به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبرقم (قمنا) به نقل از قم فردا، 26مردادماه سال 69 دو سال بعد از پایان جنگ تحمیلی 8 ساله عراق و جمهوری اسلامی ایران که با برنامهریزی و توطئههای آمریکا شکلگرفته بود، تبادل اسرا شکل رسمی به خود گرفت.
رزمندگان جبهههای حق علیه باطل که شکنجههای رژیم بعث عراق را تحمل کرده بودند وارد میهن اسلامی شدند و موجی از خوشحالی و غرور کشور را فراگرفت.
عبدالله رجبی جانباز 50 درصد یکی از آزادگان قمی است که نزدیک به 8 سال و یک ماه در اسارت زندانهای رژیم بعث عراق بود و درنهایت در 26 مردادماه ماه 69 وارد خاک کشورمان شد.
وی در گفتگو با خبرنگار ما به بیان گوشهای از آن دوران و خاطراتش پرداخته که در ادامه میآید.
قم فردا- در کدام عملیات اسیر شدید؟
قبل از شروع جنگ در شهرهای سوسنگرد و بستان خدمت میکردم، در عملیات رمضان سال 61 و در روز 6 مرداد درحالیکه مجروح بودم اسیر شدم و مدت 2 ماه در بیمارستان بصره بستری بودم و بعدازآن به اردوگاه بغداد منتقل شدم که در آن اردوگاه افتخار آشنایی با شهید ابو ترابی را داشتم و بعدازآن به اردوگاههای موصل، موصل 3 و رمادی منتقل شدم و درنهایت تا پایان اسارت در اردوگاه موصل 1 ماندگار شدم.
قم فردا- آیا خانواده و بستگان شما خبر اسارت را شنیده بودند؟
بله در بیمارستان بصره مصاحبهای با من شد که خانواده محترم شهید زینالدین آن مصاحبه را روی نوار کاست ضبط کرده و به خانواده ما دادند، بعد از 4 ماه نیز صلیب سرخ لیستی از اسرا تهیه و به ایران فرستاد.
قم فردا- در صحبتهای خودتان به شهید ابو ترابی اشاره کردید ایا خاطرهای از ایشان دارید؟
بیش از 5 سال با شهید ابو ترابی در اردوگاههای مختلف بودیم، خاطرات بسیار زیادی از شهامت و شجاعت این شهید در ذهنم وجود دارد اما یکی از خاطرات که همواره برای خودم آن را بازگو میکنم خاطرهای از شجاعت و ایثار مثالزدنی ایشان است.
اسفند 62 بود که ما در زندان رمادی بودیم فرمانده داخلی اردوگاه به نام یاسین وارد شد و خطاب به شهید ابو ترابی گفت امشب چند تن از فرماندهان عالی رتبه ارتش میآیند و سوالاتی را از شما میپرسند میخواهم که خوشحال باشند و پاسخهای تو آنها را راضی کند.
شهید ابو ترابی به یاسین گفت: تا ببینم خدا چه میخواهد.
در آن زمان عراق در عملیات خیبر در جزایر مجنون شمالی و جنوبی شکستخورده بود، بههرحال نیم ساعت از نماز مغرب و عشاء نگذشته بود که فرماندههای عراقی داخل آسایشگاه شدند فرمانده ارشد به یاسین گفت که بزرگ این اسرا کیه که یاسین شهید ابو ترابی را نشان داد.
یکی از فرماندهان عالی رتبه گفت این که از همه کوچکتر است اما یاسین در جوابش گفت: ایشان از نظر فقه و سیاست در جایگاه بالاتری قرار دارد.
سوالاتی در خصوص حضرت رسول اکرم (ص) و... از ایشان پرسید و گفت: جواب بده عراق متجاوز است یا ایران؟ شهید ابو ترابی در جوابش گفت من وسط ایران اسیر شدم اما خدا میداند که متجاوز اصلی کیست؟
زمانی که این را گفت فرمانده ارشد عراقی نعرهای زد که کل آسایشگاه را لرزاند بعد به شهید ابو ترابی گفت تو دروغ میگویی خبر نداری ایران جزایر مجنون را گرفته است.
بعد گفت که ما میخواهیم جنگ تمام شود اما شما آخوندها اجازه نمیدهید.
شهید ابو ترابی در جوابش گفت آرزوی ما هم این است که جنگ تمام شود، بعدازاین صحبتها فرماندهان عراقی با عصبانیت آسایشگاه را ترک کردند.
شهید ابو ترابی رو به ما کرد و گفت: قطعاً بعثیها برای مجازات من میآیند خواهش میکنم هر کاری با من کردند شما خویشتنداری خودتان را حفظ کنید.
بلافاصله یاسین آمد و گفت: ابو ترابی بیا بیرون و بگو معذرت میخواهم تا هیچ بلایی سرت نیارم اما ایشان گفت من زیر بار هیچ حرف زور و ذلت نمیروم، شما به خاک ما حمله کردید حالا من معذرتخواهی کنم.
این قدر زیر پای مشت و لگد این شهید بزرگوار را گرفت به طوری که ایشان از حال رفت و جای پوتینهای یاسین بر روی بدن و صورت وی افتاد، بعد از ضرب و شتم پیکر نیمهجانش را به گوشهای آسایشگاه انداخت.
شجاعت و شهامتی که شهید ابو ترابی داشت هیچکسی نداشت بهطوریکه ایشان همواره الگو و اسوه ما بودند.
قم فردا- در طول دوران اسارت آیا به آزادی هم فکر میکردید؟ ایا امیدوار بودید که روزی آزادی را ببینید؟
بله ما بعد از خدا و 14 معصوم امیدواری زیادی به رزمندگان جبهههای حق علیه باطل داشتیم اما بعد از آتشبس خیلی روحیه ما خرابشده بود تا آن زمان اقتدار زیادی داشتیم و همیشه با پیروزی در عملیاتها جشن میگرفتیم، البته ما در جنگ پیروز نهایی شدیم و توانستیم در برابر 50 کشور بایستیم،
بعد از آتشبس چندین مرحله مذاکره برای تبادل اسرا صورت گرفت اما هر بار شکست خورد اما در نهایت بعد از حمله به کویت بود که ورق برگشت و در واقع خدا ما را آزاد کرد.
قم فردا- بدترین خبری که در دوران اسارت به گوشتان رسید؟
پذیرش قطعنامه و ارتحال امام خمینی (ره) بدترین اخباری بود که به گوش ما رسید در واقع روحیه ما به کلی از بین رفت چرا که تبلیغات علیه مقامات ایران بسیار زیاد بود اما با انتخاب آیت الله خامنهای ورق برگشت و خوشحالی اردوگاهها را فراگرفت.
قم فردا- در خصوص ورودتان به خاک وطن و حال و هوای آن روز توضیح میدهید؟
هم زمان با ورود کاروانهای اسرا به خصوص ما که در 26 مردادماه 69 آزاد شدیم شهرها و روستاهای مرزی استقبال عظیمی از ما کردند که در تاریخ ماندگار شد بهطوریکه هیچگاه تصویر این استقبالها از ذهن ما آزادگان دور نمیشود.
قم فردا- برای آشنایی و پیوند نسل کنونی با نسل آن دوره و حفظ آرمان های انقلاب چهکارهایی باید انجام شود؟
باید در درجه اول مسئولان نظام مانند مسئولان آن دوره زندگی کنند متاسفانه مسئولان در اشرافی گری سیر میکنند درحالیکه اگر بهمانند سالهای اوایل انقلاب عمل کنند قطعاً مردم نیز به مانند دوران جنگ حافظ ارزشها و آرمان های انقلاب خواهند بود.
متاسفانه مسئولان در ویلا سازی و رانت خواری از همدیگر سبقت میگیرند و این مردم را نسبت بهنظام و انقلاب بدبین و سرد میکند.