گروه های شیعی به اصلاح امور بحرین از راه های رسمی و قانونی را از بین برد و بزرگ ترین حزب پارلمان یعنی جمعیت شیعی الوفاق را ناچار کرد تا به قیمت از دست رفتن جایگاه رسمی اش در سیاست، به حرکت مردم و جامعه ملحق شود. (حاتمی و بحرانی ، 1392 ، ص 212)

عبدالهادی خلف، استاد جامعه شناسی و توسعه دانشگاه Lund سوئد، درباره تحولات سیاسی و اجتماعی بحرین اعتقاد دارد که اصلاحات سیاسی در بحرین، راهی طولانی برای تحقق کامل دموکراسی در این کشور دارد و نیازمند تقسیم عادلانه امتیازات و اعطای حقوق برابر همراه با رضایت به همه گروه ها و احزاب سیاسی ـ اجتماعی است.  (Khalaf, 2004)

در جریان ناآرامی های فوریه و مارس 2011 که معترضان به شدت سرکوب شدند و رهبران برجسته اپوزیسیون به حبس طولانی مدت محکوم گشتند و بیش از چهل مسجد شیعیان یا دیگر سازه های مذهبی آسیب دیدند یا نابود شدند، رژیم بحرین با صدور قانون امنیت ملی، سعی کرد به سرکوب معترضان وجهه قانونی و مشروع ببخشد، لذا خود را در آغوش همسایگان خود پنهان کرد. این امر هنگامی شدت گرفت که اعضای شورای هم کاری خلیج فارس ، پیروزی جمعیت شیعه این کشور را که نمایندگان ایران فرض می شدند ، پس زدند. (دارمی، 1391، ص 181-182)

به طور کلی می توان ریشه های بحران این کشور را این گونه دسته بندی کرد:

 1. حکومت اقلیت سنی آل خلیفه (که کاملاً تحت حمایت همه جانبه حکومت عربستان سعودی قرار دارند) بر اکثریت شیعی؛

2. جلوگیری از مشارکت سیاسی شیعیان؛

3. تغییر بافت جمعیتی بحرین : حکومت بحرین برای تغییر بافت جمعیتی این کشور به نفع اهل سنت، به مهاجران سنی از کشورهایی چون پاکستان، بنگلادش، اردن و... تابعیت داده که اکثر آن ها هیچ تخصصی هم ندارند و به امید گرفتن زمین به بحرین می آیند. هم چنین حکومت بحرین از این افراد در تشکیلات نظامی و پلیس استفاده می کند که خود نشان از تبعیض شدید مذهبی در این کشور دارد؛

4. فاصله طبقاتی و توزیع ناعادلانه ثروت. (هاشمی نسب، 1389)

پی نوشت:

[1]. رهبر انقلاب اسلامی:  درستی مسیر نهضت های بیداری اسلامی را از جمله باید در موضع گیری آنان در قبال مسأله فلسطین جست وجو کرد. از شصت سال پیش تاکنون، داغی   بزرگ تر از غصب کشور فلسطین بر دل امت اسلامی نهاده نشده است. (9 خرداد 1393)

[2]. برخی تحلیل گران معتقدند که اهمیت ژئو استراتژیک بحرین برای ایران در جنگ با صدام، سبب شده بود که ایران از سازمان های اسلامی در جهت انجام دادن این کودتا حمایت به عمل آورد. این افراد اعتقاد دارند که قرار بود آیت الله مدرسی به نمایندگی از امام خمینی در بحرین زعامت نماید.

(marschall, christen, 2003, irans Persian gulf policy:  from Khomeini to khatami, USA, Routledge: P.32)  

مراجع

ابراهیمی، نبی الله، «تأثیرشبکه هایاجتماعیوکانال هایماهواره ایدروقوعوتکوین انقلاب های عربی»، بیداری اسلامی در جهان عرب، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1392.
آدمی، علی، محمدرضا موسوی  و حسینعلی توتی، «تحولات انقلابی بحرین و تعارضات مذهبی و ژئوپلیتیکی ایران و عربستان»، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بین المللی، ش10،  1391 .
افضلی، رسول، محمدباقر قالیباف، زهرا پیشگاهی فرد و مهدی میرزاده کوهشاهی، «پیامدهای راهبردی تغییر رژیم و برقراری دموکراسی در بحرین» ، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش59، بهار 1392.
بحرانی، مرتضی، جنبش های سیاسی ـ اجتماعی بحرین، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، 1381.
پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران  president.ir.
توتی، حسینعلی و احمد دوست محمدی، «تحولات انقلابی بحرین و بررسی راهبردهای سیاست خارجی ایران در قبال آن»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی انقلاب اسلامی، سال دهم، ش33، تابستان 1392.
جعفریان، رسول، جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان اسلام، قم، انصاریان، 1371.
 جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک، درآمدی بر روابط بین الملل، ترجمه مهدی ذاکریان، احمد تقی زاده و حسن سعید کلاهی، چاپ چهارم، بنیاد حقوقی میزان، 1393.
حاتمی، محمدرضا و علی بغیری، «جنبش های اسلامی بحرین»، در:  دائرهالمعارفجنبش های اسلامی، به اهتمام محمدرضا حاتمی و مرتضی بحرانی ، ج4، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1392
حاجی یوسفی، امیرمحمد، «ایران و انقلاب های 2011 خاورمیانه:  برداشت ها و اقدامات «،  مجله مطالعات انقلاب اسلامی، ش 28، بهار 1391.
خبرگزاری ایسنا، 1 مهر 1392.
دارمی ، سلیمه ، «دشواری های بحرین در مسیر اصلاحات»[1] در کتاب بیداری اسلامی 2 (مطالعات موردی)، انتشارات مؤسسه ابرار معاصر، 1391.
دلاورپور اقدم، مصطفی و سعید فردی پور، خیزش های مردمی منطقه و ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی ایران، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، 1390.
راثی، علی، «مطالعه تطبیقی سیاست خارجی ایران و عربستان در قبال تحولات بیداری اسلامی (مطالعه موردی بحرین و سوریه) «، 465 http://iranbazgoo.persianblog.ir/post،17 دی 1392.
سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، اول فروردین 1390.
سایت اینترنتی مطلع الفجر به نقل از خبرگزاری رسمی بحرین (بنا)، 30 اردیبهشت 1392، انتقاد شورای همکاری از مواضع معاون وزیر امور خارجه ایران درباره بحرین.
 سایت تابناک، 12 دی 1393.
سایت خبر و تفسیر برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، 10/10/1393، http//news.irib.ir/news/iran/item/60399.
شکوه، حسن، درآمدی بر زمینه ها و پیامدهای اقتصادی بیداری اسلامی در خاورمیانه، کتاب بیداری اسلامی2، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، تهران، 1391.
 فرازمند، محمد، گزارش همایش بحرین مجله روابط فرهنگی، پیش شماره 2، تیر 1390.
فقیه حقانی، موسی، مجموعه مقالات همایش بیداری اسلامی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1390.
فولر، گراهام و فرانکه، رندرحیم، شیعیان عرب، مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم، انتشارات شیعه شناسی، 1384.
قربانی شیخ نشین، ارسلان و رضا سیمبر، بیداری اسلامی، عوامل، مسائل و چشم انداز، دانشگاه امام صادق، 1393.
قنبرلو، عبدالله، نقش کنش گران فراملی در جنبش های 2011 جهان عرب، بیداری اسلامی در جهان عرب، به اهتمام سعید فرزاد پور، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1392.
قوام، سیدعبدالعلی، روابط بین الملل نظریه ها و رویکردها، انتشارات سمت، تهران، 1384 .
کاظمی دینان ، سیدمرتضی، «بررسی نحوه پوشش خبری تحولات بحرین در شبکه پرس تی وی در بازه زمانی یکم شهریور تا 29 دی ماه 1393 «، اداره کل نظارت و ارزیابی خبر و برنامه های سیاسی صدا و سیمای جمهوری اسلامی.
 کاظمی دینان، سیدمرتضی، «ریشه یابی تحولات اخیر بحرین و رویکرد رسانه های غربی و عربی به آن»، چکیده مقالات اولین کنفرانس علمی عدم تعهد، فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش های روابط بین الملل، تهران، 1391.
 کاظمی دینان، سیدمرتضی، علل خیزش شیعیان عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس (عربستان سعودی، بحرین و کویت) ، قم، انتشارات شیعه شناسی، 1388.
گریفیتس، مارتین، روچ، استیون وسولومون اسکات (2009)، پنجاه متفکر بزرگ روابط بین الملل، ترجمه علی رضا طیب، نشر نی، 1392.
«گزارش همایش بحران بحرین؛ آزمونی فراروی جامعه بین الملل»، ماهنامه روابط فرهنگی، سال اول، ش2، تیر 1390. http://albainah.com/index.aspx?function=Item&id=7269&lang.
گنجی ارجنکی، عبدالله، موج سوم بیداری اسلامی، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، 1388.
متقی زاده، زینب، جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس، قم، شیعه شناسی، 1387.
محمدی زاده، فاطمه و عباس اسدی، «نحوه بازتاب تحولات بحرین، یمن و سوریه در مطبوعات ایران، فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال دهم، شماره 33، تابستان 1392.
مظفری، فرشته، «جایگاه قدرت نرم در استراتژی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه راهبرد دفاعی، سال سوم، ش8 ، تابستان 1384.
معد الورقه و عقیل بن محمد المقطری، «التقلقل الایرانی فی الخلیج»، مؤتمر الثالث لرابطه العلماء المسلمین،16-18 صفر 1435 ، فی الاستانبول بترکیا.
ناصر زاده، هوشنگ، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، انتشارات بابک، 1378.
نجفی ، محمدصادق و غلامحسین بلندیان، «تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر شکل گیری بیداری اسلامی در کشور بحرین»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال دهم ، ش33، تابستان 1392.
نیکو، حمید، تابستان، «ماهیت شناسی سیاسی شیعیان بحرین»، فصلنامه پانزده خرداد، دوره سوم، سال نهم ، ش32، 1391.
هاشمی  نسب، سید سعید، «بحران بحرین»، فصلنامه پژوهش های منطقه ای، ش5، پاییز و زمستان 1389.
وکاله انباء البحرین (بنا)، البرلمان العربی ینتقد تصریحات عبداللهیان بشأن البحرین ویعتبرها تدخلا سافرا فی الشأن المحلی ، 22/5/2013.

41. Abdulhadi Khalaf, Political Reform In Bahrain, end of a road?, Middle East International (http://meionline.com/features/194.shtml), February 19, 2004.

42. http://www.shia-news.com/fa/news 29 فروردین 1394

43. Kamrava, mehran, Mediation and Saudi foreign policy, October, 2012, Published for the Foreign Policy Research Institute by Elsevier Ltd, winter 2013.

45. Wendt. A, anarchy is what states make of it, international organization, 1992.

[1].  عنوان اصلی گزارش گروه بحران بین الملل (که یک سازمان غیر دولتی است) درباره بحران بحرین عبارت است از:

International Crisis Group “popular protest in north Africa and the Middleeast (viii):   Bahrans rocky road to reform”. Middle East/ North Africa report, No.111, (July 28, 2011)

نویسندگان:

حسن مجیدی: دانشگاه امام صادق ع 

سیدمرتضی کاظمی دینان: دانشجوی دکتری تخصصی روابط بین الملل

فصلنامه شیعه شناسی شماره 56

ادامه دارد...

برچسب ها :قم
شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com