کد خبر ۶۹۹۵۷ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۲۴

لایه های پنهان مبارزات انقلابی مردم گچساران در قاب تاریخ/گچساران نبض جنبش انقلابی جنوب کشور+تصاویر

حرکت انقلابی مردم گچساران از سال ۱۳۵۰ تا بهمن ۱۳۵۷ یکی از مهم­ترین جریانهای فکری، سیاسی و ایدئولوژیک نه فقط کهگیلویه و بویراحمد، بلکه جنوب کشور محسوب می­ شود و نقطه عطف این حرکت انقلابی شهادت 6 نفر از مخلص ترین و برومندترین جوانان این شهرستان بود که در مبارزه با رژیم پهلوی در خون خود غلتیدند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب جنوب،مردم منطقه کهگیلویه و بویراحمد در طول تاریخ همیشه برای دفاع از تمامیت ارضی کشور سنگ تمام گذاشته اند. مبارزه با اسکندر مقدونی، مبارزه با پرتغالی­ها در بوشهر، مبارزه با فرقه جعفر پیشه وری در آذربایجان، قیام عشایر جنوب، سرکوب شیخ خزعل، در ملی شدن صنعت نفت، دو جنگ تامرادی و گجستان، پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و… مهر تائیدی بر این ادعاست.

 با توجه به مخالفت حضرت امام(ره) در سال ۱۳۴۲ با لایحه انجمنی و ولایتی و اوج آن در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، در آن شکی نیست که تمام طبقات جامعه کهگیلویه و بویراحمد اعم از دامدار و کشاورز، کارگر و کارمند، مرد وزن، پیر و جوان با وحدتی بی نظیر برای پیروزی انقلاب در تلاش بودند و همگام با مراسم و مناسبت­هایی که در سایر شهرهای کشور برگزار می­شد آنان نیز اقدامات مشابهی انجام می­دادند که حرکت انقلابی مردم گچساران نمونه بارز آن است.

 حرکت انقلابی مردم گچساران از سال ۱۳۵۰ تا بهمن ۱۳۵۷ یکی از مهم­ترین جریانهای فکری، سیاسی و ایدئولوژیک نه فقط استان، بلکه جنوب کشور محسوب می­ شود. نقطه عطف این حرکت انقلابی، ۱۹ آبان ماه ۱۳۵۷که در چنین روزی شش نفر از مخلص و برومندترین جوانان این شهرستان در خون خود غلتیدند و طعم شیرین شهادت را نوشیدند.

از این رو، نکته اساسی اینجاست که قیام خونین ۱۹ آبان مصادف با ماه مبارک رمضان ۱۳۵۷ مردم گچساران دارای عقبه فکری و سیاسی بسیار پیچیده، چند لایه و متفاوت است که بیشتر به کشف نفت در منطقه یعنی از دهه 30با شکل گیری انجمن­های کارگری صنعت نفت که متاسفانه تاکنون، در پژوهش­های صورت گرفته مورد ‌توجه قرار نگرفته و بنا به دلایل مختلف،آن ‌گونه که شایسته آن بوده و هست، بازگو نگردیده است.

بر این اساس، اسناد موجود بیان می‌کندکه جریان انقلابی مردم گچساران، یک موضوعی چند علتی است. از یک طرف موجب تضاد آراء بین گروههای سیاسی و فکری هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن قرار گرفته و از طرف دیگر یکی از مؤثرترین قیامهای مردمی‌، نه فقط استان؛ بلکه جنوب کشور بر علیه رژیم پهلوی بوده که ضربات وتبعات بسیار جبران ناپذیری برای‌ این رژیم‌ در برداشته است.

به­گونه‌ای­ که با گسترش موج انقلاب، حاکمیت وقت تصمیم گرفت فردی نظامی را به استانداری کهگیلویه و بویراحمد منصوب کند تا قادر به سرکوبی مردم باشد. بدین ترتیب در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ سرلشکر “محمود همپایی“ جای “احمد جوهرزاده“ را گرفت. اما موج انقلاب قوی­تر از آن بود که با چنین اقداماتی مهار بشود.

سرلشکر همپایی در نخستین روزهای پس از انتصاب خود تصمیم گرفت از مناطق کهگیلویه و بویراحمد سرکشی کند. بدین منظور او از شهرستان گچساران بازدید کرد. در این شهر فقط تعداد معدودی از افراد وابسته به حکومت آن هم در ساختمان یکی از ادارات با او دیدار کردند بنابراین او نه تنها نتوانست هیچ­گونه دیدار و گفتگویی با مردم داشته باشد؛ بلکه شدیدا مورد نفرت آنان هم قرار گرفت.

 نقش مرکزیت سیاسی و ایدئولوژی

به هر حال، پرسش اصلی نگارنده در متن حاضر این است که چرا در طول شکل‌گیری نهضت اسلامی مردم ایران، شهرستان گچساران پس از گذشت مدت کوتاهی به ایفای نقش مرکزیت سیاسی و ایدئولوژی گروه­های مختلف پرداخت و به دنبال آن، این مرکزیت نه تنها نبض جنبش انقلابی مردم استان را به دست گرفت، بلکه در متن جریان مردمی جنوب کشور عزیزمان نیز قرار گرفت؟پس نگارنده سعی بر آن دارد تا به این چرایی بپردازد.­

تعریف انقلاب

از نظر آنتونی گیدنز انقلاب­ها معمولا چند ویژگی بارز دارند. ۱٫ متضمن یک جنبش اجتماعی توده­ای باشند. ۲٫ به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی می­انجامد۳٫ متضمن تهدید یا کاربرد خشونت از جانب کسانی است که در جنبش توده­ای شرکت می­کند.پس اگر این سه معیار را با یکدیگر جمع کنیم می­ توانیم انقلاب را به این صورت تعریف کنیم: انقلاب عبارت است از تصرف قدرت دولتی از طریق وسایل خشن به وسیله رهبران یک جنبش توده­ای، به منظور استفاده بعدی از آن برای ایجاد اصلاحات عمده اجتماعی و سیاسی.

شایان ذکر است، تقریبا همه انقلاب­های قرن بیستم در جوامع در حال توسعه رخ داده­اند، نه در کشورهای صنعتی. دو رویداد انقلابی که عمیق­ترین نتایج را برای کل جهان داشته اند، انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب ۱۹۴۹ چین بودند. هر دو انقلاب در جوامع عمدتا روستایی و دهقانی رخ دادند، اگر چه روسیه از آن هنگام تاکنون به سطح بالایی از صنعتی شدن دسته یافته است. بسیاری از کشورهای جهان سوم نیز انقلاب را در این قرن تجربه کرده­­اند. برای مثال؛ مکزیک، ترکیه، مصر، ویتنام، کوبا، نیکاراگوئه و ایران. البته تفاوت عمده انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابهای قرن بیستم به خصوص انقلاب روسیه و چین در این است که انقلاب این دوکشور از طبق کارگر اما انقلاب اسلامی ایران از طبقه متوسط شهری شروع شد.

به هر حال، قبل از اینکه در نگارش حاضر به سوال این پژوهش بپردازیم لازم است برای روشنگری افکار عمومی به خصوص جامعه دانشگاهی استان به حاکمیت مظفرالدین شاه قاجار اشاره­ای کرد. اگر چه دوره سلطنت مظفرالدین شاه بیش از ده سال (۱۳۲۴-۱۳۱۳) به طول نینجامید، اما در همین دوره کوتاه، مردم ایران شاهد تحولات مهمی بودند.

در این نوشته به سه مورد از وقایع مهم این دوره که به طور محسوسی سرنوشت و تحولات سیاسی سه حوزه کهگیلویه بزرگ، بویراحمد، باشت و گچساران را نه تنها در دوره سلطنت مظفرالدین شاه، بلکه در مقطع بیست ساله میان انقلاب مشروطیت تا سلطنت رضاه شاه و حتی در دوره پهلوی دوم تحت تاثیر قرار داد، به اجمال اشاره می­ کنیم. این سه مورد به ترتیب تاریخی عبارتنداز: ۱٫ احداث جاده کاراون رو میان خوزستان و اصفهان (معروف به جاده بختیاری)؛ ۲٫ انعقاد قرارداد مربوط به کشف و استخراج نفت (معروف به قرارداد دارسی)؛ ۳٫ انقلاب مشروطیت.

قرار داد بختیاری – لینچ ۱۳۱۶

از سال­های آخر دوره ناصرالدین شاه روسها به عناوین مختلفی می­خواستند نفوذ خود را به منطقه جنوب ایران گسترش دهند و در این راستا طرح ایجاد خط آهن به سوی خلیج فارس را پی­گیری می­کردند. طبیعی است که انگلیسها در این مورد واکنش نشان دادند.واکنش آنها تسریع در احداث جاده خوزستان و اصفهان برای مقابله با نفوذ سیاسی و تجاری روسیه بود. در سال ۱۳۰۷ قمری شرکت برادران لینچ به طور آزمایشی کاروانی در خط اصفهان- شوشتر برای حمل کالاهای تجارتی خود به راه انداخت و بدینوسیله در پی کسب اطلاعات موثق درباره کرایه چارپا برای حمل مال­التجارها و سرعت عمل در نقل و انتقال محصولات خود بود.

همزمان با شرکت لینچ نمایندگان سفارت انگلیس با خوانین بختیاری در مورد احداث این جاده به مذاکره پرداختند. پس از کسب موافقت خوانین بختیاری، مذاکرات مربوط به احداث جاده و پل، میان برداران لینچ، خوانین بختیاری و مقامات ایرانی زیر نظر انگلیس در تهران آغاز شد.در نتیجه این مذاکرات، دولت ایران تصمیم گرفت که به منظور از تحریک احساسات روسها، امتیازات این جاده را مستقیما به خوانین بختیاری بدهد و در قرارداد، ماده­ای بگنجاند که دست خوانین بختیاری برای استفاده از سرمایه خارجی باز باشد، تا برادران لینچ بتواند در مقام شریک قرارداد، در امتیاز جاده سهیم شوند.

به استناد ماده ۵ این قرار داد که به خوانین بختیاری اجازه می­داد تا از سرمایه خارجی استفاده کنند، وزارت خارجه انگلیس “چارلز هاردینگ“ و برادران “لینچ“ را مامور کرد تا با “حاج علی قلی­خان“ سخنگوی خوانین بختیاری در این مورد وارد مذاکره شوند. سرانجام، قراردادی میان خوانین بختیاری و شرکت لینج تنظیم شد و در سال ۱۳۱۶ در قرار گاه ایلخانی و ایل بیگی بختیاری در حوالی شوشتر به امضای نهایی رسید.

پس قرارداد بختیاری – لینچ را می توان نقطه عطفی در روابط بریتانیا و عشایر جنوب غربی ایران دانست، زیرا در این مقطع تاریخی، جنوب غربی ایران برای بریتانیا، موقعیت مهم و استراتژیکی پیدا کرد و به همین دلیل بختیاریها برای انگلستان اهمیت فوق­العاده یافتند، به گونه­ای که هر گاه میان بختیاریها و لینچ در مورد قراردادشان اختلاف به وجود می آمد، دولت انگلیس منافع اقتصادی خود را فدای اهمیت سیاسی بختیاریها کرده و از آنها در مقابل شرکت لینچ حمایت می­کرد.

قرارداد دارسی ۱۳۱۹ قمری

کاوش‌های باستان‌شناسان (مورگان) محقق داشته که از زمان سومریان در شوش قیر مورد استفاده بوده است به این صورت که قیر را به جای ملات بین سنگ‌ها و آجرهایی که در عمارت کار به کار می‌بردند استفاده می‌کردند و هم‌چنین جواهرات را بوسیلۀ تکه‌‌های قیر نصب می‌کردند و کشتی‌ها و ظروف سفالین را با قیر می‌اندودند تا آب به آن‌ها سرایت نکند.

 آنچه مسلم است در اوستا نفت به معنای روغن معدنی آمده و در دوره هخامنشیان نفت برای روشنایی و مقاصد طبی استعمال می‌شده است. ایرانیان که آتش را جزء عناصر مقدس دانسته و احترام می‌کردند، گاز نفت را که در پاره‌ای جاها از زمین خارج می‌شد مشتعل کرده و چون همیشه می‌سوخت، در نظر آنان «آتش جاودان» به‌شمار می‌آمد و در نقاطی که این آتش دیده می‌شد آتشگاه بنا می‌کردند. در آران (بادکوبه)، دامغان، بلخ و مسجد سلیمان این‌گونه آتشکده‌ها وجود داشته است.

به هر حال، حدود سه سال پس از انعقاد قرارداد جاده بختیاری، در سال ۱۳۱۹ قمری، یک تبعه انگلیس به نام“ویلیام ناکس دارسی“ موفق شد امتیاز کشف و استخراج نفت را از مظفرالدین شاه دریافت کند. شرکت دارسی عملیات حفاری را در سال ۱۳۲۰ در غرب کرمانشاه شروع کرد، اما به دلیل ناموفق بودن، عملیات حفاری در سال ۱۳۲۳ در نواحی مسجد سلیمان که حوزه بختیاری محسوب می ­شد، ادامه یافت.

 انگلیسها مجبور بودند که از خوانین بختیاری برای حفاری در اراضیشان اجازه بگیرند. در همان سال با واسطه گری”پریس” کنسول انگلیس، سه قرار داد میان خوانین بختیاری و دارسی به امضا رسید.قرار داد “اول“ مربوط به سهام شرکت بود که به موجب آن خوانین بختیاری در امور شرکت سهیم می­شدند. قرارداد “دوم“ مربوط به خرید اراضی از بختیاریها بود و قرارداد “سوم“ در مورد حفاظت از حوزه­های نفتی بود که به عهده خوانین بختیاری گذاشته می­ شد.

شایان ذکر است، تولید نفت از میدان نفتی گچساران، از سال ۱۳۱۸ شمسی با چاه شماره ۱۳ آغاز شد. تاریخچه تولید از مخزن نشان می‌دهد، که بجز یک دوره کوتاه بین سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲شمسی، استخراج نفت از مخزن گچساران همواره ادامه داشته و درطول تمامی ادوار زمانی، میزان تولید نیز اغلب سیر صعودی خود را حفظ کرده است، بطوریکه در سال ۱۳۵۳ به حداکثر میزان خود یعنی بالغ بر ۹۴۰ هزار بشکه در روز رسید.

پس از راه‌اندازی شرکت خاص خدمات نفت ایران اسکو (OSCO) در سال ۱۳۵۳، عملیات تولید از میادین نفت و گاز مستقر در منطقه گچساران، همچون سایر مناطق نفت­خیز کشور، به این شرکت واگذار شد.بنابراین، با توجه به مطالب فوق­الذکر به طور کلی می­توان گفت: کشف نفت در عصر جدید، مهمترین رخداد سیاسی و اقتصادی کشور ما محسوب می­شود و سایر مسایل را تحت الشعاع خود قرار داده است و در واقع بعد از کشف نفت، هیچ مسئله­ای را در کشور بدون توجه به آن نمی ­توان به درستی تحلیل کرد.

از این رو، تحلیل سیاسی مسئله نفت به دلیل وسعت و اهمیت از محدوده این نوشته خارج است و ما در اینجا می­خواستیم به اشتراک منافع بختیاریها و انگلیسیها در مورد مسئله نفت و مسولیت­های که در این زمینه به عهده خوانین بختیاری گذاشته شده بود به اختصار اشاره کنیم تا درک برخی از مسائل سیاسی مردم گچساران به خصوص قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ که در مباحث آینده به آنها خواهیم پرداخت، آسانتر شود.

 انقلاب مشروطیت ۱۳۲۷ قمری

مظفرالدین شاه ده روز پس از امضای قانون اساسی مشروطیت در گذشت و فرزندش محمدعلی­شاه به سلطنت رسید. تعارض میان محمد علی شاه و مشروطه خواهان منجر به انحلا مجلس اول و تعطیل مشروطیت و شروع دوره ۱۳ ماهه معروف به استبداد صغیر شد. در سال ۱۳۲۷ قمری، مشروطه خواهان از شمال کشور به رهبری محمد ولی خان سپهدار تنکابنی و از جنوب به رهبری صمصام السلطنه و سردار اسعد بختیاری به تهران حمله و پس از پیروزی، محمد علی شاه را از سلطنت خلع کردند و فرزندش احمد میرزا را به سلطنت برگزیدند.

بختیاریها که با کسب امتیاز جاده بختیاری و شرکت با کمپانی لینچ قدرتی چشمگیر یافته بودند، با شرکت در کمپانی نفت بر قدرت اقتصادی و اهمیت سیاسی خود افزودند و با حضور قاطع در پیروزی مجدد مشروطیت و گزینش شاه جدید، قدرت سیاسی- اقتصادی فوق العاده­ای به دست آوردند و از آن تاریخ در اداره امور کشور تاثیر بسزایی داشتند و در اولین کابینه دوره احمد شاه، علی قلی خان سردار اسعد به وزارت کشور منصوب شد.

پس توجه به موارد فوق و چگونگی صعود خوانین بختیاری و پیوند آنها با حکومت مرکزی و انگلیسیها، به درک برخی از حوادث مهم سیاسی منطقه کهگیلویه و بویراحمد و درگیریهای مردم آن منطقه با حکومت مرکزی و بختیاریها، و حکومت بختیاریها بر این منطقه کمک می ­کند.

تاریخچه احزاب در استان کهگیلویه و بویراحمد

احزاب در کشورهای اروپایی مولود تحولات اجتماعی آن جوامع و وضعیت ویژه ناشی از آن تحولات بودند و در تنظیم رابطه میان دولت و ملت، کارکرد خاص خود را دارند. اما در کشورهایی که امروزه به عنوان کشورهای جهان سوم شناخته می­شوند و تحولات مزبور را نپیمودند، به علت اینکه شرایط اجتماعی لازم برای کارکرد مثبت احزاب در این کشورها پدید نیامده است، تشکیل حزب تاثیر چندانی در تنظیم رابطه دولت و ملت ندارد و تقلید ناشیانه ­ای از کشورهای اروپایی بیش نیست.

بر این اساس، تاسیس حزب در تهران( در زمان حکومت محمدرضاشاه) که پایتخت کشور بود، فاقد زمینه لازم و امری فرمایشی و تقلیدی نمایشی بیش نبوده است تا چه رسد به منطقه­ای مثل کهگیلویه و بویراحمد که ساختار اجتماعی آن مبتنی بر نظام ایلی بوده است. اما با این همه، شاخه­هایی از احزابی که در تهران تاسیس شده بودند، در مناطق مختلف منطقه به ویژه در یاسوج، دهدشت و گچساران تشکیل شدند که از احزاب مردم، ایران نوین و پان ایرانیست می توان نام برد.

این تشکلها به علت اینکه سنخیتی با وضعیت اجتماعی منطقه نداشتند در میان توده­های مردم جایگاهی نیافتند اما نخبگان ایلی که عبارت بودند از کلانتران و کدخدایان و همچنین معدودی از افراد تحصیلکرده و فرهنگی که به عنوان نخبگان جدید جامعه ظاهر شده بودند، بانی و عامل این احزاب شدند. بدین گونه فعالیتهای اجتماعی و رقابتهای سیاسی که پیش از این در قالبهای خاص ایلی و عشیره ای صورت می گرفت، بخشی از آن در قالب رقابت احزاب نمود پیدا کرد.

در نتیجه تحولات بعد از شهریور ۲۰ و به ویژه حوادث سال ۱۳۴۲ سران ایلات و کدخدایان طوایف بدین نتیجه رسیدند که با دولت همکاری کرده و تلاش کنند تا با حضور در احزاب و انجمنها، ریاست سنتی خود را به شیوه­ای جدید ادامه دهند. در این راستاست که بعد از حوادث سال ۱۳۴۲، کلانتران و کدخدایان فعالیتهای سیاسی خود را در قالب احزاب و انجمنها و همکاری با نهادهای دولتی ادامه داده و بدین گونه به تدریج در حکومت مستحیل شدند.

در سال ۱۳۴۶ عده ای از فرهنگیان، دانشجویان، بازاریان، کارکنان صنعت نفت و… ، جلسات مذهبی تشکیل داده و از آقای محمد زید بهبهانی که مردی فاضل، مبارز و شجاع بود و توسط ساواک از شرکت نفت بندر ماهشهر به گچساران انتقال داده شده بود، کسب فیض می نمودند. تیمسار علیزاده فرماندار کل منطقه، در سالن مهمانسرا (گست هاوس آن­زمان) شرکت نفت به صراحت در جمع مردم گفت “سیاست آریامهری این است که گچساران در محدودیت بوده و توسعه پیدا نکند. کسی حق ساخت و ساز ندارد تا به صنعت نفت آسیبی نرسد. بروید دیگر شهرها زندگی کنید.”(محمد ابراهیم شریعتی ۵/۸/۱۳۹۴)

انقلاب اسلامی ایران۱۳۵۷

همانگونه که در مقدمه این نگارش گفته شد، شروع اولیه انقلاب اسلامی ایران، توسط امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲ به مخالفت با لایحه انجمنی و ولایتی (کاپیتولاسیون) در شهر قم بود. این امر موجب تبعید حضرت امام (ره) به عراق، ترکیه، کویت و فرانسه شد و بعد از آن حوادث مهم سال ۱۳۵۶ از قبیل: شهادت سیدمصطفی خمینی، مقاله توهین آمیز احمدی رشیدی مطلق به حضرت امام (ره) در روزنامه اطلاعات و در واکنش به آن قیام خونین مردم قم و پشت سر آن قیام مردم تبریز و نهایتا سراسر کشور زمینه پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) را در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷مهیا کرد.

به هر حال، نکته مهم و اساسی اینجاست که برخلاف برخی از تغییر دولتها که در قالب کودتاهای یک شبه شکل می­گیرند، انقلاب اسلامی از دل بیانیه ­ها، اطلاعیه ­ها، شعارها، تظاهرات­ ها، تحصن­ ها، سخنرانی ­ها وکتاب­ هایی که به مدت پانزده سال آن هم در منظر افکار عمومی در داخل و خارج شکل گرفته­ اند، بیرون آمده است.

به رغم این، جریان رقیب (اعم از سیاستمداران، نویسندگان و تئوریسین­های غرب و شرق)، نه تنها نتوانست تحقق آن را پیش­بینی کند حتی برعکس، تا چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کسی همچون کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا با همه اطلاعاتی که از کانال­های مختلف دراختیار وی گذاشته می ­شد، در غفلتی بسیار آشکار، وضعیت ایران را به جزیره ثبات تشبیه کرد! اما چیزی نگذشت که این جزیره ثبات، طوفان زده شد.

از این رو، بعضی از نظریه پردازان غربی شوک نفتی(افزایش و کاهش قیمت) دهه هفتاد و تاثیر آن بر زندگی مردم ایران، بعضی دیگر مذهب، اما خود محمدرضاشاه بحث انقلاب سفید و توسعه ایران به عنوان دروازه تمدنهای بزرگ و نهایتا قدرت­های غربی به خصوص آمریکا را موجب وقوع انقلاب می­دانست.

میشل”فوکو” معتقد است که «آنچه به انقلاب ایران قدرت بخشیده، یک ویژگی دوگانه است: ازیک سو، اراده ای جمعی به تغییر هیئت حاکمه و از سوی دیگر اراده به تغییر ریشه ­ای زندگی خود». فوکو قدرت ناشی از این اراده را بیش از همه دانسته و این قدرت را ریشه در اسلام شیعی می­داند. او در توصیف این مردم می­گوید: “ایرانیان با قیامشان به خود گفتند … ما باید همه چیز را در کشور … تغییر دهیم؛ اما به ویژه باید خودمان را تغییر دهیم”. در تحلیل فوکو “درست همین جاست که اسلام ایفای نقش می­ کند: مذهب برای آنان نوید و تضمین وسیل ه­ای برای تغییر ریشه­ ای ذهنیت شان است”.

پس برای کاوش در زمینه چگونگی وقوع انقلاب اسلامی مانند هر انقلاب دیگر باید به تاریخ سیاسی کشور رجوع کرد. از سوی دیگر توجه به ماهیت مذهبی انقلاب و رهبری هوشمندانه و قاطع امام خمینی(ره) هم بسیار راهگشا می­باشد.

کهگیلویه و بویراحمد و پیروزی انقلاب اسلامی

پس از سال ۱۳۴۲ به بعد دو جریان در مقابل همدیگر قرارداشته و هرکدام در تلاش بودند تا جامعه را به سوی اهداف خود سوق بدهند. یکی جریان حکومت در قالب قدرت دولت و فعالیتهای ادارات به ویژه ادارات آموزش، احزاب، انجمنها، رادیو و تلویزیون و مطبوعات و دیگری جریان علمای دینی در قالب فعالیت های فرهنگی.

البته در این دوره در استان”سرلشکر علیزاده” به مدت ده سال (از ۱۳۴۲ت ۱۳۵۷) در مقام فرماندار کل، مسئولیت اجرای سیاستهای دولت را به عهده داشت. پس از او فردی غیر نظامی به نام “فریدون امیر ابراهیمی” به عنوان فرماندار کل بدین ماموریت گمارده شد. پس از دو سال امیر ابراهیمی جای خود را به فرد غیرنظامی دیگری به نام “احمد جوهرزاده” داد. در زمان ایشان بود که در سال ۱۳۵۵ فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد به استان تبدیل گردید. اما با توجه به حوادث سال ۱۳۵۶ که در مطالب فوق به آن اشاره شد نه تنها کشور بلکه منطقه کهگیلویه و بویراحمد به خصوص شهرستان گچساران دستخوش حوادث دیگری شد که به تدریج موج انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) سراسر کشور را گرفت و مردم منطقه کهگیلویه و بویراحمد که عموما مردمی شیعه مذهب و غیرتمند بودند از انقلاب اسلامی استقبال کردند.

آنان هم، همانند سایر مردم کشور، مجموعه سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حکومت پهلوی را در جهت وابستگی به بیگانگان، مسخ هویت دینی، ملی و عقب ماندگی از کاروان تمدن تشخیص دادند و فرصت یافتند تا با ارزیابی سیاستها و اقدامات حکومت پهلوی، به مقایسه آنچه “بودند” با آنچه که باید “باشند” بپردازند.

در نتیجه گروه گروه فریاد انقلاب اسلامی را لبیک گفتند. بدین سبب هنگامی که نخستین گروه از جوانان در شهرستان­های استان به تظاهرات اقدام کردند از طرف هواداران شاه مورد سرکوب قرار گرفتند که بیشترین درگیری و سرکوب در جنوب کشور در شهرستان نفت­خیز گچساران اتفاق افتاد که در این نگارش سعی بر آن است به شرح وقایع و فعالیتهای انقلابی مردم این شهرستان از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ پرداخته شود.

نقش مردم گچساران در پیروزی نهضت امام خمینی(ره)

یکی از اولین شهرهایی که در استان کهگیلویه و بویراحمد به ندای حق طلبانه امام خمینی (ره) علیه حکومت پهلوی پاسخ مثبت داد، مردم مبارز گچساران بودند. نخستین آثار این حرکت در ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر سال ۵۷ آشکار شد. تظاهرات، تعطیل شدن بازار و پس از آن اعتصاب کارکنان صنعت نفت و قطع صادرات نفت به یک خیزش عمومی تبدیل شد. این شهر به خاطر نفت آنچنان مهم شده بود که ساواک، نیروهای مسلح نظامی اعزامی از استان های فارس و خوزستان برای سرکوب و جلوگیری از تظاهرات بسیج شدند.

پس از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷همزمان با شهرهای بزرگ و مذهبی کشور چندین طبقه و گروه در شهرستان گچساران فعالیت­های مبارزاتی و انقلابی با حکومت پهلوی داشتند که عبارتنداز:

روحانیون

روحانیون در تاریخ سیاسی معاصر ایران فراز و فرودهای زیادی داشته­­اند. در اعتراضات علیه نفوذ اقتصادی بریتانیا اواخر قرن نوزدهم، در جریان انقلاب مشروطیت (۱۹۰۶ تا ۱۹۰۸) ، در ملی شدن صنعت نفت ( ۱۹۴۴- ۱۹۵۳) و پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نقش مهمی داشتند.

همانگونکه در شهرهای بزرگ به ویژه مذهبی، علما و روحانیون نقش مهمی را در هدایت مردم برای مبارزه با حکومت شاهنشاهی داشتند در منطقه کهگیلویه و بویراحمد به همین شکل بود.

به گونه­ای که علمای منطقه از جمله حضرت آیت­ الله ملک حسینی (ره)، حجه الاسلام میراحمد تقوی، مرحوم حجه­الاسلام سید جهان غلامی، حجه السلام حاج یونس هاشمی، حجه الاسلام سید نادر حسینی، مرحوم حجه الاسلام سید غلامحسین بلادی و.. همه اعتبار معنوی خود را در جهت بسیج مردم به صحنه انقلاب به کار گرفتند.

در شهرستان گچساران هم حجه السلام “شهید محمد تقی بشارت” و مرحوم حجه الاسلام “متقی کاشانی” به ویژه شهید بشارت نقش بسیار مهمی داشته­ اند به گونه­ای که مردم شهرستان گچساران را به انقلاب دعوت کردند و خود رهبری فعالیت­های انقلابی و تظاهرات مردم را به عهده گرفتند.

نبرد سیاسی میان علما و مقامهای حکومت شدت گرفت و هر کدام سعی داشتند مردم را در جبهه خود قرار دهند. مقام­های حکومتی (ساواک) حتی درصدد برآمدند که عده ­ای از افراد ناآگاه منطقه گچساران به عنوان چماقدار، مامور سرکوبی انقلابیون در این شهرستان بکنند اما در این ایام دیگر چنین افرادی به چنگ آنان نیفتاد. مردم این شهرستان همه پشت سر علما قرار گرفته و در جهت تحقق انقلاب اسلامی می­کوشیدند. در این میان با تلاش علما و روحانیونی از قبیل شهید حجه الاسلام محمد تقی بشارت حتی نخبگان سنتی و جدید منطقه گچساران هم به صف توده­های مردم پیوستند.

 دانشجویان و دانش ­آموزن 

معمولا در اکثر انقلابهای دنیا، نخبگان دانشگاهی، نقش چاشنی و مردم نقش باروت را دارند. در انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن مردم استان و به خصوص شهرستان گچساران هم بدین گونه بود. فعالیت انقلابی دانشجو و دانش آموزی گچسارانی در سالهای اولیه پراکنده، نامنظم و بیشتر زیر زمینی و به ترس از ساواک و مقام­های حکومتی، خیلی آشکار و علنی نبود و بیشتر به صورت تیم­ های غیر ساماندهی شده مشغول به فعالیت­های انقلابی خود بودند که این تیم ها شامل :

کلاسهای تفسیر قرآن و نهج البلاغه

تشکیل این هسته بیشتر توسط محمد زید بهبهانی و تدریجا چند نفر شرکت نفتی و فرهنگی نیز به این جمع پیوستند و به مناسبت­های مختلف در این مجالس به تفسیر قرآن مجید و بخش­هایی از نهج البلاغه و دعای کمیل می پرداختند.

 “حاج بهرام تاجگردون”، “حاج الله کس راهی”، “هوشنگ نقاب”، “نعمت الله ممتازان”، “محمد رحیم لبافی نژاد” و.. از دیگر اعضای این هسته بودند. البته “محمدزید بهبهانی” به خاطر فعالیتهای انقلابی خود در ماهشهر از سال ۱۳۴۶ به گچساران تاپیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تبعیدشد. وی نقش محوری و کلیدی در این تیم و جریان انقلابی شهرستان گچساران که بعدا به همراه حاج بهرام تاجگردون و شهید محمد تقی بشارت، حلقه اتصال تمامی این گروهها تا بهمن ۱۳۵۷ را بر عهده داشت.

یا نقش موثر و مفید آقای محمد رحیم لبافی نژاد، مربی هنرستان و آموزش قرآن گچساران در تربیت دانش آموزان آن هم به صورت مختلط (دختر و پسر) را نباید نادیده گرفت. به گونه­ای که از کلاس­های درس قرآن ایشان، “مجتبی موسوی” و “محسن گلستان” و از هنرجویان هنرستانش، “عیسی پناهی”، “صدرالله نوری نژاد”، “حسین لیراوی” و “غلام لرکی” بعد از انقلاب در جنگ تحمیلی به فیض شهادت نائل شدند و این نتیجه آموزش مخلصانه آن دوران فرهنگیان شهرستان نفت خیز گچساران بود.

همچنین، مرحوم حاج “فریدون شریفی” از دیگر فرهنگیان قدیمی و با شرافت منطقه، در فعالیت­های چه قبل و چه بعد از انقلاب هم نقش داشت به گونه­ای که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، حجه الاسلام شهید محمد تقی بشارت با دست خط خود (در حال حاضر ایننامه موجوداست) این چهره فرهنگی محبوب و معتمد را به عنوان یکی از اعضای کمیته انقلاب در شهرستان باشت معرفی کرد.

 برادران صابری (عبدالله ، ذوالفقار و قنبر)

برادران صابری با توجه به اینکه در شهر قم بودند از این طریق نقش مهمی را در رساندن اعلامیه­ های حضرت امام(ره) و شعارهای انقلابی به تیمهای دانشجوی و دانش­آموزی داشتند. به گونه­ای که علاوه بر شهرستان گچساران، شهرهای جنوبی را هم به نوعی تغذیه می­ کردند و جریان انقلابی شهرستان گچساران هماهنگ با شهرهای بزرگ و مذهبی مسیر خود را طی می­نمود.

ناگفته نماند مرحوم حاج محمد نبی زاده یکی از افراد موثر و کلیدی جریان انقلاب بود که­اقدام به تشکیل هسته‌های مطالعاتی از جوانان مبارز و مذهبی نمود و با هماهنگی سایر انقلابیون شهر و روحانیت مبارز به عنوان یکی از محورهای برپایی تظاهرات مردمی و اعتراضات عمومی، تحصن و اعتصاب فرهنگیان، بازاریان و کارکنان صنعت نفت گچساران با تمام توان و دقت و ظرافت انجام وظیفه نمود. با پیروزی انقلاب شکوه‌مند اسلامی و از‌‌ همان روزهای اولیه هماهنگ با انقلابیون کشور حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داد و به عنوان دبیر توانست در سایر بخش‌های استان به عنوان یک محور تعیین کننده مدیریت جریان انقلابی را عهده دار شود. به گونه­ای که ایشان در در دهه شصت توسط منافقین ترور و به درجه رفیع جانبازی نائل شد.

البته افرادی هم مثل جلالی­ های دیل (شهید علی­ویس، غلامعلی و امرالله)، علیمراد جعفری، علی رفیع پور، ابراهیم عسکر زاده هم بی­تاثیر نبودند.

خواجوی­ ها (جلیل و علی)

خواجوی­ها هم مثل برادران صابری، فعالیت انقلابی چشمگیری داشتند. بدین گونه که اگر براداران صابری نقش تغذیه تبلیغاتی و ارسال اعلامیه ­های حضرت امام (ره) را از قم برای گروههای فعال انقلابی گچساران داشتند، خواجوی­ها هم نقش ساماندهی مردم را جهت راهپیمایی و تظاهرات بر علیه رژیم پهلوی را بر عهده داشتند.به گونه­ ای که علی خواجوی، آقایان “سید اکبر علیزاده”، مرحوم “علی خوان­پایه” و “اصغر جمشیدی” را به طور ویژه مامور این امر مهم کرده بود .

البته ناگفته نماند مقامات حکومتی متوجه حرکت­های انقلابی گروه­های فوق شده بودند و با توجه به فشاری که به آنها وارد می­کردند باعث شد که تعدادی از اعضای این گروه­ها دامنه فعالیت خود را به سایر استان­ها گسترش دهند و بیشتر نقش حمایتی را ایفا کنند. مثل آقای موسی بلادیان (برادر شهید بلادیان) که در واقع جرقه اولیه انقلاب (۱۳۴۵) در گچساران توسط ایشان و محمد زید بهبهانی زده شد و نهایتا در خوزستان مستقر شد.عده ­ای هم مثل حاج بهرام تاجگردون، برداران خواجوی، شهید بشارت و… سعی بر میدان داری و صحنه را در مقابل عوامل حکومت شاهنشاهی هیچ موقع خالی نکردند.

شایان ذکر است، تیم تقریبا “چهل نفری” از دانشجویان منطقه از قبیل : برادران جلالی دیل، دکتر بهادر مرودشتی، شهید عبدل خواجه زاده، سید قدرت الله حسینی، دکتر محمدتقی شریعتی، مرحوم دکتر حمزه پردال، سردار احمد خورشیدی، مرحوم سردار مهدی درخشان، شرافتی، اسفندیار پورکرم، رهام عبدی­­پور و… بیشتر نقش حمایتی را داشتند. به عنوان مثال سید قدرت ­الله حسینی در دانشسرای عشایری شیراز خیلی فعال و ارتباط تگاتنگی با انقلابیون منطقه داشت به­ گونه­ ای که ایشان از اواخر سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ به مدت چهارده ماه در زندان اوین هم بند هاشمی رفسنجانی بسر می ­برد.

خانم “کوکب حاتمی” از مبارزین قبل از انقلاب ایشان بیشتر در مسجد سلیمان فعالیت می­کردند و از سال ۱۳۵۲ تا اوایل ۱۳۵۷ در زندان اوین بسر می­برد و بعد از آزادی هم به گچساران تبعیدشد.همچنین خانم “زهرا عدالت­جو” از مبارزین انقلابی خرمشهر که با گروه شهید محمد جهان آرا بیشتر همکاری داشت و به گچساران تبعید شد و در حال حاضر بازنشسته سپاه پاسداران است. همچنین، از خانم “بلقیس بیگدلی” یکی از سخنرانان، فعالین مذهبی و از اعضای کلاس های تفسیر قرآن و نهج البلاغه دهه اول انقلاب اسلامی هم می­ توان نام برد.

یا سردار مهدی درخشان، سردار خورشیدی و سردار دقایقی (بیشتر در حوزه بهبهان و آغاجری) ارتباط تنگاتنگی با گروههای چریکی منصورون در خوزستان داشتند.

البته ناگفته نماند، تعدادی از این گروه “چهل نفره” بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هسته اولیه­ نه فقط سپاه پاسداران گچساران بلکه استان (مرحوم مهدی درخشان، سردار عبدالله صابری، سردار دقایقی، سردار خورشیدی و…) را تشکیل دادند. تعدادی دیگر هسته اولیه جهاد سازندگی شهرستان باشت ( سید قدرت الله حسینی ، شهید عبدل خواجه زاده، سید اکبر علیزاده، ستار هدایت خواه و یدالله مرادی) و بعضی هم هسته ابتدائی جهاد سازندگی شهرستان گچساران (لبافی نژاد (پایه گذار)، شهیدواعظی، جلیل خواجوی، ناصر دیمی کاشانی، علی رفیع پور، علی فولادی وندا، امرالله احمدی، رهام عبدی­پور، موسی شرافتی، اسفندیار پور کرم، دکتر بهادر مرودشتی، امرالله جلالی و…) و دیگر نهادها و ادارات این شهرستان را تشکیل دادند.

بازاریان

پس از شهریور ۱۳۲۰ و به دلیل نوسانات شدید مناسبات سیاسی و اجتماعی به ویژه بحرانهای اقتصادی در جامعه ایران، زمینه فعالیت اصناف و بازاریان افزایش یافت.با این وصف بعد از برکناری رضاشاه با توجه به تحولاتی که در عرصه سیاست پدید آمد زمینه برای دخالت بیشتر بازاریان فراهم شد. این گروه در بسیاری از رخدادهای سیاسی از جمله نهضت ملی شدن نفت نقش موثری را ایفا کردند.

از این رو، اصناف و بازاریان شهرستان گچساران که بیشتر متشکل از بهبهانی و اصفهانی‌ها بودند چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی و چه در دوران دفاع مقدس در راستای سربلندی کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد از هیچ کوششی دریغ نکرده‌اند.

عامل اساسی همگامی روحانیون و بازاریان گچساران با مردم در جریان انقلاب بیشتر شهید محمد تقی بشارت بود آن هم به خاطر پدر بزرگوارش که یکی از معتمدین و متنفذین آن روز بازار گچساران محسوب می­شد. اوج همکاری این دو گروه در مهر و آبان ماه ۱۳۵۷ رقم خورد.

سخنرانی بلقیس بیگدلی در سال ۱۳۵۷

به عنوان مثال شهید حاج سید “نجف بلادیان” در بازار خیاطی داشت. از طرفداران و علاقمندان امام(ره) بود.مدتی مسئولیت مجله (نشریه)”مکتب اسلام” را داشت و آن­را توزیع می­کرد. در بخشی از مغازه این شهید بزرگوار کتاب­های مذهبی فراوانی همیشه به چشم می­ خورد.

یا مرحوم “حاج رمضان منصوری اصفهانی” که در این تظاهرات نقش مهم و ارزنده­ای داشت و بدون ترس از ماموران حکومتی راه اندازی دستگاه­های صوتی و تنظیم بلندگوهای راهپیمایی و مراسم را به عهده داشت.وی یکی از مبارزین فعال دوره انقلاب بود که جوانان تحت تعقیب را در خانه خود پناه می­داد. مرحوم حاج “علی هاشمی” که ایشان هم یکی از بازاریان فعال و همیشه جلودار تظاهرات بودند به گونه­ای که در حادثه ۱۹ آبان وقتی ماموران ساواک به طرف مردم شلیک می­ کردند با صدای بلند می­ گفت نترسید تیر مشقی است.

همچنین مرحوم حاج آقا “بابا اصاغر”،حاج سید “مهدی موسوی” و مرحوم حاج “عبدالحسین پروان” و حاج “جابر نصریان” که از ریش سفیدان بازار گچساران بودند با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحب الزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کردند.

بر این اساس، باید به چهره‌های سر‌شناسی همچون شهید حاج سید نجف بلادیان، حاج محمد ابراهیم شریعتی، حاج بابا بشارت، حاج آقا بابا اصاغر، حاج سید مهدی موسوی، حاج عبدالحسین پروان، حاج رمضان منصور اصفهانی، حاج جابر نصریان و… که در بازار گچساران وجودشان الگو و درس بود، باید برای همیشه تلاش کرد تا این افراد به عنوان الگو و اسوه‌ای ارزنده برای جوانان امروز منطقه شناخته شوند.

مساجد

تنها کانال بسیج بازاریان گچساران در اتحاد با سایر گروه‌ها، مساجد بودند. زیرا مساجد محل امنی برای بازاریان فراهم کرده بودند تا گردهم آیند و به مخالف با رژیم پرداخته و فشارهای حکومت را افشا کنند. از لحاظ اقتصادی نیز بازار هم نقش مهمی در پشتیبانی و حمایت از مبارزات انقلابی و انقلابیون داشت.

مساجدی مثل صاحب الزمان(به همت بازاریان و مرحوم حجت الاسلام وهابی)، بیت العباس (به همت اصفهانی­های مقیم گچساران) و مسجد جامع یا شهیدان (به همت شرکت نفت و حاج آقا موسوی) در قلب بازار بود و این سه مسجد نقش بسیار مهمی در حوادث قبل از انقلاب گچساران به خصوص ۱۹ آبان ۱۳۵۷ داشتند.

مصداق عینی آن هم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۷ بود. حجت­الاسلام مصباحی­مقدم (مسجد صاحب الزمان(عج) بازار) وحجت ­الاسلام معلمی (مسجد بیت العباس(ع)) از دفتر مرحوم آیت­الله عظمی گلپایکانی از قم به گچساران اعزام شدند که در شبهای این ماه مبارک سخنرانی داشتند به گونه­ای­که با بیان شیوا و سخنان جذاب خود، مستمعین زیادی گرد هم جمع می ­آمدند.

پس م ی­توان گفت:موارد فوق بیانگر پیوند عمیق مساجد و بازار و تأثیر این دو نهاد در پیروزی انقلاب اسلامی در شهرستان گچساران است. به گونه­ای که از یک طرف بازاریان؛ نیازهای فکری، فرهنگی و عقیدتی خود را از طریقاین مساجد برطرف می‌کردند و از طرفی دیگر با کمک‌های خود نیز نیازهای مساجد مذکور را برطرف کرده و مبارزات مردمی را از طریق این مساجد وسعت می‌بخشیدند.

اعتصاب پرسنل شرکت نفت گچساران

پس از کشتار خونین مردم در راهپیمایی ضد رژیم ستم شاهی در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که «جمعه سیاه» نامیده شد، صدها نفر از کارگران و کارمندان صنعت نفت پالایشگاهای تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و کرمانشاه همزمان اعتصاب و بر شدت بحران سیاسی رژیم ستم شاهی افزود.

برای اولین بار کارگران نفتی میدان‌های نفتی اهواز، که بزرگ ترین میدان نفتی کشور را زیر پوشش خود قرار می‌داد، تصمیم به اعتصاب گرفتند. پس از آن کارکنان پالایشگاه آبادان و سرانجام در ۲۷ مهرماه ۱۳۵۷ تمام کارکنان میدان­های نفتی اهواز که گچساران یکی از این میادین نفتی بود به اعتصاب می‌پیوندند. البته در روزهای آغاز اعتصاب پراکنده و بصورت غیر سازماندهی شده بود.در این بین برخی از گروهک های انحرافی قصد داشتند با شعارهای اقتصاد و سیاسی مانند “نان، مسکن، آزادی و… “در بین اعتصاب کنندگان نفوذ کنند. اما کارگران انقلابی برای جلوگیری از هر گونه شائبه در ۱۴ بهمن ۵۷ با برگزاری نماز جماعت جهت گیری حرکت خود را اعلام کردند.

در همین ایام با توجه به اینکه مناطق نفت خیز گچساران حدود یک سوم نفت کشور را تولید می­ کرد و از حساسیت ویژه­ای برخوردار بود. برخی از مقامات حکومتی به ویژه ساواک مانع اعتصاب پرسنل شرکت نفت می­شدند که مورد تهدید مردم قرار گرفتند.پرسنل شرکت نفت گچساران در آن محیط کوچک و حساس کار بزرگی انجام دادند و یکی از مبارزان که(احتمالا آقای نجیمی قشقایی) در مخابرات شرکت نفت کار می­ کرد به شدت مورد ضرب و شتم ماموران ساواک قرار گرفت به گونه­ ای که برای حفظ جان کارکنان صنعت نفت و خانواده­ هایشان آنها را به شهرهای مجاور بردند.

تولید یک سوم نفت کشور

همچنین برای هزینه زندگی آنان مبالغ زیادی از طرف روحانیت شیراز، اهواز، بهبهان و بازار گچساران تامین و پرداخت می ­شد. سرانجام اعتصاب کارکنان صنعت نفت، رژیم پهلوی را مستاصل کردند بطوریکه حضرت امام خمینی ( ره) طی سخنرانی در جمع کارکنان شرکت نفت در همین زمینه فرمودند:

«نهضت ما گر چه مرهون همه اقشار ملت است، گر چه همه اقشار ملت نهضت را همراهی کردند، چه بانوان تمام ایران و چه مردان برومند ما، لکن بعضی اقشار یک ویژگی خاصی داشتند، و از آن جمله، کارکنان و کارمندان صنعت نفت، برای اینکه اینها در مقامی می‌بودند که شریان حیات اجانب به دست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها یک ویژگی خاصی داشت، و همراهی آنها از نهضت، یک خصوصیت بیشتری داشت. از این جهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم وتشکر می‌کنیم. شما برادران بودیدکه در اعتصابات خودتان در مقابل رژیم طاغوتی ایستادید، و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت کردید. من باید از شما تشکر کنم، من دعا به شما می‌کردم و می­کنم».

همانگونه که اشاره شد از زمان کشف نفت در لایه آسماری گچساران و بدنبال آن شکل گیری هویت اقتصادی و سیاسی این منطقه، جریانهای فکری و سیاسی نسبتا زیادی در گچساران تا بهمن ۱۳۵۷ فعال بودند.  این گروهها در سالهای اولیه خود به صورت پراکنده و غیر ساماندهی شده و بیشتر در قالب کلاسهای تفسیر قرآن و نهج البلاغه شروع شد و در کنار آن هم بحثهای سیاسی،  ظلم و ستم رژیم پهلوی و دستورات امام (ره) نیز مطرح می شد.

با آگاه شدن مقامات حکومتی و ساواک گچساران از نیت این افراد، آقای بهبهانی را به ماموریت خارج از شهر (مناطق نفتی رگ سفید، بی بی حکیمه و…) فرستادند و سایر افراد را زیر فشار قرار دادند. بدین ترتیب این گروهها مجبور شدند دامنه فعالیت خود را صرفا محدود به داخل گچساران نکند، بلکه به دیگر نقاط استان و کشور گسترش دهند. عده ای نقش پشتیبانی – حمایتی و تعدادی دیگر هم نقش میدان داری داشتند که هیچ موقع صحنه را خالی از مبارزه  نگذاشتند.

از این رو، از طبقه روحانیون، شهید حجه الاسلام محمد تقی بشارت، از طبقه بازار، شهید بلادیان و حاج محمد ابراهیم شریعتی، از طبقه فرهنگیان،دانشجویان و دانش آموزان و پرسنل شرکت نفت، محمد زید بهبهانی و بهرام تاجگردون حلقه اتصال تمامی این گروه ها شدند.

در این مدت، فضا تا حدودی التهاب آمیز و تنش زا مثل آتش زیر خاکستر بود. فعالین انقلابی با برنامه ریزی و هماهنگی منسجم تر در قالب پخش اعلامیه و سخنرانی در تظاهرات و راهپیمایی مبارزات خود را علنی و با رهبریت افراد فوق با مقامات حکومتی و ساواک کج دار و مریض درگیر بودند.

تا اینکه  با توجه به حوادث سال ۱۳۵۶ و اوج گیری تظاهرات مردم قم، تهران، تبریز و برپایی چهلم شهدای این  شهرها و همزمانی آن با ماه رمضان و محرم به عنوان یک کاتالیزور عمل کرد و باعث ایجاد تحرک و موج انقلابی غیر قابل مهار در سراسر کشور و به تبع آن تمام مردم گچساران از قبیل: روحانیون، بازاریان، فرهنگیان، دانشگاهیان و دانش آموزان و پرسنل شرکت نفت شد.

مساجد صاحب الزمان، بیت العباس و شهیدان (جامع) هم که در قلب بازار گچساران واقع شده بودند محل تجمع مردم و به نوعی پیوند سه طبقه روحانیون، بازاریان، دانشگاهیان ودانش آموزان بودند. گروههای انقلابی از یک طرف بین خود تنشهایی داشتند و از طرف دیگر با عوامل حکومت و ساواک به شدت درگیر بودند به گونه ای که قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ مردم گچساران نقطه عطف این درگیری ها بود.

نیمه های ماه رمضان سال ۱۳۵۷ با پخش اعلامیه و پیامهای امام (ره) و سردادن شعارهای الله اکبر،لا اله الا الله و نهضت ما حسینی ست رهبر ما خمینی ست، ساواک به وحشت افتاد. می خواستند مجالس را تعطیل کنند ولی با توجه به اهمیت ماه رمضان و ازدحام جمعیت موفق نشدند.ساواک بوسیله بعضی از وابستگان خود به روحانیون فشار می آوردند تا مطالب تحریک کننده و خلاف میل آنها گفته نشود ولی آنها زیر بار نرفتند. در چنین شرایطی بود که نیروهای نظامی از استان های خوزستان و فارس به گچساران آمده تا اوضاع را کنترل نمایند.

نهایتا در روز عید فطر ۱۳۵۷ جمعیت زیادی از زن و مرد برای اقامه نماز عید در مسجد صاحب الزمان(عج) جمع شدند. عده ای از نیروهای مسلح ضد شورش مسجد را محاصره کرده و مانع حرکت جمعی مردم  به خارج شهر که قصد ادای نماز را داشتند، شدند. در اثر اعتراض مردم و تدبیر دست اندرکاران، به شرط آن که نمازگزاران شعار ندهند اجازه حرکت از سوی ماموران رژیم پهلوی داده شد.

بالاخره نماز عیدفطر برای اولین بار نه فقط در گچساران بلکه در استان به صورت گسترده در فضای باز (روبروی هنرستان طالقانی و جنب استخر شهدای فعلی) همزمان با نماز عید فطر تهران (به امامت آیت الله شهید مفتح) با جمعیت انبوه و پرشکوه نمازگزاران توسط “حجت الاسلام معلمی” و خطبه خوانی “حجت الاسلام مصباحی مقدم” انجام گرفت. بعد از نماز؛ جمعیت شروع به شعار دادن نمودند و به طرف شهر حرکت کردند و نیروهای نظامی با تعقیب جمعیت و تیراندازی هوایی مردم را متفرق نمودند.

بدنبال این حرکت،۲ نفر از فرهنگیان مبارز که یکی از آنها بهرام تاجگردون و دیگری احتمالا آقای باغ سرداری توسط ساواک دستگیر و به زندان کمیته مشترک تهران اعزام و بعد از چند ماه آزاد شدند. در همین ایام، در بوشهر به حمایت از امام خمینی (ره) و انقلاب، مردم تظاهرات کردند. شهید “مراحل” که خدمت سربازی خود را در بوشهر می گذرانید، از دستور تیراندازی به تظاهرکنندگان بوشهری سرپیچی میکند و به دستور فرمانده شهید می شود. قرار شد مجلسی جهت شهادت آن بزرگوار در مسجد صاحب الزمان(عج) برگزار شود ولی ساواک مانع شد.

در عین حال تعدادکمی از مردم خصوصا چند نفر از دانش آموزان و دانشجویان در مسجد حاضر شدند و فرصتی بدست آمد و آقای بهبهانی سخنان کوتاهی ایراد نمود و اولین تظاهرات خیابانی در گچساران شکل گرفت. پلاکاردی که به مناسبت چهلم شهدای یزد توسط دو دانشجوی دانشگاه شیراز تهیه شده بود، بالا رفت و در جلوی صف، جمع کوچکی حدود ۳۰ نفر قرار گرفت.

این گروه با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحب الزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کرده و حوالی ساعت ۲ بعدظهر که زمان تعطیلی ادارات، مدارس و اوج شلوغی بازار بود، مردم بهت زده و با نگرانی نظاره گر این حرکت جمعی بودند که یک مرتبه در مقابل مسجد شهیدان، استوار “کیانی” رئیس ژاندامری وقت گچساران به همراه چند مامور دیگر، آقای زید بهبهانی و چند جوان که از او محافظت می کردند را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

حاج ابراهیم شریعتی یکی از بازریان صاحب نفوذ گچساران بیان کرد: موقعی به استوار کیانی گفتم : کار رژیم به آخر رسیده است اگر خواهان زندگی در این کشور هستید، کاری نکنید به دست مردم اعدام شوید که ناگهان شل شد و رفت.

از طرف دیگر این موضوع همزمان شد با فرمان حضرت امام (ره) برای پیوستن بازاریان سراسر کشور به حمایت از انقلاب که در این زمان، اصناف و بازاریان گچساران مغازه ها را بستند و ساواک تعدادی از بازاریان را تهدید کرد که مغازه ها را باز کنید. اما کسی زیر بار نرفت و همراه با سایر شهرهای کشور تظاهرات در گچساران ادامه پیدا کرد.

تا اینکه در یک روز پاییزی مردم برای چندمین بار جهت برپایی تظاهرات فراخوانده شدند. در مسجد صاحب الزمان(عج) و بیرون از آن جمعت زیادی از مردم آماده حرکت شدند. ژاندارمری و عوامل ساواک مسلحانه حمله نمودند و بلندگوی مسجد که از آن شعار پخش می شد را هدف گلوله قرار دادند و خاموش کردند.

در این میان شهید بلادیان با شور و هیجان خاصی شعار میداد و مردم را به ایستادگی فرا میخواند. گاز اشک آور پرتاب و چند نفر از جوانان مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفتند. از طرف دیگر، همزمان ساواک و ژاندامری، گروهی تقریبا ۱۰۰ نفره از زنان بدکاره و افراد خلاف کار و بدنام شهر را جمع کرده و بر علیه تظاهرکنندگان شعار و سنگ پرانی می کردند.زمانی که این اقدامات نتیجه نداد ماشین آتش نشانی را آوردند که مردم را با آب متفرق نمایند به محض باز کردن شیرآب، فشار آب ماموران آتش نشانی را به گوشه ای پرتاب کرد و مجروح شدند و این مانند شکستی برای ماموران و بهانه ای برای خنده مردم شد.

تا اینکه فردای آن روز، یعنی ۱۹ آبان سال ۱۳۵۷، همراه با اوج گیری مبارزات مردمی، از احاد مردم برای تظاهرات بزرگی دعوت شد به گونه ای که جمعت زیادی در مسجد جامع (شهیدان) و بیرون آن حاضر شدند. شعارها فریادگونه به آسمان می رسید. سخنرانها مردم را تقویت روحی داده و آنها را به پایداری و استقامت دعوت می نمودند.

نیروهای مسلح زیادی مسجد و جمعیت را محاصره و تهدید کردند که متفرق شوید. آقای زید بهبهانی به آنها هشدار داد که اگر تیراندازی کنید و خونی ریخته شود همه شما تیرباران خواهید شد. چون حکومت طاغوت روزهای آخر خود را می گذراند. سرانجام دژخیمان شاهنشاهی به مردم بی دفاع حمله کرده و با دستور فرماندهی خود، عده ای از جوانان رشید و فداکار گچساران را در داخل و جلوی مسجد به زیرآتش و شهید نمودند.

” شهید سید نجف بلادیان از طبقه بازار در مسجد شهیدان مورد اصابت گلوله و در راه اعزام به بهبهان به شهادت رسیدند. شهید امیرحسین کیامرثی از طبقه کارگر” جلوی سینما، شهید غریب پرویزی از طبقه کارگر، شهید سید مذکور پارسی دانشجو، شهید محمد فراشبندی دانش آموز جلوی مسجد شهیدان و شهید حسین امینی دانش آموز، روبروی فرمانداری سابق در محل فعلی کانون جوانان بسیج به شهادت رسیدند. البته شهید رحمت الله بشارت” از دیگر جوانان برومند گچساران همزمان در تظاهرات مردم  قم هم  به شهادت رسید.

به هر حال با توجه به مطالب مذکور و ترکیب شهدای فوق، نشان دهند این مهم است که پشت قیام خونین۱۹ آبان ۱۳۵۷ مردم گچساران؛ طیف های فکری، سیاسی، فرهنگی و قومی متنوعی اعم از : روحانیون، بازاریان، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران یا  لر،ترک، بهبهانی، اصفهانی، بختیاری و…  وجود داشته است. البته این نکته را در ترکیب افراد دربند (زندان) آن ایام هم می توان دید و این مهر تائیدی بر جامعیت یا مردمی بودن قیام خونین مردم گچساران میباشد.

پیروزی انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷

بعد از قیام خونین ۱۹ آبان ۵۷ مردم گچساران، جوانانی که این صحنه و جنایات دلخراش را دیدند تحریک شدند و به شرکت های نفتی چند ملیتی و آمریکایی حمله نمودند. دفاتر و ماشینهای آنان را به آتش کشیدند. بانک صادرات، سینما، اماکن مشروب فروشی را تخریب و آتش زدند. مامورین در تعقیب آنها چند نفر را زخمی کرده و شهر یکپارچه در شیون و عزا فرو رفت به گونه ای که مردم وحشت زده شده بودند.

” تیمسار نصیری” فرماندار نظامی در شهر گچساران حکومت نظامی اعلام کرده بود. تانکها و زره پوشان همه چهار راه ها و اماکن حساس شهر و شرکت نفت را به محاصره درآورده بودند. نفربرهای زره پوش با نیروهای ضد شورش در رفت و آمد بودند. در همین ایام بود که به دستور امام (ره) کارکنان صنعت نفت دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند بطوریکه که امام عزیز فرمودند:” اعتصاب کارکنان صنعت نفت و قطع صدور نفت به خارج کمر طاغوت را شکست “.

ساواک عده ای در حدود ۳۰ نفر از بازاریان، فرهنگیان، کارکنان صنعت نفت، امام جماعت مسجد شهیدان(حجت الاسلام جزایری) را دستگیر و بعد از بازجویی ها و تهدیدها، پرونده سازی نمودند و همه را با هواپیما به اهواز فرستادند. مجازات آنها را از اعدام، حبس ابد و از ۵ تا۱۰سال زندان تعیین نمودند. این احکام را فقط دادگاه نظامی تایید و اجرا میکرد به گونه ای که زندان کارون پر از جمعیت مبارزین انقلابی بود. به عنوان مثال، آقای مختار باطولی کارمند شرکت نفت نقش زیادی در راهپیمایی ، تظاهرات و اعتصاب کارکنان شرکت نفت داشت که توسط ساواک دستگیر و به زندان کارون اهواز برده شد. ایشان در زندان هم بند دیگر انقلابیون گچسارانی از جمله آقایان:” زید بهبهانی، شریعتی، حاج عباس مختاری، بهرام تاجگردون، باغ سرداری، رمضان عبدی نژاد آرویی و…..” بود.

به هر حال،  با فرا رسیدن ماه محرم و نهایتا روزهای تاسوعا و عاشورا؛ شور حسینی و انقلابی توام شد. چنان شور و هیجان عجیبی مردم گچساران را فرا گرفته بود که در حال نزول رحمت الهی مردم با لباس سیاه تظاهرات بی سابقه ای به راه انداختند. از زن و مرد، شهری و روستایی به ندای عاشورایی سرور و سالار شهیدان لبیک گفته و فریاد می زدند “هیهات من الذله” که شهر را به لرزه در آورده بود.

بدینگونه که مزاحمت های ساواک و نیروهای نظامی دیگر مانعی در برگزاری تظاهرات نبود. همزمان فعالیت های دانشجویان، فرهنگیان و دانش آموزان در دانشگاه و مدارس صورت میگرفت و برای اولین بار نمایشگاه کتابی در مسجد شهیدان توسط دانشجویان گچساران و بهبهان برپا شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت.

شهادت 6جوان گچسارانی

سرانجام رشادتهای انقلابی مردم گچساران در قاب خورشید ۱۹ آبان ‌ماه۱۳۵۷ درحالی غروب کرد که عده‌ای از جوانان انقلابی گچساران به آسمان عروج کردند و طلوع انقلاب را ندیدند و این روز خونین، باشهادت ۶ نفر از فرزندان خمینی کبیر(ره)، زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن‌۱۳۵۷ که در تاریخ جاودانه و ماندگار شدند.

شایان ذکر است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام خمینی(ره) دولت موقت بازرگان تشکیل شد. کمیته های انقلاب در کشور برای حل و فصل امور مردم و حفظ امنیت شهرها راه اندازی شد. در گچساران، حجت الاسلام شهید محمد تقی بشارت، محمدزید بهبهانی و بهرام تاجگردون کمیته انقلاب را تشکیل دادند و مدیریت شهر را بر عهده گرفتند. عده ای از جوانان برای امنیت شهر و حفاظت از منابع و چاه های نفت و …تفنگ به دوش جانانه هم خدمت می کردند.

نتیجه گیری

انقلاب یک پدیده کاملا” مردمی است. یعنی وقوع آن بر نقش و حرکت مستقیم مردم متکی است. انقلاب در میان مردم و به وسیله آنها شروع و به فرجام میرسد و در نهایت نظام سیاسی حاکم را تغییر می دهد.حرکت انقلابی حرکتی از پایین به بالاست. اینکه میگوییم وقوع انقلاب متکی بر نقش مستقیم توده هاست بدین معنا نیست که همه و بیشتر مردم در انقلاب شرکت دارند بلکه به این معناست که دست کم گروهی قابل توجهی از مردم در انقلاب مشارکت نمایند و دیگران نیز عملا”به مخالفت با آن نپردازند و با سکوت خود به آن رضایت دهند اما در انقلاب ایران تقریبا”همه مردم شرکت داشتند. یا به نوعی می توان گفت: شروع و جرقه انقلاب اسلامی ایران توسط طبقه متوسط شهرنشین آن روز کشور زده شد که قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷مردم گچساران بیشتر  نشئت گرفته از همین طبقه بود.

به هر حال  به نظر می رسد چند عامل اساسی، برای اینکه؛ چرا شهرستان گچساران یکی از نقاط مهم و ثقل جریانهای سیاسی به خصوص نهضت انقلاب اسلامی نه فقط در استان؛ بلکه جنوب کشور قرار گرفت ،بی شک از زمان کشف نفت توسط شرکت انگلیسی دارسی و مهندس آمریکایی این شرکت به نام “رینولدز” (۱۹۰۸م/۱۲۸۷ ش) در منطقه مسجد سلیمان خوزستان، به جرات میتوان گفت: این ماده بدبو نقش مهمی در معادلات سیاست داخلی و خارجی کشور ایران به خصوص بعد از ملی شدن صنعت نفت داشته است.

از این رو، انگلیسی ها بعد از اکتشاف و استخراج نفت، نیاز به مکانی برای استراحتگاه و رفاهیات خود و خانواده هاشان بودند که منطقه شرکت نفت فعلی گچساران را نهایتا انتخاب و زیر ساختهای اولیه را برای استقرارشان راه اندازی کردند.

به گونه ای که بعدها باعث توسعه و گسترش زیر ساختهای اداری در گچساران و در واقع استان کهگیلویه و بویراحمد شد. به عنوان مثال اولین درمانگاه سرپائی ( دکتر روحی) و بیمارستان، اولین سینمای خصوصی (مالک آن غریب دیزجانی قشقایی داماد سرهنگ یوسف عنقا)، فرودگاه شرکت نفت، زمینهای ورزشی به خصوص هاکی، باغ گلف و…  بیشتر در این مقطع زمانی در گچساران یا دوگنبدان قدیم احداث شد.

به همین خاطر است که شهرستان گچساران تا حدود زیادی در استان قطب هنری، ورزشی و… شناخته می شود.  به عنوان مثال در تائید مطلب فوق، در سال ۱۳۳۸ فرمانداری کهگیلویه در چرام راه اندازی گردید و اولین شهرستان که در  استان دایر گردید چرام بود که بعد از غائله ۱۳۴۲ به دهدشت منتقل شد، لیکن مدت اندکی از انتقال فرمانداری نگذشته بود که جهت تاسیس و دایر نمودن اولین ادارات (مسکن – عمران – فرهنگ و آموزش و پرورش) نیاز به ساختمان دولتی بود .

از این رو به گچساران که از نظر شهری پیشرفته تر بود و شرکت نفت در آنجا ساختمان هایی بنا نموده بود منتقل شد. در همین سال آقای ابوالحسن نخعی به عنوان اولین رئیس اداره فرهنگ در گچساران انتخاب شد. بعد از مدت زمان کمی در همین سال به اداره کل فرهنگ تبدیل شد و آقای ابوالحسن عاملی به عنوان اولین مدیر کل آموزش و پرورش منصوب و شروع به کار نمود .و این روند تا ۱۲/۱/۱۳۵۳ ادامه داشت و اقایان مصطفی لواسانی ، حشمتی ، عظیمی سجادی و رحیم شیوخ عنوان مدیر کل را در گچساران یدک کشیدند و از این تاریخ به بعد اداره کل آموزش و پرورش به یاسوج منتقل گردید .

شناسنامه و هویت سیاسی استان

پس اگر برخی از کارشناسان تاریخ، دو جنگ تامرادی (۱۳۰۹ ) و گجستان ( ۱۳۴۲) را شناسنامه و هویت سیاسی استان می دانند، استخراج  نفت از چاه شماره ۱۸ لایه آسماری گچساران (۱۳۱۸) را می توان نماد و هویت اقتصادی، فرهنگی، هنری، ورزشی و شهرنشینی مدرن استان دانست. زیرا فلسفه جدایی گچساران از خوزستان و الحاق آن به استان بیشتر به خاطر زدودن فقر و محرومیت از چهره مردم همیشه محروم اما شجاع منطقه کهگیلویه و بویراحمد بود.

 انگلیسیها برای استخراج نفت نیاز به نیروی انسانی داشتند که بخشی از این نیروی انسانی را مهندسین و تکنسین های بودند که به همراه خود یا از دیگر مناطق کشور آورده و تعدادی دیگر را به عنوان کارگر ساده (که بیشتر کارهای یدی را انجام می دادند) از گچساران و سایر نقاط استان تامین می کردند. 

 با توجه به پیدایش نفت و تامین نیروی انسانی بومی و غیربومی و به دنبال آن توسعه شهر نشینی گچساران، بافت قومی، جمعیتی، فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژی شهرستان گچساران نسبت به سایر مناطق استان متفاوت و در واقع همگون نبود. بر این اساس میتوان گفت: باز بین اکتشاف نفت و تنوع قومی، فرهنگی، سیاسی و… در شهرستان گچساران به لحاظ علمی رابطه معناداری هم وجود دارد.

بعد از کشف و استخراج نفت برای اولین بار در استان سازمان ساواک (امنیت و اطلاعات) در شهرستان گچساران واقع در بیمارستان شهید رجایی امروز در ابتدای تپه رادک راه اندازی شد و مقامات کشوری از طریق این سازمان منطقه کهگیلویه و بویراحمد را کنترل می کردند.

ثرومتمندترین فرد منطقه

در شهرستان گچساران به تبع نفت تقریبا از سال ۱۳۳۲ اولین انجمن های کارگری و  از سال ۱۳۵۰ اکثر احزاب آن روز کشور فعال و دفتر داشتند. به گونه ای که ملک منصورخان باشتی چون دارای تحصیلات و هم چاه نفت در یکی از مناطق تحت تملک او حفر گردید از این راه نیز درآمد سرشاری کسب کرد و در مجموع به ثروتمندترین فرد منطقه کهگیلویه تبدیل شد.

بدین گونه برای دو بار، یکی بعداز جدایی حوزه انتخابی کهگیلویه از بهبهان، برای اولین بار در سال ۱۳۳۹ (مجلس بیستم) و دیگری  در سال ۱۳۵۰ که حوزه انتخابیه کهگیلویه به دو حوزه کهگیلویه و بویراحمد تقسیم شد، منصورخان  از حزب مردم در حوزه کهگیلویه نامزد نمایندگی دوره بیست سوم مجلس شورای ملی شد و در هر دو بار رقیبان او (که افرادی غیر بومی بودند) به نام حسین هاشمی (مجلس بیستم) و حبیب الله نصر (مجلس بیست سوم) از طرف حزب ایران نوین به مجلس برده شدند. به همین خاطر (وجود نفت) گچساران محوریت خاصی نسبت به سایر مناطق استان در خصوص فعالیت گروههای سیاسی یا به نوعی نماد جریانهای فکری، سیاسی و… در منطقه محسوب میشد.

اولین نماینده بومی استان

این موضوع دقیقا هم دهه اول انقلاب اتفاق افتاد ؛ چون حاج بهرام تاجگردون در متن جریان و نهضت انقلاب اسلامی قرار گرفته بود و با توجه چهره بومی و انقلابی خود، به عنوان اولین نماینده بومی استان راهی دوره اول مجلس شورای اسلامی شد( چون آقای قائمی منتخب مردم بویراحمد هم غیر بومی بود). البته آقای نجفی رهنانی در  دومین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان یک فرد غیربومی باز هم از همین شهرستان روانه مجلس شد.

یا شهید حجت الاسلام محمد تقی بشارت با کسب ۳۶۸۶۹ رای به نمایندگی مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب و  در سال ۱۳۵۹ با اخذ ۱۳۸۹۸ رای (۵/۶۲ درصد آراء) توانست به عنوان نماینده مردم دهاقان و سمیرم به مجلس شورای اسلامی را یابد. همچنین محمد زید بهبهانی از بندر ماهشهر انتخاب و روانه مجلس شد. پس سه نفری که نقش اصلی را در جریان قبل از انقلاب در شهرستان گچساران ایفا کردند، به نوعی بعد از انقلاب هر سه به عنوان نماینده، به مجلس شورای اسلامی راه یافتند.

بر این اساس، از یک طرف افراد غیربومی که بیشتر در شرکت نفت و بازار گچسارن متمرکز بودند، با توجه به ارتباطاتی که با مناطق یا استانهای همجوار خود داشتند به نوعی حامل یکسری از اخبار و اطلاعات بودند که به مردم بومی منطقه انتقال میدادند. به عنوان مثال شرکت “پارادیس” تبریز واقع در روستای آبشرین و پانصد دستگاه امروزی گچساران به خاطر پرسنل مذهبی و مومن خود این نقش را به خوبی ایفا میکرد.

نقطه عطفی در قیام خونین ۱۹ آبان

از طرف دیگر چون شرکت نفت گچساران با حومه نفتی خود، محل کار تعداد زیادی کارگر از  اکثر نقاط استان بود؛ خود به خود به صورت زبانی یا شفاهی خیلی از اتفاقات آن روز کشور را به سراسراستان اشاعه و این موضوع به نوعی نقطه عطفی در قیام خونین ۱۹ آبان و جهت تسریع وقوع انقلاب در ۲۲ بهمن۱۳۵۷مردم گچساران شد.

پس به طور کلی می توان، چنین نتیجه گرفت: بین کشف نفت و توسعه شهرنشینی گچساران، تاسیس ساواک، تشتت آراء و گروههای سیاسی متنوع، قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ و قرار گرفتن گچساران به عنوان یکی از نقاط ثقل سیاسی در استان و جنوب کشور به لحاظ علمی رابطه معناداری وجود دارد. یا به نوعی دیگر میتوان گفت: بین خط و مشی فکری و خطوط لوله نفت از گچساران تا مسجد سلیمان، اهواز، دزفول، آبادان و نهایتا خرمشهر هم رابطه معناداری به لحاظ سیاسی و ایدئولوژی می باشد. نمونه بارز آن دامنه فعالیت گروه های چریکی منصورون، مجاهدین خلق و توده ایها درمناطق نامبرده، مهر تائیدی بر این ادعاست.

برچسب ها :قم
شماره پیامک قم نا: 50001717150598رایانامه: info@Qumna.com