کد خبر ۳۹۶۶۵ ۱۴۴۶۵ بازدید انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۲

حکایت جشنواره ای که تنها ماجرای نیمروزش قابل تحمل است!

سخن از جشنواره فیلم فجر است؛ جشنواره ای که در این دوره، جشنواره ای کاملا "متوسطِ رو به ضعیف و البته خنثی" است؛ چراکه تجربه نشان داده که جشنواره دولتی فیلم فجر در سال پایانی هر دولت و البته در سالهای قبل از برگزاری هر انتخابات ریاست جمهوری، به شدت محافظه کار می شود و بدیهی است که جشنواره سی و پنجم هم از این قاعده مستثنی نباشد که نیست.

بگذریم از اینکه جشنواره فیلم فجر همچنان پس از 35 سال، خود را نمی شناسد و تعریفی از خود ندارد؛ جشنواره ای که در 35 سالگی خود همچنان با موارد پیش پا افتاده ای مانند مشکل تأخیر اکران، مشکل صدای سالنهای به ظاهر نو و مجهز و همچنین مشکل صدور به موقع کارت برای اهالی رسانه و قس علیهذا، دست به گریبان است؛ جشنواره ای که با هدف تحقق اقتصاد مقاومتی در سینما؛ وعده ناهار را در سالن رسانه های گروهی – که برای طمطراق بیشتر، "کاخ جشنواره" نامیده می شود -  حذف می کند؛ اما در عین حال بخش بین الملل را از بخش داخلی سوا می کند تا به جای مخارج "یک جشنواره"، مخارج "دو جشنواره" یعنی "جشنواره فیلم فجر" و "جشنواره بین المللی یا جهانی فیلم فجر" به کشور تحمیل شود و اقتصاد مقاومتی عملا محقق شود.

جشنواره ای که به جای محدود کردن فیلمها و جایزه ها، تلاش دارد تا خود را فربه تر از گذشته کند و همه را از خود راضی نگه دارد؛ این است که هر ساله، بخشهای "من درآوردی" به جشنواره اضافه می شود و بسیاری از امور، نه تنها از پیش معلوم نیست؛ بلکه به شدت خلق الساعه است.

به این اتفاقات، اضافه کنید؛ اوج سلیقه و نوآوری را در طراحی پوستر جشنواره که عکس شاعر سینمای ایران، یعنی مرحوم علی حاتمی را – که هیچگاه در همین جشنواره مورد توجه قرار نگرفت و تقدیر نشد -  در کنار تصویری از کلاکت، به عنوان "یک اثر هنری" برای "یک جشنواره هنری تر" به خورد مخاطب می دهند و همچنین مراسم جدیدی با نام رونمایی از کاتالوگ جشنواره با به دست گرفتن یک کلاکت، برگزار می کنند.

به این اتفاقات اضافه کنید؛ بازار سیاه ایجاد شده برای بلیتهای جشنواره و کارت افتتاحیه را که در شبکه های معظّم اجتماعی، دست به دست می شود و با قیمت توافقی (یک دوره بلیت به قیمت حدود پانزده تا سی میلیون ریال و هر عدد کارت افتتاحیه به مبلغ حدود صد هزار تومان) و به تعداد مورد نیاز به فروش می رسد و این در حالی است که دبیر معزّز و خندان جشنواره، بازار سیاه را به شدت تکذیب می کند. (ظاهرا تصور بر این است که با شدت تکذیب، همه چیز حل می شود.)

او نه تنها به شدت تکذیب می کند که در وضعیت اسفناک پیش آمده برای پیش فروش اینترنتی بلیتها – که چیزی جز یک بی تدبیری کامل نیست – و همچنین در شرایط عدم توانایی لازم برای توافق مشترک با انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی، اعلام می کند که حاضر است تا این وضعیت به گِل نشسته را به هر کسی که مایل است واگذار کند.

همین می شود که نشستهای پرسش و پاسخ، بدون حضور کاربلدان امر، از وجود منتقدان خالی می شود و بازیگری مانند پژمان بازغی در روز اول جشنواره، از عدم حضور منتقدان در این نشستها انتقاد می کند.

در همین شرایط غیر حرفه ای هم، پیدا می شوند سینماگرانی که فیلم خود را به جشنواره می سپارند – و عملا با این کار، به قواعد بازی و انتخاب و حذف و غیره تن می دهند - ؛ اما وقتی فیلمشان از نظر هیئت انتخاب رد می شود؛ دادشان بلند می شود؛ البته در اینکه وضعیت فعلی انتخاب فیلمها برای جشنواره، وضعیتی به شدت غیرحرفه ای است، تردیدی وجود ندارد؛ اما وقتی فیلمسازی به هر دلیل، به این قواعد تن می دهد و فیلم خود را وارد این چرخه معیوب می کند؛ پس طبیعی است که به قواعد بازی تن داده باشد که البته چنین نیست.

همین وضعیت است که با تصمیم مستقیم رئیس مفخّم سازمان سینمایی به عنوان منصوب کننده دبیر جشنواره، یک جایزه جدید به عنوان جایزه فیلم کوتاه و احتمالا به دلیل درخواست سینماگران کوتاه، به جشنواره سی و پنجم اضافه می شود تا جشنواره فجر برای فیلمهای کوتاه، حالت جشن پیدا کند و از بین آثار برگزیده کوتاه در جشن خانه سینما و همچنین آثار برگزیده جشنواره بین المللی فیلم کوتاه، جایزه ای به رسم یادبود و با نگاه حمایتی اهدا شود.

البته در همین جشنواره متوسط رو به ضعیف و البته خنثی، معدود آثار قابل تقدیری هم وجود دارد که "ماجرای نیمروز – به کارگردانی کارگردان جوانِ خوش قریحه سینمای ایران یعنی محمدحسین مهدویان که امیدوارم قدر خود را بداند - شاید تنها مورد آن باشد؛ فیلمی که در کنار آثار قابل تحملی مانند "یک روز بخصوص" و "سدّ معبر"، البته نمی توانند این جشنواره خنثی و رو به ضعیف را از مهلکه نجات دهند.

اینگونه است که می توان از هم اکنون، پیشنهاداتی را برای بهتر برگزار شدن جشنواره سی و ششم ارائه داد:

یک . از همین حالا و بدون توجه به نتایج انتخابات سال بعد، دبیر جشنواره سی و ششم، برای سومین سال پیاپی و با درایت رئیس مفخّم سازمان سینمایی منصوب شود تا تدابیری مانند خون نیامدن از دماغ کسی که سال قبل اتفاق افتد، باز هم تکرار شود.

دو . تدبیری اندیشیده شود تا تعداد فیلم بیشتری به جشنواره راه پیدا کند؛ به هر حال از قدیم گفته اند "هر چه بیشتر؛ بهتر."

بر همین اساس تعداد جوایز جشنواره هم از "بی نهایت" به "بی نهایت بعلاوه چند" افزایش پیدا کند تا هم بیشتر شود؛ هم بهتر شود؛ هم تعلیق، حفظ شود.

سه . از آنجا که نامه نگاری فیلم کوتاه با رئیس برای امسال جواب داد؛ دست اندرکاران انیمیشن و فیلمهای کوتاه کوتاه و فیلمهای غیره هم به رئیس نامه بزنند؛ شاید فرجی شود و چتر نگاه حمایتی، همه را تحت سایه خود آوَرَد.

چهار . از آنجا که بنا به گفته دبیر جشنواره، قرار بود تا سایت جدید پیش فروش بلیت، آورده جدیدی به سینما اضافه کند – که کرد - ؛ پیشنهاد می شود تا با تدبیر دبیر محترم؛ دست اندرکاران همان سایت عزیز، موظف شوند تا با بودجه نحیف جشنواره، سایت دیگری طراحی کنند تا پیش از پیش فروش، به علاقه مندان نوبت الکترونیکی بدهد تا امر خطیر پیش فروش، به صورت "صفّی" انجام شود و همه با هم به سایت اصلی هجوم نبرند؛ بالاخره پهنای هر باند، ظرفیت دارد و نمی توان برای مدتی محدود، پیش بینی پهنای نامحدود کرد.

کوتاه سخن آنکه، باید گفت سینمای ایران در حال "پوست اندازی نسبی" است؛ بنابراین تا اطلاع ثانوی به گیرنده های خود دست نزنید و برای حداقل چند سال، صبور باشید تا شاید پس از این چند سال، جشنواره فجر بتواند در آستانه چهل سالگی، یک تکانی بخورد. همین.

 

قم - حسن شیخ حائری

عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی