تجربهی زيستن چند سالهام در قم، به من آموخت که قم هم، شهري مثل ديگر شهرهاست؛ شهري پر از مردمانِ نيك و بد؛ شهري نه يكدست مذهبی و نه يكدست دور از آن.
تجربهی دانشجویی من در قم، ترسم را از این شهر ریخت. دیگر آن را تنها به آب شور و هوای گرمش معرّفی نمیکنم، دیگر مثل اوّلها که به قم آمدم، تحصیل در این شهر را پنهان نمیکنم.
آن اوّلها که دانشجوی این شهر شده بودم زورم میآمد که بگویم قم درس میخوانم، چون گمان میکردم دیگران هم مثل من از قم تصویر ناخوشی دارند. به من خُرده نگیرید؛ خیلی را میشناسم که قمی بودنشان را به همین دلیل پنهان میکنند، برخیها بهتر میدانند پلاک ماشینشان ایران ۲۲ و ایران ۶۶ و ۵۵ و ... باشد تا ایران ۱۶.
خلاصه، چیزی شبیه ترس یا دلزدگي و از "قمي خطاب شدن" در ميان مردمان اين شهر ديده میشود. برخی در همان آغاز گفتگو میگویند که قمی نیستند و از سرِ ناچاری در اين شهر ماندهاند و از جفاي زمانه شاکیاند.
با افراد بسياري در طول اين سه سال در مكانهاي عمومي چون بوتيك و اسنپ گپ زدم كه بابت دانشجو شدن در اين شهر برايم ابراز تأسف و همدردي كردند و تشويقم میكردند هر چه زودتر به شهر خودم بازگردم.
اما این سه سالی که من در قم هستم کلّی نظرم تغییر کرده است. چیزهایی دیدهام که برای ناهموندان قمی باورش سخت است.
این درست که حرم و جمکران قم باصفاست ولی این همهی ماجرا نیست؛ قم سالن سینما، کتابفروشی، كافه هاي دلنشين و دنج، فستفودهای مدرن، خانههای سنتي، بازار قدیمی و مراکز خرید مدرن، فلكه بستني، پارکِ آبی، سالن تئاتر، و سالن اسپا، و بوستانهای بزرگی هم دارد.
اما جدّابیّت قم براي شخصِ من اين است كه اين شهر، شهر علم است. شهر كتابخانه و کتابخوان است. شهر گعدههاي علمي و دانشگاهی است، شهر همنشيني اهلِ فكر است. شهر گشادهنظری است.
استادهای من با هم دوستی سیساله دارند و تفاوتهای همدیگر را محترم شمردهاند. در این شهر تازهترین حرفها، مدرنترین نظریههای علمی را شنیدهام. الآن دیگر تردیدی ندارم که علمیترین ادبیات را میتوان یافت. اینجا اختلافهای علمی را محترماند.
گرچه بيشتر جماعتي كه در اين سالها با آنها معاشرت داشته و دارم، زادهی قم نيستند و سالهاست در اينجا به دلايلي نظير طلبگي، دانشجويي، كار و يا كوچ خانوادگي، و یا به دليل اشتغال و سرپرستی خانوار در اینجا ساکناند؛ اما آنها هستند و بودند که قم را برای من معنا کردند و من این شهر را از طریق آنها شناختهام. به همین دلیل این شهر را چند فرهنگه و یا "مرکّبفرهنگی" یافتهام.
پيش از دانشجويي تنها يك بار، آنهم براي زيارت به اینجا آمده بودم امّا امروز به عنوان يك قموند، این شهر را توصیف میکنم. من دیگر فوبیای قم ندارم، آن را تافته جدا بافتهای نميدانم.
اینجا هم شهری است مثل جای جای ایران. پر از چیزهای معمولی و زندگی عادی. دیگر دانشجوی قم بودنم را کتمان نمیکنم. من دانشجوی دکترای دانشگاه ادیان و مذاهب قم هستم. با آب و هوای علم و دین، با مسئولانی همدل، کتابخانهای بینمونه، و استادهایی که نصاب تدریس را برای من بالا بردهاند. (۹۷/۵/۷)
قم، آنگونه که من شناختهام
حمیده امیریزدانی
شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com
- هوای قم روز دوشنبه بارانی میشود
- تصادف در محور دستجرد بالگرد اورژانس قم رابه پرواز درآورد
- شعار سال چراغ راه مسئولان باشد
- تملکات پروژه قبرستان نو قم به ۸۲ مغازه رسید
- دستگیری قاتل فراری در قم
- ترخیص نماینده مجلس خبرگان از بیمارستان شهید بهشتی قم
- مدیر کل ارشاد قم رفتنی شد
- توزیع ۴۰۰۰ افطاری ساده در ایستگاههای صلواتی آستان مقدس قم
- فوت پنج مسافر نوروزی در محورهای مواصلاتی قم
- سومین جشنواره رسانهای زائران کریمه در قم برگزار می شود
- سفر وزیر بهداشت به قم
- جوانترین مدیرکل قم رفتنی شد